پایان سلطه کفر، آغاز نفاق از دیدگاه قرآن و حدیث(تفسیر موضوعی المیزان) صفحه 159

(332) پايان سلطه كفر، آغاز نفاق

به ناچـار بايد در كتاب‌هـاي علمي اين گفته‌هـا را ذكر كـرد و دربـاره‌اش بحث نمـود!!!

ظهور تصوف و رويارويي شريعت با طريقت

در همان دوران ميان مسلمانان صوفيگري پيدا شد. البته، تصوف در عهد خلفا هم اصلي داشت كه در لباس زهد جلوه مي‌نمود، و آن گاه در اوايل دوران بني‌عباس كه مرداني چون «بايزيد و جنيد و شبلي و معروف و...» پيدا شدند، متصوفه كـاملاً ظاهر شـده و تجلي كردند.

اين‌ها معتقدنـد كه راه حقيقــت كمال انساني و دستيابــي به حقيقــت معارف، تنها واردشدن در «طريقت» كــه نوعي «رياضت شرعي» براي يافتن حقيقت است، مي‌باشد.

قسمت عمده اينان چه شيعـه و چه سنــي خود را به علــي عليه‌السلام منتســب مي‌دارنـد.

ظهور تصوف و رويارويي شريعت با طريقت (333)

و نظر به اين‌كه اين‌ها كرامت‌هايي ادعا مي‌كردند و حرف‌هايي مي‌زدند كه با ظواهر دين و حكم عقل سازش نداشت و مي‌گفتند كه ظواهر دين هم همين معاني صحيح را مي‌گويد و ديده ظاهربينان توانايي فهمش را ندارند، اين حرف‌ها بر فقها و عموم مسلمانان گران آمده و آنان را مردود نمودند، و از آنان بيزاري جسته و تكفيرشان كردند، و چه بسا كارشان به حبس و تازيانه و كشته شدن و بر سر دار رفتـن و تبعيـد هم كشيد.

و همه براي اين بود كه ايشان صاف و پوست‌كنده مطالبي مي‌گفتند كه اسرار شريعت مي‌ناميدند، با اين كه اگر مطلب چنين بود و گفته آنان مغز حقيقت و ظواهر ديني چــون پوستي بر آن‌ها بوده و اظهار آن‌ها لازم بود، خود آورنده شرع به اين كار سزاوارتــر بود! بر او لازم بود حــال اين اسرار را مراعــات نموده و ماننــد اين‌ها

(334) پايان سلطه كفر، آغاز نفاق