بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 9292

صفحه 9292

نبینی تا زبان گرداندن دور دهانم را

ز اشکت آبیاری می کنی

این غنچه را اما

نمی خواهم ببینم گریه های باغبانم را

سخن سر بسته می گویم مکش پیکان ز حلقومم

که تیر حرمله سوزانده مغز استخوانم را

چو دیدم تیر می آید گلویم را سپر کردم

بپرس از تیر او خود می دهم شرح بیانم را

به هرلبخند خونم از دهان بر شانه ات ریزد

چو رفتم از کفت دیدی به پیراهن نشانم را

ز تو ممنونم ای تیر سه شعبه ساکتم کردی

که دیگر نشنود در خیمه ها مادر فغانم را

127- مگر که لاله چه اندازه آب می خواهد

مشخصات

مناسبت شهادت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه