بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 9310

صفحه 9310

تا پر نشسته تیر عدو در گلوی تو

از حنجرت چگونه برونش در آورم

تیری که حرمله زده بر حلق خشک تو

ای کاش می نشست علی جان به حنجرم

لب تشنه پر زدی ز کنارم علی، ولی

سیراب می شوی به سر دست مادرم

با آن لبی که غرقه به خون شد به من مخند

کم خنده کن علی به من و دیده ترم

شرمم بود که بی تو سوی خیمه رو کنم

این جسم بی سرت ز چه رو تا حرم برم

آبت نداده ام ، بخدا آب می شود

آگه شود ز غصه مرگت چو خواهرم

136- با نگاهت شعله مزن (بر دل من )2

مشخصات

مناسبت شهادت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه