بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 9058

صفحه 9058

*****

بر حنجر نازکم زهرا نگه دوخت

دیدم کند گریه از بسکه دلش سوخت

گفتا به من خوش آمدی همبازی مُحسن شدی

باشد در اینجا شیر و آب تو مُهیا

آه و واویلا، آه و واویلا (2)

*****

دیدارش باعث سرافرازی ام شد

شش ماهه ی مادرت همبازی ام شد

می آمد از او بوی تو گفتا منم عموی تو

جای دو شش ماهه بود آغوش زهرا

آه و واویلا، آه و واویلا (2)

*****

9- ببینید، ببینید، گلم رنگ ندارد

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه