دانستنیهای حضرت امام جواد علیه السلام صفحه 73

صفحه 73

مامون هنگام تزویج دخترش، مجلسی ترتیب داد و از مطرب وآوازخوانی به نام (مخارق) دعوت کرد تا امام را بیازارد. مخارق به مامون گفت: اگر ابوجعفر کمترین علاقه ای به امور دنیوی داشته باشد، مقصود تو را تامین می کنم. پس در برابر امام جواد (ع) نشست و با صدای بلند شروع به نواختن

عود و آوازخوانی کرد. امام به او و اطرافیانش هیچ توجه نکرد. بعد از مدتی سکوت سربرداشت و به مخارق فرمود: از خدا بترس ای ریش دراز! در این لحظه، ناگهان عود و بربط از دست وی افتاد و دستش فلج شد. وقتی مامون سبب فلج شدن دست را از او پرسید، گفت: زمانی که ابوجعفر (ع) فریاد برکشید، چنان هراسان شدم که هرگز به حالت عادی باز نمی گردم.

5- قضاوت امام و شکست فقهای درباری

زرقان محدث می گوید: روزی ابن ابی داوود را دیدم درحالی که به شدت افسرده و غمگین بود، از مجلس معتصم باز می گشت. علت را جویا شدم، گفت: امروز آرزو کردم کاش بیست سال پیش مرده بودم. پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر جواد در مجلس معتصم بر سرم آمد. شخصی به سرقت اعتراف کرد و از معتصم خواست تابا اجرای کیفر الهی او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد. امام جواد را نیز دعوت کرد و از ما در مورد قطع دست دزد و حدود آن پرسید. من گفتم: باید از مچ دست قطع شود، به دلیل آیه تیمم که می گوید: (فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم.

گروهی از فقها در این نظر با من موافق و عده ای دیگر مخالفت کردند و گفتند: باید از آرنج قطع شود، به دلیل آیه وضو که می گوید: (فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق

آنگاه معتصم رو به محمد بن علی (ع) کرد و پرسید: نظر شما دراین مساله چیست؟

امام فرمود: اینها در اشتباهند. فقط باید انگشتان دزد قطع شود، به دلیل این که پیامبر (ص) فرمود: «سجده بر هفت عضو بدن تحقق می پذیرد: صورت، دو کف دست، دو سر زانو، دو انگشت بزرگ

پا. بنابراین، اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستی برای او نمی ماند تا سجده کند. خداوند می فرماید: (وان المساجد لله) یعنی اعضای هفتگانه سجده از آن خداست و آنچه برای خداست، قطع نمی شود. مععصم نیز جواب امام را پذیرفت و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند. در این لحظه من (ابن ابی داوود) از شدت ناراحتی آرزوی مرگ کردم.

6- حکم محارب

در زمان معتصم برخی از راههای مواصلاتی، بویژه راه خانه خدا، نا امن شده بود و عده ای راهزن نزدیک شهر خانقین برای کاروانها مزاحمت ایجاد می کردند. خلیفه به حاکم محل دستور داد تا راهزنان را دستگیر و مجازات کند. حاکم آنان را دستگیر کرد و منتظر ابلاغ حکم از سوی خلیفه شد. معتصم با فقها مشورت و درخواست حکم کرد. آنان در جواب به قرآن (انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله ویسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم وارجلهم من خلاف اوینفوا من الارض) استناد کردند و گفتند: هر کدام ازاین مجازاتها اجرا شود، حاکم اختیار دارد. امام جواد (ع) فرمود: این فتوا غلط است و در این زمینه باید بیشتر دقت کرد؛ زیرا این افراد یا فقط راه را ناامن کرده، کسی را نکشته اند و مال کسی را نبرده اند، در این صورت فقط زندانی می شوند و این همان تبعید است؛ ولی اگر هم راهها را نا امن کرده اند و هم کسی را کشته اند؛ باید به قتل برسند، و اگر علاوه بر این دو مورد، اموال را نیز غارت کرده اند، باید دست و پای آنان به صورت عکس قطع گردد و سپس به دار آویخته شوند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه