روایت حضور (متون ادبی ویژه فاطمه زهرا(س)، مهدی موعود(عج) و شهیدان ) صفحه 24

صفحه 24

بزم عشق، بارش گرفت. پشت ستم از غم تو لرزید. شمشیر شب شکافت و از کلام خون، شراره واژه ها چکید. آه! که درد نهانِ تو را نمی توان شنید. بانو! به عشق قسم که اعجاز می کنی، آن شب که زبان به گفتن حق باز می کنی. ای تجلّی نور خدا، زهرا! از تجلّی نورِ تو، گل مرتضی منجلی شد.

ای آیه صبر و نجابت و ایمان و عصمت!

ای سوره عشق و عدل و کرامت!

دلم، حریم عشق تو گشته. از تو می خواهم به حُرمت حرمت این حریم را برایم حفظ کنی تا قلبم حرم تو شود و از آیینه زلال آدمیّت سرشار شوم. به جایی برسم که جز خدا نبینم و جز از او نگویم و به غیر از او نشنوم.

بانوی زمزم و نور

بانوی زمزم و نور

او روشن ترین چراغِ هدایت است و آیینه تمام نمای ولایت و پرورده حریم رسالت، نیلوفر شکسته به گلخانه رسول صلی الله علیه و آله، بانوی زمزم و نور، زیباترین چکامه هستی، انیس خلوت شب های تارِ علی و زایر همیشه غربت او. پهلوی شکسته اش گواه این حقیقت است، او راز سر به مهر خلقت است، او زهراست.

او زهراست؛ آیینه دار جلوه حضرت دوست، خانه اش بر سریر عرش است و آشیانه اش، دل های محبان.

زهرا جان! ای تبلور حقیقت عشق! ای قبله دل شکستگان! سلام بر تو. سلام بر تو و بر غمناله های نیمه شبانت و ناله های جان گداز تو.

ای فاطمه! ای بلندای ارتفاع خاک تا به افلاک! گرمی خورشید را در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه