بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 7184

صفحه 7184

جگرم خون شده تا خونجگرم گردانی

تو که از حال دل سوخته ام با خبری

کرمی کن که ز خود بیخبرم گردانی

توسن نفس مرا برده به صحرای عدم

چه شود در حرم خویش برم گردانی

عمر من بود شب تاری و بگذشت بخواب

بلکه بیدار به وقت سحرم گردانی

هر چه ام سنگ ره راه تو هستم چه شود

که به یک نیم نگاهت گهرم گردانی

جز در خانه ی تو هیچ دری را نزنم

گر چه چون باد صبا دربه درم گردانی

گر چه چون دانه ی اشک از نظرت افتادم

باورم نیست که دور از نظرم گردانی

176- خانه را آراستن بر یار یعنی انتظار

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه