- السلام علیک یا وصی الاوصیاء الماضین 1
- السلام علیک یا حافظ اسرار رب العالمین 1
- مقدمه 1
- السلام علیک یا خلیفة الله 1
- دیدگاه های قابل مطالعه و بررسی زیارت صاحب الامر 1
- السلام علیک یا بقیة الله من الصفوة المنتجبین 2
- السلام علیک یابن الاعلام الباهرة 2
- السلام علیک یا معدن العلوم النبوة 2
- السلام علیک یابن الانوار الزاهرة 2
- السلام علیک یابن العترة الطاهرة 2
- السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک 3
- السلام علیک یا ناظر شجرة طوبی و سدرة المنتهی 3
- شجرهی طوبی 3
- السلام علیک یا باب الله الذی لا یؤتی الا منه 3
- السلام علیک یا نور الله الذی لا یطفی 4
- یادآوری 4
- مفهوم شناسی هویت 4
- سدرة المنتهی 4
- بحران هویت 4
- السلام علیک سلام من عرفک بما عرفک به الله 5
- السلام علیک یا حجة الله علی من فی الارض و السماء 5
- و نعتک ببعضِ نعوت التی انت اهلها و فَوقَها 5
- السلام علیک یا حجة الله الَتی لا تخفی 5
- اشهد انک الحجة علی من مضی و من بقی 5
- و اشهد انک الحق الثابت الذی لا عیب فیه 6
- رضیتک یا مولای اماماً و هادیاً و ولیاً و مرشداً، لا ابتغی بِک بدلاً و لا اتخذ من دونک ولیاً 6
- و ان وعد الله فیک حق لا ارتاب لطول الغیبه و بعد الامد 6
- و ان حزبک هم الغالبون و اولیاءک هم الفائزون و اعداءک هم الخاسرون 6
- و انک خازن کل علم و فاتق کل رتق و محقق کل حق و مبطل کل باطل 6
- منتظر متوقع لایامک 7
- اشهد ان بولایتک تقبل الاعمال و تزکی الافعال و تضاعف الحسنات... فی النار و لم یقبل الله لَه عملا و لم یقم له یوم القیمه وزناً 7
- ذخرک الله لنصره الدین و اعزاز المؤمنین و الانتقام من الجاهدین المارقین 7
- و لا اتحیر مع من جهلک و جهل بک 7
- و انت الشافع الذی لا ینازع و الولی الذی لا یدافع 7
- فلو تطاولت الدهور و تمادت الاعمار لم ازدد فیک الا یقیناً و لک الا حباً و... ربی بین یدیک و التصرف بین امرک و نهیِک 8
- مولای فان ادرکنی الموت قَبل ظهورک فانی اتوسل بِک و بِابائک الطاهرین... لا بلغ من طاعتک مرادی و اَشفی من اعدائک فؤادی 8
- اشهد الله و اشهد ملائکته و اشهدک یا مولای... انت نظام الدین و یعسوب المتقین و عز الموحدین و بذلک امرنی رب العالمین 8
- مولای وقفت فی زیارتک موقف الخاطئین النادمین، الخائفین من عقاب رب العالَمین ... فقد تعلق بِحبلک و تمسک بولایتک و تبرء من اعدائک 8
- اللهم صل علی محمد و اله، و انجز لولیک ما وعدته... و انصره علی عدوه و عدوک یا رب العالَمین 8
- اللهم انصره نصراً عزیزاً و افتح له فَتحاً یسیراً... اللهم املا بِه الارض عدلاً و قسطاً، کما ملئَت ظلماً و جوراً، انک سمیع مجیب 9
- اللهم صل علی محمد و آلِ محمد، و اظهر کلمتک التامهَ و مغَیبک فی ارضک الخائف المترقب 9
- السلام علیک یا ولی الله، ائذن لولیک فی الدخول الی حرمک، صلوات الله علیک و علی آبائک الطاهرین، و رحمه الله و برکاته 9
- پاورقی 9
دیدگاه های قابل مطالعه و بررسی زیارت صاحب الامر
در یک نگاه کلی و جامع «زیارت» از سه دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است:1. سلام،2. شهادت،3. توسل.هر یک از این محورها، مضامین بلندی دارد در «معنا و محتوا»؛«سلام»، معرفت، محبت و اطاعت پاکان را صلا میزند و تولاّی آنان را بازخوانی میکند. انسان با بیان سلامهای خود مانند (السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک)، مهر و عشق خود را به «تنها راه» اظهار میکند و به راه میافتد.«شهادت»، حضور یافتن در ساحت «معرفت»، «محبت» و «اطاعت» و بار یافتن در ساحل «تولاّیِ پاکان و پاکیها» است.این حضور و گواهی، در گلزار سخن و کلام و دامنه سرسبز بیان، جلوه میکند و زیباییها را در «اشهد ان بولایتک تقبل الاعمال و...»، این گونه به تماشا میگذارد.با «توسل» به قامت بلند «تنها راه»، روح خود را به سوی دشت و دمن «پاکان» روانه میسازد و زمینههای درخواست و اجابت آن را از معبود خود فراهم میکند و این سان ناله و نجوا سر میدهد: «و اتوسل بک و... واسئله... أن تجعل لی کثرةً فی ظهورک و رجعةً فی ایّامک لا بلغ من طاعتک ومرادی» و «اللهم انصره نصراً عزیزاً و افتح له فتحاً یسیراً» و ظهور، نصرت، فتح و... را برای «تنها راه» از خدا، دعا و طلب میکند.
مقدمه
احساس «غربت» امری آشنا و ملموس برای همه انسانها است. این احساس، فقط مربوط به هنگام نبود رفاه و آسایش نیست؛ بلکه اشخاصی که در رفاه و آسایش مادی نیز به سر میبرند، با آن آشنا هستند. شاید بتوان گفت آنان بیشتر با این احساس، درگیرند؛ زیرا آنان زودتر به انتهای خط رسیدهاند.از آن جایی که آنان به قصد و هدفِ خود دست یافتهاند، از خود میپرسند: «بعدش چه...؟» تکرار زندگی خویش و تلاوت چرخان زندگی، انسان را به سرعت، گیج و خسته میکند. در نتیجه سؤالهای گوناگون رخ مینماید و نوشها را با نیشها، گره می زند.انسان در این دیار، در مییابد که در لایههای درونی خویش، کنش هایی دارد. نیازهایی او را بانگ میزند و قرار از او میستاند. البته گاهی، با یافته هایی رو به رو میشود و خیال میکند که به «مطلوب خود رسیده است» و دیگر دغدغهای نخواهد داشت. از طرفی شاهد دعوتگرانی هستیم که میگویند: «ما نسخههای شفابخش ارائه میکنیم». این مدعیان، چنان فراواناند که به خوبی میتوان دریافت، دیواری کوتاهتر از دیوار «هدایت» و «رهبری» انسانها نیست. آنان بشر را با کج راههها، سر میدوانند و اسمش را، راه «سعادت و خوشبختی» میگذارند.این راههای انحرافی، در برخی از افراد خیلی عادی و طبیعی جلوه مینماید. این گونه افراد، در خرید کوچکترین وسایل زندگی، بسیار اهل دقّتاند و از متخصصان کمک میگیرند؛ اما در آن چه که مربوط به اصل «حیات و ممات» آنان است، دقت و ژرف نگری ندارند و «قلب و روح و فکر» خود را در اختیار مدعیان دروغین قرار میدهند.اینها بدان جهت است که «دشمن جدی» در صحنه حضور دارد، ولی «جدی» گرفته نشده است. آن دشمن، قسم یاد کرده است: «سر راه بندگان نشسته، تک تک آنها را گمراه خواهد کرد و تا زمانی که آنان را گمراه نسازد و به بیراهه نکشاند، آرام نخواهد گرفت». [1] خصومت وکینه این دشمن، آشکار و پیدا است و آفریدگار هستی، از ما انسانها خواسته است که آن را جدی بگیریم [2] و مواظب دسیسهها و فریبهای او باشیم. «شیطان» دشمن هوشمند و دانایی است که با طرّاری، ایجاد شبهه میکند و با توسعه شهوات، آنها را عَلَم میسازد. وی با گل آلود ساختن محیط، اندیشههای گمراه را طعمه قرار میدهد. در این وادی تباهآلود، چه صیدهای کوچک و بزرگی که نصیب «عدوّ مبین» [3] و دشمن درون خانه بشر نمی شود؟!«شیطان» ما را با همه کس پیوند میدهد و به همه راهها آشنا میکند و از تنها راه «رشد و هدایت» باز میدارد. او فرصت اندیشه و پرسیدن را از ما میگیرد و مانع شکوفایی و پویایی ما میشود.مگر میتوان، برای انسان با این «قدر و اندازه»، «استمرار و ادامه نامحدود» و «ارتباطهای گستردهاش»، برنامه صحیح نداشت و او را در برهوت «دنیا» رها کرد. همانگونه که یک کارخانه عظیم و پیچیده «هستهای»، چنانچه بدون توجه به ظرفیتها و ظرافت هایش بدون وجود دانشمند مسلّط بر آن، به دست نااهلان بیفتد، فاجعه آفرین خواهد شد. هدایت و سرپرستی انسانها نیز با این «عظمت و اندازه» و «استمرار و ارتباط» بدون امام مسلّط بر «اندازه، استمرار و ارتباط»، به کج راهه خواهد رفت.ما نیازمند و مضطرّ به امام طلایهداری هستیم که آگاه به تمام مراحل و راهها و آزاد از کششها و جاذبه است.تنها چنین امامی، میتواند رهبر و چراغ راه بشر باشد؛ بشری که دارای «قدر و اندازه عظیم» است و «استمرار» دارد و «ارتباطها» او را در خود پیچیده است.ما باید در پرتو راهنماییهای این عنصر «آگاه و آزاد»، قلّههای رشد و هدایت را درنوردیم و مقام «قرب» را به آغوش کشیم و در ساحل «رضوان حق» آرام گیریم. این مسیر را بدون «خلیفة الله» و کسانی که نشان از او دارند، نمیتوان پیمود. مسیر حق را باید با پای حق و به همراهی حق و نشانههای او پیمود. ما با درک این اضطرارها، سلام و درود خود را نثار «خلیفة الله» و جانشین خدا میکنیم:
السلام علیک یا خلیفة الله
سلام ما ریشه در تسلیم به «معرفت»، «محبت» و «اطاعت» از جانشین و نماینده خدا دارد. این سلام، زبان و ادبیات جریان دار ما، در این سه حیطه است و نمایانگر «شناخت»، «عمل» و «عشق» ما به نماینده خدا است. سلام ما، بازخوانی انس و ارتباط با او و کوششی برای جلب نظر او و تقرّب به درگاه او است. ما خود را به شط جاری عنایت «خلیفة الله» میسپاریم تا آن کند که میپسندد.این «خلیفة الله» است که بر تمام راهها آگاه است؛ یعنی، «قدر»، «استمرار» و «ارتباط» انسان را در کل هستی میداند و براساس آن، محاسبات، جایگاه و حرکات ما را رهبری میکند. او راه را به ما نشان میدهد تا همراه و هماهنگ با نظام حاکم بر هستی به راه افتیم و از «رشد و هدایت» برخوردار شویم.سلام ما بر «خلیفة الله» ای است که جانشین پدران گرامی خود است. آنان، همگی هدایتگران رشد و شکوفایی بشر بودهاند و یار سفر کرده ما، جانشین این هدایتگران فرزانه است.«عبدالله بن سنان» گوید: از حضرت صادقعلیه السلام درباره قول خداوند «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض...» پرسیدم؛ حضرت فرمود: «مقصود از آیه، ما ائمه هستیم». جعفری گوید از امام کاظمعلیه السلام شنیدم که میفرمود: «ائمهعلیهم السلام جانشینان و خلفای خداوند در روی زمین هستند». [4] .
السلام علیک یا وصی الاوصیاء الماضین
سلام بر تو ای سفارش تمامی سفارش کنندگان گذشتهتو آن یوسف گمگشتهای که تمامی اوصیای الهی، یعقوب وار چشم به راه تو بودهاند و از غم فراق تو، در اشک و غصّه غنودهاند. آنان مدام از تو سخن رانده و سفارشها کردهاند. از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله گرفته تا امام حسن عسکری، غزلواره شوق دیدار و نصرت تو را سرودهاند؛ چنان که امام صادق علیه السلام میفرمود: «اگر رؤیتش کنم، خدمتش خواهم کرد». [5] امام زمان (عج) وصیّ و جانشین گذشتگان خود است؛ آنان که هر یک پس از دیگری، جانشین قبل از خود بودهاند.