پایان سلطه کفر، آغاز نفاق از دیدگاه قرآن و حدیث(تفسیر موضوعی المیزان) صفحه 31

صفحه 31

برخاستند و گفتند: يا رسول اللّه! ما را به سوي دشمنان حركت ده تا گمان نكنند ما از آن‌ها ترسيده‌ايم! عبداله بن ابي مخالفت كرد و گفت:

- يا رسول اللّه، در همين مدينه بمان و به سوي دشمن حركت مكن، چه من تجربه كرده‌ام كه به سوي هيچ دشمني نرفته‌ايم مگر اين كه كشته داده‌ايم، و هيچ دشمني به‌سوي ما نيامد مگر اين‌كه ما بر آن‌ها پيروز شده‌ايم... .

رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله با هزار نفر از اصحاب خود حركت كرد، و ابن مكتوم را جانشين خود ساخت، تا در غياب او در نماز بر مردم امامت كند. هنوز لشكر اسلام به احد نرسيده بود كه عبداله بن ابي يك سوم جمعيت را از رفتن به جنگ منصرف ساخت، و اين عده عبارت بودند از يك تيره از قبيله خزرج به نام بنوسلمه، و تيره‌اي از اوس به نام بني حادثه. عبداله بهانه اين شيطنت را اين قرار داد كه رسول اللّه صلي‌الله‌عليه‌و‌آله به حرف او اعتنا

(68) پايان سلطه كفر، آغاز نفاق

نكرد و گوش به حرف ديگران داد. (نقل از قصص قرآن ص 477)

توطئه منافقين در عقبه بعد از اعلام جانشيني

پس از پايان‌يافتن مسئله نصب اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام به خلافت (در غدير خم) منافقين كه همه آرزوهايشان اين بود رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله از دنيا برود و كار امت مختل بماند تا بين اصحاب كشمكش پيدا شود، از مسئله خلافت علي عليه‌السلام ناراحت شده و در صدد كشتن پيغمبر گرامي برآمدند، لكن خداي‌تعالي، كه او را وعده فرموده بود تا از شر دشمنان محفوظ بدارد، حبيب خود را كفايت‌فرمود و از سوءقصدي‌كه درباره وي داشتند، نجاتش بخشيد!

توطئه منافقين در عقبه بعد از اعلام جانشيني (69)

داستان بدين ترتيب اتفاق افتاد كه وقتي رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله عازم شد از غدير خم به طرف مدينه حركت كند، گروهي از منافقين زودتر حركت كردند و به عقبه «هرشي» رسيدند و خود را پنهان كردند و هميان‌هاي خود را پر از ريگ ساختند و منتظر عبور رسول اللّه صلي‌الله‌عليه‌و‌آله از آن محل ماندند تا وقتي خواست از آن‌جا عبور كند هميان‌ها را از بالا به طرف جاده رها كنند تا شايد بديــن وسيله ناقه آن حضــرت را رم دهنــد و حضرت به زميــن بيفتد و او را به قتــل برساننـد.

حذيفه گويد: رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله من و عمار ياسر را نزد خود طلبيد و به عمار فرمود تو ناقه را از عقب بران، و به من فرمود تو هم مهار ناقه را محكم نگه دار! من مهار ناقه را در دست داشتم و مي‌كشيدم و مي‌رفتيم تا نيمه شب به بالاي عقبه (تنگه كوه) رسيديم، كه ناگهان هميان‌هايي‌پر از ريگ‌از بالاي كوه به‌طرف تنگه پرتاب شد و شتر رسول‌اللّه صلي‌الله‌عليه‌و‌آله رم كــرد. حضرت فرمـود: - اي ناقه آرام باش كه باكي بر تو نيست!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه