شرح زیارت جامعه کبیره ترجمه شموس الطالعه صفحه 101

صفحه 101

1- 208. مصباح کفعمی، ص 317، الفصل الثانی و الثالث...

آشکار کننده شؤون خیر است را در مؤمنان حفظ می کند و این وجود را به بهشت و حوریان زینت می دهد، بلکه هرچه را نفوس خواهانند و چشم را می نوازند، ده برابر تا آنچه که در آیه شریفه به آنها بشارت داده که: «مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِئَهُ حَبَّهٍ وَاللَّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشآءُ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»(1)؛ و مثل کسانی که اموال خویش در راه خدا انفاق نمایند همانند دانه ای است که هفت سنبله آورده که در هر سنبله صد حبه است و خداوند برای هرکس که بخواهد چند برابر می کند و خداوند وسعت بخش داناست». پس او رحمن رحیم در آخرت است، لذا در دعا فراوان آمده است «یا رحمن الدنیا والآخره ورحیمهما».(2)

وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ

وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ

«خزان» بر وزن «رمان» جمع «خازن» است ذخیره کردن مال، حفظ کردن مال و حرز به کسره جایگاه مطمئن.

در اطلاقات علم

علم مصدر است، علم بر وزن سمع، یعنی دانست، و بیشتر در معنای حدثی (یعنی مصدری) به کار نمی رود بلکه بر معلوم اطلاق می شود، چنانکه «ستر» گفته می شود و مراد «ما یستربه» یعنی «پرده» از آن اراده شود، پرده آلت ستر است و معلوم وسیله علم می باشد.

همین مطلب در باب اطلاق «غسل» بر آبی که با آن غسل کنند جاری است، پس مراد از عالم چیزی است که با آن معلوم دانسته می شود و مشخص می گردد، گرچه هنوز معلوم و یا مشخص نشده و یا مشخص گردیده و به نزد عالم حاضر نشد مگر این که به آن التفات کند. از این که علم را آلت علم (معلوم) گرفتیم به خاطر ادله ای چند است اول این که عرف بر آن دلالت دارد، اطلاقات اسامی علوم مثل علم فقه و علم نحو و صرف و غیر آن دلیل ماست، زیرا این اطلاقات بر سه گونه است: اطلاق علم بر ملکات مثل این که فلانی علم فقه دارد، یا فلانی استاد در علم فقه است، با این که هنوز مسأله ای از آن را استنباط نکرده است به گونه ای که اگر از وی مسأله ای را بپرسند در پاسخ می گوید: نمی دانم تا مراجعه کنم، پس مراد این است که وی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه