دانستنیهای حضرت امام هادی علیه السلام صفحه 134

صفحه 134

راوی گفت: صورتهای جمیع در این وقت تغییر یافت بعضی گفتند چرا حواله بر دیگری می کند وخودش نمی رود. متوکل گفت: یا اباالحسن چرا خود به نزد آنها نمی روی؟ فرمود: میل تو است اگر خواهی من به نزد سباع می روم، متوکل این مطلب را غنیمت دانست گفت: خود شما نزد سباع بروید. پس نردبانی نهادند و حضرت داخل شد در مکان سباع ودر آنجا نشست شیران خدمت آن حضرت آمدند واز روی خضوع سر خود را در جلو آن حضرت بر زمین می نهادن آن حضرت دست

بر ایشان می مالید وامر کرد که کنار روند، تمام به کناری رفتند واطاعت آن جناب را می نمودند. وزیر متوکل گفت: این کار از روی صواب نیست آن جناب را زود بطلب تا مردم این مطلب را از او مشاهده نکنند. پس آن جناب را طلبیدند، همین که آن حضرت پا بر نردبان نهاد شیران دور آن حضرت جمع شدند وخود را بر جامه آن حضرت می مالیدند حضرت اشاره کرد که برگردند برگشتند، پس حضرت بالا آمد وفرمود: هر کس گمان می کند که اولاد فاطمه است پس در این مجلس بنشیند. این وقت آن زن گفت که من ادعای باطل کردم ومن دختر فلان مردم وفقیری مرا باعث شد که این خدعه کنم متوکل گفت: اورا بیفکنید نزد شیران تا او را بدرند، مادر متوکل شفاعت اورا نمود ومتوکل اورا بخشید. (28)

واثق

هشتم شیخ مفید وغیره از خیران اسباطی روایت کرده اند که گفت: وارد مدینه شدم وخدمت حضرت امام علی نقی علیه السلام مشرف گشتم، حضرت از من پرسید که واثق چگونه بود حالش؟ گفتم: در عافیت بود ومن ده روز است که از نزد او آمدم، فرمود: اهل مدینه می گویند اومرده است؟ عرض کردم: من از همه مردم عهدم به اونزدیکتر است واطلاعم به حال اوبیشتر است. فرمود: اِنَّ النّاسَ یَقُولُونَ اِنَّهُ قَدْ ماتَ؛ یعنی مردم می گویند که واثق مرده است. چون این کلام را فرمود، دانستم که از مردم، خود را اراده فرموده، پس فرمود که جعفر چه کرد؟ عرض کردم: به بدترین حال در زندان محبوس بود. فرمود: همانا او خلیفه خواهد بود، سپس فرمود: ابن زیات چه می کند؟ گفتم: امر مردم به

دست او بود وامر، امر او بود. فرمود: ریاست او بر او شوم خواهد بود. پس مقداری ساکت شد آن حضرت وبعد فرمود: نیست چاره از اجراء مقادیر اللّه واحکام الهی، ای خیران بدان که واثق مرد و جعفر متوکل به جای او نشست وابن زیات کشته گشت. عرض کردم: کی واقع شد این وقایع فدایت شوم؟ فرمود: بعد از بیرون آمدن توبه شش روز. (29)

مؤلف گوید: واثق هارون بن معتصم خلیفه نهم بنی عباس است وجعفر متوکل برادر او است که بعد از او خلیفه شد وابن زیات محمّد بن عبدالملک کاتب صاحب تنور معروف است که در ایام معتصم وواثق به امر وزارت اشتغال داشت وچون متوکل خلیفه شد اورا بکشت چنانکه در باب معجزات حضرت جواد علیه السلام به آن اشاره کردیم.

دعا برای رفع مشکلات

نهم شیخ طوسی روایت کرده از فحام از محمّد بن احمد هاشمی منصوری از عموی پدرش ابوموسی عیسی بن احمد بن عیسی بن المنصور که گفت: قصد کردم خدمت امام علی نقی علیه السلام را روزی. خدمتش مشرف شدم عرض کردم: ای آقای من! این مرد، یعنی متوکل مرا از خود دور گردانیده وروزی مرا قطع کرده و ملول از من ومن نمی دانم این را مگر به واسطه آنکه دانسته است ارادتم را به خدمت شما وملازمت من شما را پس هرگاه خواهشی فرمایی از او که لازم باشد بر او قبول آن خواهش را سزاوار است که تفضل فرمایی بر من وآن خواهش را از برای من اقرار دهید. حضرت فرمود: درست خواهد شد ان شاء اللّه. پس چون شب شد چند نفر از جانب متوکل پی در پی

به طلب من آمدند ومرا به نزد متوکل بردند پس چون نزدیک منزل متوکل رسیدم فتح بن خاقان را بر در سرای دیدم ایستاده گفت: ای مرد! شب در منزل خود قرار نمی گیری ما را به تعب می اندازی، متوکل مرا به رنج وسختی افکنده از جهت طلب کردن تو. پس داخل شدم بر متوکل دیدم اورا بر فراش خود، گفت: ای ابوموسی! ما غفلت می کنیم از تو، تو فراموش می گردانی ما را از خودت ویاد ما نمی آوری حقوق خود را الحال بگو چه در نزد ما داشتی؟ گفتم: فلان صله وعطا ورزق فلانی ونام بردم چیزهایی چند. پس امر کرد آنها را به من بدهند با ضعف آن، پس گفتم به فتح بن خاقان که امام علی نقی علیه السلام اینجا آمد؟ گفت: نه، گفتم: کاغذی برای متوکل نوشت؟ گفت: نه!

پس من بیرون آمدم چون رفتم (فتح) عقب من آمد وگفت: شک ندارم که تو از امام علی نقی علیه السلام دعایی طلب کرده ای پس از برای من نیز از او دعایی بخواه. پس چون خدمت آن حضرت رسیدم حضرت فرمود: ای ابوموسی! هذا وَجْهُ الرِّضا این روی، روی خشنودی ورضا است، گفتم: بلی! به برکت تو ای سید من ولکن گفتند به من که شما نزد او نرفتید واز او خواهش نفرمودید. فرمود: خداوند تعالی می داند که ما پناه نمی بریم در مهمات مگر به او وتوکل نمی کنیم در سختیها وبلاها مگر بر او وعادت داده ما را که هرگاه از او سؤال کنیم اجابت فرماید ومی ترسیم اگر عدول کنیم از حق تعالی خدا نیز از ما عدول فرماید. گفتم که (فتح) به من چنین

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه