بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 8893

صفحه 8893

چه شد باز ، که در باز شد و لحظه ی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُله ای از برگ گل یاس ، و پیچیده به قنداقه ای از شهپر جبریل امین ، در آغوش حسین بن علی ، یاس ترین ، ناز ترین جلوه ، که دیده است ، به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش

دو چشمش گل دریاست ، چه شیوا و ثریاست ، دل آراست ، تماشایی و بابایی و تنهاست ، و ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود ، الا باغ ملائک ، و ای فوج فرشته ، دگر ، بر گِرد گل این گونه مگردید و مریزید ، از شوق چنین بی دل و سر مست مرقصید ، مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش ، که شاید رخش آزرده شود ، از نفس گرم و پَرِ نرم ، الا باغ ملائک ، و ای فوج فرشته ، دگر برگ گل این گونه مریزید ، از شوق چنین بی دل و سرمست مرقصید مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش ، که شاید رخش آزرده شود ، از نفس گرم و پر نرم ، که این گل بود حساس تر از

معنی احساس ، و آیینه تر از آینه در بوسه ی یک آه ، و ای آه ، از این آینه دوری ، و مبادا که عبوری ، کنی از گرد رخ یاس تر از یاس ، و ای شبنم شیرین منشین ، بر سر گلبرگی از این غنچه ، که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین ، خدایا چه گل است این ، که شیرینِ دل است این ، در این چهره بگو کیست ، بگو این مَثَلِ کیست ، همه محو ، همه مات ، همه واله و حیران ابوالفضل ، که زینب به نم اشکی و با سینه ی پر آه و دلی سخت غمین ، گفت چنین ، با پسر ام بنین ، ای پسر فاطمه عباس ببین ، دخترک ناز حسین بن علی نه ، که همان گوهر مفقود و همان بانوی ذیجود ، که می بود حدیث فدک و غصب فدک ، زخم دل حضرت زهرا و نمک ، همانی که به هر صبح و به هر شام ، فقط صحبت او بود ، همان خانه ، همان شعله ، همان دود ، همان است که باز آمده امروز

108- یار سفر کرده ی من از سفر آمده

مشخصات

مناسبت شهادت

سبک مرثیه

قالب آهنگین

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع یک ماه خون گرفته(1)

تعداد استفاده 0

متن شعر

یار سفر کرده ی من از سفر آمده

خرابه را زینت کنم که پدر آمده

خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه