دریای سخاوت: بسته مناسبتی ویژه امام جواد علیه السلام صفحه 46

صفحه 46

روزی مأمون او را به نزد خود فرا خواند. به مأمون گفت: اگر [امام] کم ترین علاقه ای به دنیا داشته باشد، من مقصود تو را بر آورده خواهم کرد. پس صدایی از دل بر آورد و اهل خانه به دورش گرد آمدند و شروع به نواختن کرد، ولی امام جواد علیه السلام نه به او توجهی نمود و نه به چپ و ر است خود نگریست، آن گاه خطاب به آن مرد فرمود: «از خدا پروا کن ای ریش دراز.» عود و بربط از دست او افتاد و برای همیشه فلج شد.

معتصم نیز بعد از رسیدن به خلافت از امام جواد علیه السلام غفلت نکرد. به راستی اگر امامان معصوم علیه السلام در گوشه ای نشسته بودند و فقط به ذکر و تسبیح می پرداختند، آیا این چنین مورد اذیت و آزار واقع می شد ند؟!

معتصم از وزیر خود محمد بن عبد الملک زیّات احوال امام جواد علیه السلام را جویا شد و در نامه ای از او خواست که [امام] تقی و ام الفضل را به سوی او بفرستد. پس ابن الزیات، علی بن یقطین را نزد امام جواد علیه السلام فرستاد، امام علیه السلام به بغداد رفت پس معتصم او را اکرام و تعظیم نمود و هدایایی برای آن حضرت و همسرش ام الفضل فرستاد.

امام جواد علیه السلام در سال 220 هجری از مدینه به بغداد احضار شد و در همان سال به شهادت رسید. این عمل معتصم نشان دهنده ترس جدّی او از امام علیه السلام است و اگر امام مقبولیت و محبوبیت نداشت، ضرورتی نبود که معتصم با ایشان این گونه رفتار نماید.

طرح شهادت امام جواد علیه السلام

از آنجایی که موقعیت سیاسی، نفوذ اجتماعی و فعالیت های گسترده امام جواد علیه السلام از نظر معتصم و دست اندرکاران حکومت پنهان نبود، وی پس از استقرار در مسند خلافت و بیعت گرفتن از مردم، بلافاصله به سراغ امام جواد علیه السلام رفت و درصدد کنترل ایشان برآمد. امام علیه السلام را به بغداد فراخواند و وی را تحت نظر قرارداد تا از گسترش نفوذ سیاسی _ اجتماعی امام علیه السلام جلوگیری کند. اما با نافرجام ماندن سیاست کنترل، درصدد به شهادت رساندن امام علیه السلام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه