بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 8096

صفحه 8096

کبودی رخ من هست، ارث مادر من

به نیزه دار تو نفرین چقدر دل سنگ است

که با سر تو ستاده است در برابر من

من و تو چون دو سپاهیم در برابر خصم

که نیزه، سنگر تو، محمل است سنگر من

به حشر مهر بلند است از زمین یک نی

تو آفتابی و گردیده کوفه محشر من

هزار حیف، که دستم نمی رسد به سرت

چه می شود که بیایی دمی تو در بر من

ز کوفه یک نگهم، بر تن مطهّر توست

بوَد به زخم جبینت نگاه دیگر من

حکایت غم ما در توان «میثم» نیست

اگر چه خون جگر می خورد ز ساغر من

13- گشته سر تا سر چراغانی تمام شهر شام

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه