بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 6823

صفحه 6823

*****

9- کشتی برده فروشان ز ره دور عیان است

مشخصات

مناسبت ولادت

سبک مرثیه

قالب بحر طویل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل میثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

کشتی برده فروشان ز ره دور عیان است ، که بر عرشه ی آن بانوی ملک دو جهان است ، بگو فخر زنان است بگو مادر مولای زمان است ، بود منتظر مقدم او بُشر سلیمان ، که به عنوان کنیزش بخرد تا ببرد بر ولی قادر منان ، حسن عسکری آن یازدهم اختر تابان ولایت ، به کف بُشر یکی نامه از آن شمس هدایت ، که ز اسرار خدا داشت حکایت ، نگه دخت یشوعا چو بر آن نامه بیفتاد ، قرار از کف خود داد و ببوسید

و روی چشم نهاد و گل لبخند به لب ، گفت که این نامه ی یار است ، خطش را خبر از وصل نگار است ، سپس گفت که ای بُشر مپندار کنیزم ، که زده فاطمه گلبوسه به پیشانی و خوانده است عزیزم ، شرفم بس که عروس علی و فاطمه ام ، داده خداوند به من این شرف و قدر و بها را

*****

منم از نسل یشوعا که همان دختر شاهنشه رومم ، چه بسا ماه و شأنی که ز عزت همه بودند کنیزم ، چه بسا سرو قدانی که به محفل همه بودند غلامم ، دو پسر عمّ که مرا شیفته بودند و ز من خواستگاری بنمودند ، کشیشان همه انجیل گشودند ، یکی را به سر تخت نشاندند ، گل و لاله فشاندند ، که داماد نگون بخت به کام اجل خویش نگون شد ز سر تخت ، شب آمد به سر دست و قضا چشم مرا بست ، که در عالم رؤیا نگه افتاد مرا بر رخ زیبا پسری ، نخل شرف را ثمری ، صنع خدا را اثری ، دیده به ماه رخ زیباش گشودم ، ز کفم رفت همه بود و نبودم ، که ندا داد رسول مدنی احمد خاتم ، که الا عیسی مریم ، چه شود دخت یشوعای تو را بر پسرم عقد ببندم ، لب جانبخش گشودند یکی خطبه سرودند و مرا عقد نمودند بر آن شمس ولایت ، که عیان دیدمی از طلعت نورانی او روی خدا را

*****

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه