بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 6645

صفحه 6645

گهی به بزم شراب و گهی به مجلس دشمن

چگونه اشک نریزم برای حضرت هادی

چو شمع، از شرر زهر، آب گشت وجودش

گرفت شعله ز سر تا بپای حضرت هادی

نبود این همه بیداد و ظلم و جور پیاپی

جزای آن همه مهر و وفای حضرت هادی

چگونه اشک نریزند دوستان به عزایش

که گشته فاطمه صاحب عزای حضرت هادی

غریب و بی کس و تنها شهید گشت چو جدش

زمین سامره شد کربلای حضرت هادی

سیاه پوش کن ای آسمان ملائک خود را

که شد خموش صدای دعای حضرت هادی

شراره سر کشد از بیت بیت تو «میثم»

توئی زبان غم و دردهای حضرت هادی

شهادت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه