- مقدمه 1
- نه، تو نیامده ای تو را آورده اند.... 7
- خانه را پاکیزه کنید 11
- داوود تو نیز در زندان است 14
- اینگونه باشید 18
- ای خوش ترین بهانه ماندن! 22
- یاد امام 27
- شروع اولین ثانیه ها با یاد او 31
- ترک گناه، لازمه ی یاری امام 32
- عمرمان وقف وجودت آقا 33
- حلقه های نور 37
- موضوعات پیشنهادی 38
- خودت را بشناس 41
- پیوند امام علی علیه السلام و مهدویت 46
- امام علی علیه السلام از زبان دیگران 47
- شکاف کعبه 49
- برای عمه ی سادات کاری کنیم 50
- توسل به حضرت زینب علیها السلام مورد توجه امام عصر علیه السلام 50
- داستانی شنیدنی 51
- ختم قرآن ، هدیه به مادر امام زمان علیه السلام 53
- احکام عاشقی 56
- همراه با امام حتی بعد از اعتکاف 57
داستانی شنیدنی
آیت الله ضیاء عراقی می گوید: شخصی شیعه از شهر قطیف عربستان، به قصد زیارت امام رضا علیه السلام حرکت می کند، در راه پولی که برای خرجی برداشته بود را گم می کند. متوسل به حضرت مهدی علیه السلام شده، در همان حال سیدی را می بیند که به او پول کمی می دهد و می فرماید:
با این پول به سامرا برو در آنجا نزد وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی برو و بگو سیدمهدی فرمود: پولی از ما پیش توست، فلان قدر بدهد تا به زیارت حرم علی بن موسی علیه السلام بروی.
آن عرب می گوید: لازم است من نشانه ای به او بدهم تا قبول کند.
سید فرمود: به آقای شیرازی بگو، سید مهدی فرمود، امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علی کَنی در شام به حرم عمه ام زینب علیها السلام مشرف بودید. چون