پایان سلطه کفر، آغاز نفاق از دیدگاه قرآن و حدیث(تفسیر موضوعی المیزان) صفحه 161

صفحه 161

- «رهبانيتي كه آنان خود بدعت نهادند، ما آن را برايشان ننوشته بوديم، جز طلب رضايت خداوند، و آن‌ها به‌شايستگي آن را رعايت ننمودند.» (27 / حديد)

اكثريتشان نيز اين گفته را از آنان پذيرفتند، و اين خود فرصتي بدانها داد كه براي سلوك و طريقت، رسوم و آدابي كه از شرع اسلام معهود نبود، وضع كنند، و در نتيجه دائمـا سنتي تازه وضع مي‌شد و سنت شرعي ديگر ترك مي‌شد!

سرانجــام اين بدعت‌گذاري‌ها به جايي رسيد كه «شريعت» در طرفي و «طريقت» در طرف ديگر قرار گرفت و طبعا به ارتكاب محرمات و ترك واجبات و شعائر ديني

علل انحراف صوفي‌گري (337)

كشيده شد. تكاليــف شرعي را برداشتنــد و «قلندري» و نظير آن پيدا شد. از تصوف جز گدايي و ترياك‌كشي و استعمال بنگ چيـزي باقي نماند، و همين‌ها موجب فنا گرديد.

تحولات بعدي در بازسازي حركت فكري

آن‌چه قرآن و حديث (كه حكم عقل را نشان مي‌دهند،) در اين‌باره حكم مي‌كند اين است كه عقيده اين كه زير ظواهر شرع حقايقي نهفته كه باطن آن‌هاست، عقيده درستي است، و عقيده اين كه بشر هم راهي به رسيدن آن حقايق دارد، اعتقاد صحيحي است، لكن راه تنها همان به كار بردن صحيح و استعمال درست ظواهر ديني در معاني خودش مي‌باشد. حاشا كه در شرع باطني باشد كه ظاهر بدان راهنمايي

(338) پايان سلطه كفر، آغاز نفاق

نكند! و تنهاعنوان و راه‌باطن باشد!

و اين نشدني است كه در شرع چيز ديگري نزديكتر از آن‌چه شارع بيان كرده است، باشد، از آن غفلت كرده و يا تسامح نموده، و يا به جهتي از آن اعراض كرده باشـد! خـداوند سبحان مي‌فرمايد:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه