- پیشگفتار 1
- آخرین خورشید پیدا 6
- زندگی در محاصره ی دشمن 9
- اشاره 15
- نگاهی به عملکرد دشمن 15
- ایجاد تردید در امامت 24
- رقیب یا یاور؟ 27
- ناشناس ماندن 31
- عبادت و اطاعت پروردگار 33
- برخی ویژگی های امام 33
- زهد و بی رغبتی به دنیا 37
- حلم و بردباری 38
- کرم و بخشندگی 39
- دلسوزی و مراقبت نسبت به شیعیان 41
- گواهی دشمنان بر فضیلت امام 43
- اشاره 46
- مبارزه و ستم ستیزی امام 49
- در آرزوی وصال 60
- در انتظار شهادت 70
- پس از امام 79
- در سایه سار کلام امام 86
حجت بر ایشان فرستاده شده است فرقی باقی نمی ماند.» (1) .
زهد و بی رغبتی به دنیا
هر اندازه معرفت خداوند در دل فزونی گیرد، شوق لقای او در جان شدیدتر گردد. و هر مقدار شوق لقای آن محبوب حقیقی در وجود انسان شدت یابد، بی رغبتی به دنیا و لذات زودگذر آن در زندگانی او جلوه ی بیشتری پیدا می کند. ممکن نیست انسان دل در گرو محبت خدای باقی نهاده و نعیم جاودانی آخرت را یقین داشته باشد، با این همه اسیر لذات فانی دنیا باشد و چرب و شیرین زودگذر آن در زندگانی او جلوه ی بیشتری پیدا می کند. امام حسن عسکری علیه السلام کسی بود که سجده های طولانیش شب را به سحر پیوند می داد و مناجات های عارفانه اش هر دلمرده ی دنیازده ای را حیاتی آسمانی می بخشید. او که چون جد بزرگوارش امیرالمؤمنین علیه السلام دنیا را سه طلاقه کرده و از نعیم دنیا جز به آن اندازه که زاد و توشه ی آخرت باشد چشمداشتی نداشت، چگونه می توانست متهم به بهره گیری از لذایذ دنیا و فراموشی یاد خدا گردد؟! کامل بن ابراهیم مدنی که برای پاسخی بر شبهه ای کلامی، از سوی گروهی به نزد امام حسن عسکری علیه السلام روانه شده بود می گوید: زمانی که بر مولایم ابومحمد علیه السلام وارد شدم، جامه ای سپید و نرم و قیمتی بر
1- 40. کافی، جلد 2، صفحه ی 440، حدیث 11.