پایان سلطه کفر، آغاز نفاق از دیدگاه قرآن و حدیث(تفسیر موضوعی المیزان) صفحه 152

صفحه 152

و عده‌اي هم افراط نموده، و حجيت ظاهر قرآن را انكار نمودند، ولي احاديث كتاب‌هايي از قبيل «مصباح الشريعه» و «فقه‌الرضا» و «جامع‌الاخبار» را كه (سندشان معلوم نيست) حجت دانستند.

اين افراط به جايي رسيد كه برخي گفتند: حديث مفسر قرآن است، هر چند با دلالت‌هاي صريح قرآن مخالفت داشته باشد!!! و اين عقيده هم تراز عقيده بعضي از عامه است كه گفته‌اند: حديث مي‌تواند قرآن را نسخ كند!!!

شايد حال ظاهر ملت مسلمان در نظر ديگران همان است كه بعضي‌شان گفته‌اند: «اهل سنت قرآن را گرفته و عترت پيامبر را رها كردند، و بالنتيجه قرآن را هم رها كردند، زيرا

محروميت مردم از احاديث خاندان نبوت (315)

پيامبر گرامي فرموده بود: «اين دو از هم جدا نمي‌شوند!» پس ملت مسلمان قرآن و عترت (كتاب و حديث) را اساسا ترك كرده‌اند!»

اين روش حديث، يكي از عواملي بود كه باعث انقطاع علوم اسلامي - علوم ديني و ادبي - از قرآن شد، با اين كه همه چون فروع و ميوه‌هاي اين درخت پاكند، كه «ريشه‌اش ثابت و فرعش در آسمان بوده، و هر زمان به اذن خدايش ميوه مي‌دهد!» (24 و 25 / ابراهيم)

اگر براي روشن شدن اين مطلب درباره اين علوم دقيقا مطالعه فرماييد، مي‌بينيد كه اين علوم ديني طوري تنظيم يافته‌اند كه به هيچ وجه به قرآن احتياج ندارند، به طوري كه شخص متعلم مي‌تواند تمام اين علوم را از - صرف و نحو و بيان و لغت و حديث و رجال و درايه و فقه و اصول - فرا گيرد و به آخر برسد، و آن گاه متخصص در آن‌ها بشود، و مـاهر شـده و در آن‌ها اجتهـاد كند، ولي اساسا قرآن نخـواند، و جلـدش را هم باز نكند!

(316) پايان سلطه كفر، آغاز نفاق

در حقيقت، براي قرآن چيزي جز تلاوت كردنش براي كسب ثواب و يا بازوبندي فرزندان، كه از حوادث روزگار حفظشان كند، چيزي نمانده است! (اين مطلب بايد مـايـه عبـرت بـاشـد!)

بحث‌هاي كلامي در ادوار مختلف

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه