- مقدمه ی ناشر 1
- نص بر امامت 32
- اشاره 81
- اشاره 132
- اشاره 142
- از قصیده ای در مدح اهل بیت 144
- بخشی از ترجیع بند در مدح رسول خدا 144
- دو رباعی در مدح حضرت سیدالشهدا 145
- بخشی از ترجیع بند، خطاب به حضرت حجت منتظر 145
- جود جواد 146
- جواد فیض 147
- حبل المتین 148
- دل دریا خون شد 149
- تشنه لب 149
- خزان گلزار 150
- غمخانه 150
- مظهر اسماء الهی 151
- واقف رموز 152
- حیات جاودانی 153
- ابن الرضا 154
- سر بر زانوی غم 155
- توسل 156
- پیوند ولایت 157
- یا جوادالائمه 160
- چشمه ی حق الیقین 161
گشته از زهر جفا، سینه و قلبم مجروح خون دل آمده، از چشم درر بار شده هر چه فریاد کشیدم: زعطش سوخته ام نه کسی باخبر از من، به شب تار شده بر رخم بسته در و حجره و محبوسم کرد خود گرفتار غضب، آتش قهار شده آخر الامر به مقصود خودش نائل شد لیک آرام دلم، زار و عزادار شده قطره، زین ماتم عظمی، دل دریا خون شد شور عاشور، دگر باره پدیدار شده
غمخانه
بار دیگر عالمی غمخانه شد غم فزا از ناله ی جانانه شد در عزای نور چشم احمدی غرق ماتم شد جهان سرمدی قلزم کون و مکان آمد به جوش می رسد بر گوش دل، بانگ سروش شد پریشان خاطر بدر الدجی آن سمی مصطفی، پور رضا آن جواد جود رب العالمین شد مشوش خاطرش از زهر کین در جوانی شد خزان گلزار او زرد گشته چهره ی گلنار او همسرش ظلم و ستم بنیاد کرد بهر قتلش هر زمان امداد کرد بود در خانه ولی کائنات در تلاطم، کشتی بحر نجات زآه جانسوزش دل زهرا شکست در برویش، مشرک ملعونه بست هر چه گفت از زهر قاتل سوختم شمع جان در نار جور افروختم هیچکس غیر از خدا یادش نکرد گوش بر افغان و فریادش نکرد عاقبت با لعل عطشان، داد جان همچو جدش بر لب آب روان رخت بست و رفت از دار فنا شد جهان در ماتمش، ماتم سرا قطره، جسم اطهرش عریان نبود اهل بیتش بی سر و سامان نبود بی کفن جسمش نشد پنهان به خاک جسمش از خنجر نگشته چاک چاک
خزان گلزار
بعد سلطان سریر عدل و داد تکیه زد بر تخت «کرمنا» جواد