بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 9191

صفحه 9191

من سینه چاک ماه وَشی شیرخواره ام

فالی زدم که سر بکشم از کمند او

آمد جواب قهر و عذاب استخاره ام

گفتم به این جمال دل آرا

تو کیستی؟

گفتا در آسمان شرف ماه پاره ام

گفتم به بوستان ولا؟ گفت غنچه ام

گفتم به درد جهان؟ گفت چاره ام

گفتم کجاست جای غروب و طلوع تو؟

گفتا که سینه پدر و گاهواره ام

گفتم که دوستان تو آیا بهشتی اند؟

گفتا بهشت را بگشاید اشاره ام

گفتم بگوی بیشتر از ذات خویش گفت

در باطن آفتاب و به ظاهر ستاره ام

69- من خود به دل خاک نهادم بدنش را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه