- دیباچه 1
- سرآغاز 2
- بخش اول: نامت گل است 3
- اشاره 3
- نامت گل است، کنیه ات آفتاب 4
- زمزمه انتظار 8
- بار غیبت بر زمین بگذار! 10
- روز پادشاهی عدالت 15
- خواهی آمد... 19
- ای مرهم زخم های ناسور! 21
- در کدام فردا 25
- چیزی شبیه آمدنت 28
- والفجر! ای سپیده دمان دیدار 31
- ای روشن ترین ستاره! 36
- و صبح روز بعد... 40
- آن مرد در باران می آید... 45
- تا باران بگیرد 49
- فرزند طور 51
- کجایی ای نسیم همه طرف؟! 55
- عید یعنی تو؛ بهار یعنی تو 60
- ... پشت این روزهای گرفتار 64
- در پوکی فصل های بی تو 68
- نام حبیب هست و نشان حبیب نیست 72
- اشاره 78
- بخش دوم : کنیه ات؛ آیینه، آفتاب 78
- آخرین چراغ 79
- زیر باران 80
- چند جمعه دیگر...؟ 81
- زیر ساعت حرم 82
- عصر جمعه ای دل تنگ 83
- دقایق بی تو 84
- شوری از سمات 85
- ای با تو صبح و عصر و شب... 86
- اَینَ الطالبِ... 87
- سواری که گفته اند 89
- موعود من! 91
- اتفاق سبز... 92
- سرانجام 93
نامت گل است، کنیه ات آفتاب
نامت گل است، کنیه ات آفتاب
نامت گل است، کُنیه ات آفتاب
از عشیره گل های نرگسی و از نسل گل های محمدی
به روشنی نور تو، هنوز سپیده ای طلوع نکرده است.
ای مفهوم بلند آیات روشنگر قدر در انتظار!
ای پیدای پنهان که رازهای جهان در شگفتی آهنگ نام توست!
غیبت تو، عین حضورست
عین روشنی است
عین حقیقت آمدن است.
نامت گل، کُنیه ات آفتاب؛ روز خداست، سپیده دم میلادت...
چه قدر دوری ات، شبیه دوری خدا، نزدیک است
و چه قدر روشنی ات مثل آفتاب، در دسترس
و مهربانی ات هم چون باران، همیشگی.
نامت گل، کُنیه ات آفتاب؛ شناسنامه ات، دیباچه دریاست.
ای هم خانواده یازده ستاره که خانه ات، رو به گلدسته های خورشید است!
ای سراپا همه خوبی!
می آیی یک روز در حوالی فروردین