روح و زندگی از دیدگاه قرآن و حدیث صفحه 49

صفحه 49

(11 / سجده)

اين معنا را تفسير مي‌كند، چون مي‌فهماند آن روحي كه در هنگام مرگ و به حكم آيه نام‌برده قابض الارواح آن را مي‌گيرد، عبارت است از آن حقيقتي كه يك عمر به او مي‌گفتيم: تو - شما - جنابعالي و امثال اين‌ها. و آن عبارت است از انسان به تمام حقيقتش، نه يك جزء از مجموعش. پس مراد به نفخ روح در جسد اين است كه جسد را به عينه انسان كند، نه اين‌كه واحدي را ضميمه واحد ديگري سازد، كه هم ذاتش غير آن باشد و هم آثار ذاتش غير آثار ذات آن باشد، پس انسان بعد از آن‌كه روح به بدنش تعلق

(98) روح و زندگي از ديدگاه قرآن و حديث

مي‌گيرد و بعد از آن‌كه روحش از بدنش مفارقت مي‌كند، در هر دو حال يك حقيقت است و از آيه شريفه زير هم همين معنـا استفـاده مـي‌شود:

«و مــا انسان را از خلاصه‌اي از گل آفريديــم و سپس او را نطفــه‌اي كرديــم و در محفظــه‌اي معتبر جاي داديــم، سپس آن نطفــه را علقه و بعد آن علقــه را مضغـه و آن‌گاه آن مضغــه را استخوان‌هــا كرديــم و آن‌گاه روي آن استخوان‌هــا گوشت پوشانديــم و در آخر او را خلقتــي ديگــر كـرديــم... .» (12 تا 14 / مؤمنــون)

پس آن چيزي كه خلقتي ديگـر مي‌شـود، عينـا همـان نطفـه‌اي است كـه مـراحـل علقـه‌گي و مضغه‌گي و استخــواني را پيمــوده اسـت.

آيه زير نيز در معناي آيه فوق است كه مي‌فرمايد:

«هَــلْ اَتــي عَلَــي‌الاِْنْسـانِ حيـنٌ مِـنَ‌الدَّهْــرِ لَمْ يَكُـنْ شَيْئــاً مَذْكُــورا،» (1 / دهر)

هويت انسان از نظر قرآن (99)

كه شيئي نبودن انسان را مقيد مي‌كند به قيد مذكور و مي‌فهماند انسان چيز بوده، لكن چيز مذكور نبوده و همين طور هم هست، چون انسان زمين بوده، نطفه بوده، لكن در آن مراحل قبلي جزو انسان‌ها به‌شمار نمي‌رفته و نمي‌گفتند فلان مواد غذائي عينا فلان شخص است، پس مفاد كلام خداي تعالي اين است انسان يك واحد حقيقي است، كه همان واحد حقيقي يگانه مبدأ است. براي تمامي آثار بدني طبيعي و آثار روحي، هم‌چنان‌كه همين واحد حقيقي في نفسه مجرد از ماده است، به‌شهادت اين‌كه به‌حكم آيه:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه