بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 9752

صفحه 9752

که در محراب خون افکنده ام سجاده ی خود را

تو را می خوانم و دانم که می آیی به بالینم

عمو چون دوست می دارد برادر زاده ی خود را

ولی قدری شتاب آور که شد پامال اعضایم

بیا شاید ببینی عاشق آزاده ی خود را

شکست از سُمّ اسبان مهاجم استخوان هایم

که مجذوب تو هرگز پس نگیرد داده ی خود را

ز جام بوسه ی تودیع مستم کردی و اینک

به دیگر

بوسه کن هشیار، مست باده ی خود را

نبستم بند نعلینم من از شوق فداکاری

نثارت ساختم این عشق فوق العاده ی خود را

«مؤید» را بود قلاده ی عشق تو بر گردن

مَبُر از گردنم مولای من قلاده ی خود را

20- سلام باد به ماهی که در محاق افتاد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه