دریای سخاوت: بسته مناسبتی ویژه امام جواد علیه السلام صفحه 54

صفحه 54

فصل دوم: سیره اجتماعی

کمک در امر ازدواج

یکی از جوانان علوی، به کنیزی علاقه مند شد، لکن توانایی مالی نداشت که او را به همسری برگزیند. روزی نزد امام جواد علیه السلام رفت و راز دل خود را به ایشان گفت. امام علیه السلام فرمودند: صاحب این کنیز را بیاب تا کنیز را بخرم و به نکاح تو درآورم. جوان پس از مدتی پرس و جو، ناکام به نزد امام آمد. ایشان پرسیدند: آیا می دانی چه کسی او را خریده است؟ جوان گفت نه نمی دانم. حضرت فرمودند: حرکت کن. و او را به سوی خانه ای بردند و به او گفتند: داخل شو. جوان پس از ورود، چشمش به آن کنیز افتاد. حضرت فرمودند او را می شناسی؟ گفت: بله فرمودند او و همه آنچه در این خانه است از آنِ تو است.

احسان به مردم

احمد بن زکریا صیدلانی نقل می کند که مردی از اهالی سجستان به امام جواد علیه السلام گفت: یابن رسول اللّه! فدایت شوم؛ حاکم ما مردی دوستدار شما اهل بیت است و در دیوان او برای من مالیاتی سنگین مقرّر کرده اند، اگر صلاح بدانید برای او نامه ای بنویسید و سفارش کنید به من نیکی کند. امام جواد علیه السلام فرمود: من او را نمی شناسم. وی گفت: او از دوستان شماست. امام علیه السلام در نامه ای به وی نوشت:

اما بعد، رساننده این نامه از مرام تو، نزد من به نیکی یاد کرد. بدان عملی برای تو مفید است که نیک باشد. به برادرانت نیکی کن و بدان که خدای _ عزّ و جلّ _ حتّی از سنگینی یک ذرّه و به مقدار خردلی از تو سؤال می کند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه