- پیشگفتار 1
- آخرین خورشید پیدا 6
- زندگی در محاصره ی دشمن 9
- نگاهی به عملکرد دشمن 15
- اشاره 15
- ایجاد تردید در امامت 24
- رقیب یا یاور؟ 27
- ناشناس ماندن 31
- عبادت و اطاعت پروردگار 33
- برخی ویژگی های امام 33
- زهد و بی رغبتی به دنیا 37
- حلم و بردباری 38
- کرم و بخشندگی 39
- دلسوزی و مراقبت نسبت به شیعیان 41
- گواهی دشمنان بر فضیلت امام 43
- اشاره 46
- مبارزه و ستم ستیزی امام 49
- در آرزوی وصال 60
- در انتظار شهادت 70
- پس از امام 79
- در سایه سار کلام امام 86
صدای مهربان امام علیه السلام او را به خود می آورد: فرزندم حسن! به چه می اندیشی؟! نگاهش را به چشمان مهربان پدر می دوزد و اشک در گوشه ی چشمانش حلقه می زند. لبان زیبایش به ذکر خدا مترنم می شود: «حسبنا الله و نعم الوکیل». پدر او را در آغوش می کشد و بر جبین گشاده اش بوسه ای می نشاند.
آخرین خورشید پیدا
در جمعه ی هشتم ماه ربیع الثانی سال 323 (ه ق)، (1) ، فرزندی دیگر از سلاله ی پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه پا به عرصه ی گیتی گذاشت. پدر گرامیش امام علی النقی علیه السلام طبق فرموده ی پیامبر و براساس انتخاب الهی، او را حسن نامید. مادرش، اشرافزاده ای پاک طینت و با فرهنگ بود، که در یکی از جنگها به اسارت مسلمین در آمده و توفیق خدمت آستان دهمین امام شیعیان را یافته و با به دنیا آوردن مولود خجسته ی خویش، آزاد گشته و از همین روی «ام ولد» نامیده می شد. مشهورترین نامی که از ایشان در کتابها یاد شده، «حدیث» و «سلیل» است. از آن بانوی گرامی که به فرموده ی امام دهم، دور از هر زشتی و پلیدی، و در امان از هر آفت و عاهتی بوده و به شهادت بسیاری از تاریخ نگاران به عرفان
1- 4. مناقب، ابن شهرآشوب، جلد 4، صفحه ی 421 - کافی، جلد 2، صفحه ی 430.