- مقدّمه مؤلّف 1
- مقدّمه مترجم 4
- درباره نویسنده 5
- « باب اول » 7
- « باب دوم » 10
- « باب سوم » 11
- « باب چهارم » 12
- « باب پنجم » 13
- « باب ششم » 14
- « باب هفتم » 17
- « باب هشتم » 19
- « باب نهم » 20
- « باب دهم » 21
- « باب یازدهم » 23
- « باب دوازدهم » 24
- « باب سیزدهم » 25
- « باب چهاردهم » 26
- « باب پانزدهم » 26
- « باب شانزدهم » 27
- « باب هجدهم » 28
- « باب هفدهم » 28
- « باب نوزدهم » 29
- « باب بیستم » 30
- « باب بیست و یکم » 31
- « باب بیست و دوم » 31
- « باب بیست و سوم » 32
- « باب بیست و چهارم » 32
- « باب بیست و پنجم » 33
- سخنی با خواننده : 40
هشت یا نه سال به همین صورت حکومت می کند، اما پس از او زندگی لذتی ندارد.» و یا فرمود: «در زندگی پس از او خیری نیست.» (1)
این حدیث حسن وثابت است و شیخ اهل حدیث در مسند خود آورده است.(2)
این حدیث رابه همین صورت حافظ ابونعیم آورده است و خدا عالم است.
« باب یازدهم »
«پاسخ به کسانی که گمان می کنند مهدی علیه السلام همان عیسی بن مریم علیه السلام است.»
حافظ یوسف بن خلیل بن عبدالله دمشقی از علی بن حوشب گوید: از مکحول شنیدم که از علی بن ابی طالب علیه السلام حدیث نقل می کرد. وی می گفت: علی فرمود: «به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردم : آیا مهدی علیه السلام از ما آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است یا از نسل دیگران؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خیر، بلکه از ماست، خداوند دین را همانگونه که با ما آغاز کرد به وسیله ما نیز به پایان می برد، و به وسیله ما از آشوبها نجات می بخشد همانگونه که [ پیش از این مردم را ] از شرک [ و بت پرستی ] نجات داد، و به وسیله ما میان قلبهای مردم پس از دشمنی و عداوت، پیوند برادری ایجاد می کند چنان که پس از عداوت زمان شرک به وسیله ما میان قلبها الفت بخشید، و به وسیله ما پس از عداوتِ ناشی از فتنه برادر می شوند همانگونه که پیش از این پس از عداوت شرک برادر شدند.» (3)
این حدیث حسن و عالی است، که حافظان در کتب خود آورده اند، و اما طبرانی نیز این را در معجم اوسط خود آورده است. و ابونعیم در حلیه الاولیاء(4) آن را ذکر می کند، و عبدالرحمان بن حاتم
نیز در «عوالی» خود آورده است.
1- در این نسخه آمده:ثم لاخیر فی العیش بعده او قال: لاخیر فی الحیاهبعده. و در نسخه ای دیگر آمده: ثم قال: لاخیر فی العیش بعده.
2- مسند احمد /3/37، 52/ مجمع الزوائد /7/313، مستدرکالصحیحین /4/557، ینابیع الموده /563.
3- مجمع الزوائد /7/316، مسند احمد بن حنبل /1/84 و گوید: طبرانیدر کتاب الاوسط خود آورده است، کنز العمال /7/263.
4- حلیه الاولیاء /3/177.