- تقديم به 1
- متن تأئيديه حضرت آيةاللّه محمد يزدي 2
- متن تائيديه حضرت آيةاللّه مرتضي مقتدايي 3
- متنتأييديه حضرت آيةاللّهسيدعلياصغردستغيب نماينده محترمخبرگانرهبريدراستانفارس 4
- مقدمه ناشر 5
- مقـدمـه مـؤلـف 7
- بخش اول :روح 10
- معني روح در قرآن 10
- حقيقت روح 15
- اوصاف روح 17
- جنس روح 21
- امر چيست؟ 23
- امـــر: كلمه ايجاد آسماني 24
- امر: ملكوت كلشيء 25
- روح و امــــــر 26
- روح و معاني مختلف آن 27
- روح و مـلائكه 28
- روح همراه ملائكه 30
- روح قدس و امين 30
- جبرئيل حامل روح 30
- روح حامل قرآن 32
- روح كلمه الهي 33
- روح و وحي 33
- ارتبـاط روح با امر و ملكوت 34
- مفهوم روح القدس و روح الامين 36
- فصل دوّم:روح، و ارتباط آن با بدن 37
- مفهوم نفخ روح در بدن 37
- تسويه انسان، نفخ روح و ايجاد ادراكهاي حسّي 38
- در چه مرحله روح با بدن مرتبط ميشود؟ 38
- كيفيت ايجـاد و نفخ روح و تقديـر نسل انسان در رحم 40
- پيوستن روح به بدن و جدا شدن آن 43
- بـدن، منشـأ اوليـه پيـدايش روح 43
- روح در حالـت خواب و مـرگ كجـاست ؟ 44
- روح بدون بدن كجا نگهداري ميشود؟ 46
- فصل سوّم :روح، و هويت انسان 47
- هـويت انسان از نظر قـرآن 47
- ايجاد تركيب انسان از تن و روان 50
- مفهوم دوگانگي و اتحاد روح با بدن 52
- تجــرد روح و مـن آدمـي (بحث فلسفي) 53
- روح تقويت كننده حزب اللّه 55
- نارسائي علم انسان به روح 57
- بخش دوّم :انسانيّت 58
- آغاز پيدايش نوع انسان 58
- ردّ فرضيه تكامل نوع انسان 60
- وحـدت نــوع انساني 61
- حفظ وحدت نوعي انسان 62
- ارحام، منشأ قرابت خانواده انساني 63
- انسانيت، به عنوان يك سنت واحد 65
- اصل و ريشه واحد نوع انسان 67
- همساني خلق و بعث كلّ انسان با يك فرد 67
- مفهوم برابري انسانها 68
- مفهـوم فضيلــت انسانــي 70
- مفهـوم كرامت انساني 72
- مفهوم شاكله انساني 73
- فصل دوّم:هدف آفرينش انسان 75
- هدف در آفرينش انسان 75
- هــدف خلقت انسـان 76
- هدف هستي، شناخت صاحبان بهترين اعمال 78
- مفهوم بهترين اعمال و هدف خلقت انسان 79
- انسان كامل و برترين، هدف آفرينش انسان 80
- انسان جزئي از اهداف آفرينش 81
- جهنم، هدف تبعي آفرينش انسـان 83
- رابطه هدف خلقت انسان با حقيقت علم اسماء 85
- رابطه زندگي زميني با اهداف خلقت انسان 87
- فصل سوّم :عالم ذر، عالم شهادت جمعي انسان 89
- اخذ ميثاق الهي قبل از تولد نسل بشر 89
- عالم ذر چيست و ميثاق الهي چه بود؟ 90
- ميثاق الهي در كجا و چه موقفي تحقق يافت؟ 92
- احراز مسئوليت فرد در برابر خدا 95
- ميثاق ازلي انسان در برابر خدا 96
- فصل چهارم :فطرت انسان 97
- مفهـوم فطــرت، و آفرينش انسان به فطرت اللّه 98
- هدايت فطري انسان 99
- ميثاق الهي و فطرت توحيدي انسان 101
- خداجوئي فطري انسان 102
- آيا فطرت انسان قابل تغيير است؟ 102
- عوامل تغيير نيـروي تشخيـص فطري انسان 103
- رابطه فطرت انسان با قوانين الهي 105
- تكامل مرحلهاي فطرت در انسان 105
- خلافت انسان و جانشيني خدا در زمين 107
- بخش سوم:انسان در روي زمين 107
- چگونگي خليفه شدن انسان در زمين 110
- صفات خليفه الهي در زمين 111
- اقامت و خلافت انسان در زمين 112
- مشيت الهي در تغيير خليفههاي زميني 114
- خدمت ملائكه به انسان 115
- فصل دوّم:عوامل ملكوتي در خدمت انسان 115
- مفهوم حافظين انسان 116
- مراقبين و محافظين انسان 117
- عوامل طبيعي در خدمت انسان 120
- فصل سوّم :زمين و آسمان در خدمت انسان 120
- تغذيـه و مواد غذائي انسان 123
- وابستگي خلقت و تداوم حيات انسان به زمين 124
- نياز انسان به جهان خارج 125
- ساختههاي دست بشر 126
- استفاده انسان از ساير موجودات 127
- فعاليت روزانه و استراحت شبانه انسان 129
- فصل چهارم :ناملايمات و مشكلات زندگي انسان 129
- انسان و ناملايمات ملازم خلقت او 130
- خسران ذاتي انسان و رهائي از آن 131
- مفهوم خلقت انسان در احسن تقويم و ترقي و تنزل او 134
- طبيعت انساني و طغيانگري او 135
- مقدرات و مصائب مكتوب انسان 137
- مصايب انسان تحت مشيت الهي 138
- مفهوم لعب و لهو بودن حيات دنيوي انسان 140
- عناوين اعتباري و خيال 142
- بخش چهارم:مراحلبعدي زندگي انسان 143
- چرا انسانها ميميرند؟ 144
- عطاي هستي و تقدير مرگ 145
- رحمت زندگي و قبض و بسط هستي 146
- تحولات وجود انسان 148
- مبادي آفرينش انسان، توليد نسل و مدت حيات او 150
- مراحل عمر و علم انسان و نزول آن 152
- انســان و سكونــت او در زمان 153
- تحويل انسان به مسئول نگهداري او بعد از مرگ 154
- فصل دوّم:انسان در فاصله مرگ و قيامت 154
- وضع انسان در آخرين لحظه حيات 155
- محافظت از زندگي انسان چگونه صورت ميگيرد؟ 156
- احساس بي زماني انسان در فاصله مرگ و قيامت 158
- تحولات مراحل زندگي انسان 159
- حيات ظاهر و حيات باطن و نفي فاصله مرگ 160
- فصل سوّم:خلق مجدد انسان 161
- چگونه بدن انسان مجددا خلق ميشود؟ 161
- چگونگي برگشت روح به بدن و بازگشت به خدا 162
- خلقت اوّل و خلقت دوم انسان 164
- خلقت اوليه و خلقت جديد انسان و جهان 165
- مفهوم رويش انسان از زمين و بازگشت و خروج از آن 166
- كيفيت پيدايـش زندگاني مجدد انسان 167
- محـدوده حركت زندگي انسان 168
- فصل چهارم :حيات جاودان انسان 171
- چگونگي ادامه زندگي دنيوي انسان در بقا و ابديت 171
- استعداد انسان براي زندگي جاودان 171
- زندگي بعدي انسان در اين دنيا 173
- تنهائي و زندگي غير اجتماعي انسـان بعد از مرگ 174
- رابطه قوام آسمانها و زمين با دوام حيات انسانها 176
- نشانههاي زندگي قبلي انسان 178
- ارتباط اول خلقت انسان با آخر زندگي او 179
-249
ملائكه مأمور شده بودند بر نوع بشر سجده كنند، نه بر شخص آدم و خلاصه خصوصيات فردي آدم دخالتي در اين امر نداشته، بلكه سجده ملائكه بهخاطر خصوصيات نوعي آدم بوده و اين سجده هم صرفا از باب تشريفات اجتماعي نبوده بلكه نتيجهاي حقيقي و واقعي باعث آن شده است و آن عبارت است از خضوع به حسب خلقت، پس ملائكه بر حسب غرضي كه در خلقتشان بوده خاضع براي انساناند آنهم بر حسب غرضي كه در خلقــت او بـوده است. مـلائكـه مسخـر بـراي بشـر و در راه سعـادت زنـدگــي هستند. اينكه ميبينيم همه ملائكه مأمور به سجده بر آدم شدند، ميفهميم همه آنان مسخر در راه به كمال رساندن سعادت بشرند، براي فوز و فلاح او كار ميكنند. يك طائفه از ايشان مأمور حيات بخشي و طائفه ديگر مأمور مرگ و طائفه سوم دست در كار رزق، و طائفه چهــارم مشغـول رسـانـدن وحي هستند. طائفـهاي
(250) روح و زندگي از ديدگاه قرآن و حديث
معقبـاتاند، طائفـهاي حفظــه، طــائفــهاي نويسنـده و همچنين مابقي ملائكه هر كدام مشغول يكي از كارهاي بشراند. اين معنا از آيات متفرقه قرآني هر كدامش از يك گوشه قرآن بهچشم ميخورد. پس ملائكه اسبابي الهي و اعواني براي انساناند، كه او را در راه رساندنش به سعادت و كمال ياري ميكنند.
اينجاست كه براي كساني كه متدبر باشند، روشن ميگردد كه امتناع ابليس از سجده بهخاطر استنكافي بود كه از خضــوع در برابر نوع بشــر داشت و او نميخواســت ماننــد ملائكــه در راه سعــادت بشر قــدم بــردارد و او را در رسيدنــش به كمال مطلوبـش كمك نمايد. (1)
1- الميزان، ج 23، ص 232.
خدمت ملائكه به انسان (251)
مفهوم حافظين انسان
«اِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمّا عَلَيْها حافِظٌ،»
«هيـچ انســانـي نيسـت، مگــر آنكه نگهبــانـي بر او موكل است.» (4 / طارق)