بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 8818

صفحه 8818

لب تشنه به خواب آب دیدم

گمگشته ی خود به خواب دیدم

من حنجر پاره پاره دیدم

در دامن خود ستاره دیدم

با گریه عقیق سرخ سفتم

حرف دل خود به دوست گفتم

بگذار سرت به بر بگیرم

یک بوسه بگیرم و بمیرم

یک بوسه گرفت و داد هستش

افتاد سر پدر ز دستش

یک بوسه گرفت و گفت بدرود

این رمز کمال و عاشقی بود

71- در بزم ما آمدی تو با رأس از تن بریده

مشخصات

مناسبت شهادت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه