- اجرای سنن انبیا درباره حضرت مهدی 1
- مقدمه 1
- خدا نمیخواهد امام در میان قوم ستمگر باشد 1
- اسباب غیبت در روایات 1
- تحت بیعت هیچ حاکمی نباشد 2
- تنبیه و تنبه مردم 2
- امتحان مردم 2
- خالی شدن صلبهای کافران از مؤمنان 2
- خوف و ترس از قتل 2
- بررسی سندی و دلالی روایات 3
- اشاره 3
- سر غیبت معلوم نیست و فقط خدا میداند 3
- اجرای سنن انبیاء درباره حضرت مهدی 3
- نخستین مدرک 3
- شواهد و مؤیدات 4
- روایات ذم سدیر 4
- شواهدی از روایات امام صادق 4
- بررسی سند 4
- شواهدی از روایات امام زین العابدین 5
- روش و طریق الهی 5
- شواهدی از روایات امام باقر 5
- بررسی دلالی روایت 5
- شواهدی از روایات امام رضا 5
- پاورقی 6
- غیبتها و پنهان شدن انبیا 6
مقدمه
روایات زیادی دربارهی غیبت امام زمان (عج) از وجود مبارک پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله و ائمهی اطهارعلیهم السلام وارد شده است.برخی از آنها، دربارهی وقوع غیبت است، چنانکه فرمودهاند: «قائم ما را غیبتی است بس طولانی» [1] و گروهی از آنها، طولانی بودن مدّت آن را مطرح کردهاند. [2] نیز در بعضی از آنها، برای غیبت، حکمتها و فوائدی مطرح شده است، هر چند فلسفهی اصلی آن، ظاهراً، بیان نگردیده است، بطوریکه فرمودهاند: «ما، مأذون نیستیم علّت آن را بیان نماییم». [3] پس معلوم میشود علّت حکیمانهای برای غیبت وجود دارد، چرا که خداوند حکیم، کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد، هر چند در روایات به آن تصریح نشده است. و دستهای نیز شرایط و اوضاع پیش از ظهور را مطرح کردهاند و...یکی از بحثهای مهم در موضوع مهدویّت، بحث غیبت است.عالمان و فقیهانی مانند ثقةالاسلام کلینی، شیخ صدوق، شیخ طبرسی، مرحوم نیلی، علامه مجلسی،... تعلیلهایی آوردهاند که بعضی از آنها، در خود روایات هست و بعضی از استظهارات خودشان است.که در لابهلای این روایت، به نکاتی مانند کیفیت انتفاع و استفادهی مردم از آن حضرت در دوران غیبت، اشاره میکنند وجوهی را در مورد تشبیه غیبت حضرت به خورشید پس ابر دارند که ما این بحث را بعد از بررسی علل غیبت، ذکر خواهیم کرد.ما، در این نوشتار، سعی داریم که ابتدا، روایاتی که در ارتباط با سبب غیبت است، بیان کنیم، سپس آنها را از نظر سندی و دلالی بررسی کرده و در پایان نتیجه بگیریم. بنابراین، بحث را در سه مرحله پی میگیریم.
اسباب غیبت در روایات
اشاره
در روایات، به سببهای مختلفی اشاره شده است که میتوان آنها را به هشت دسته، تقسیم کرد:یکم- اجرای سنن انبیاعلیهم السلام دربارهی حضرت مهدی (عج)؛ دوم - خدا نمیخواهد که امام، در میان قوم ستمگر باشد؛ سوم - تنبّه مردم؛ چهارم - امتحان مردم؛ پنجم - خوف و ترس از قتل؛ ششم - تحت بیعت هیچ حاکمی نباشد؛ هفتم - خالی شدن صلبهای کافران از مؤمنان؛ هشتم - سرّ غیبت معلوم نیست و فقط خدا میداند.
اجرای سنن انبیا درباره حضرت مهدی
حدیث یکم - حَدَّثَنا المظفَّر بنُ جعفر بن المُظَفَّرِ العَلَوی، قالَ حَدَّثَنا جَعفَرُ بنُ مَسعودٍ وَحَیْدَرُ بن مُحَمَّدٍ السَّمَرقَندیُّ، جمیعاً، قالا: حَدَّثَنا مُحَمَّدٌ بنُ مسعودٍ، قالَ: حَدَّثَنا جَبَرئیل بنُ أحمَدَ عن موسَی بنِ جعفرٍ البَغدادیِّ، قال: حدّثَنی الحَسَنُ بنُ مُحمّدٍ الصَّیَرَفیُّ، عَنْ حَنانَ بنِ سَدیرٍ، عَنْ أبیهِ، عَنْ أبی عبداللّه علیه السلام، قال: «إنَّ لِلقائِمِ مِنّا غَیبةً یطولُ أمَدُها.». فقلتُ لَهُ: «وَلِمَ ذاکَ، [4] یابنَ رسولِ الله؟». قال: «إنَّ [5] اللّهَ عَزّوَجَلَّ أبی إلاّ اَنْ یَجریَ فیه سُنَنُ الأنبیاءعلیهم السلام فی غَیَباتِهِم، وَإنَّهُ لابُدَّ لَهُ - یاسَدیرُ - مِن إستیفاءِ مُدَدِ غَیباتِهِم. قالَ اللّهُ عَزَّوَجَل: «لَتَرکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» [6] اَیْ سُنَنا عَلی مَنْ کانَ قَبلَکُم.». [7] .حنّان بن سدیر، از پدرش از امام صادقعلیه السلام روایت کند که فرمود: «برای قائم ما، غیبتی است که مدّت آن به طول میانجامد.». گفتم: «ای فرزند رسول الله آن، برای چیست؟». فرمود: «خداوند عزّوجلّ، میخواهد دربارهی او، سنّتهای پیامبرانعلیهم السلام را در غیبتهایشان جاری سازد. ای سدیر! گریزی از آن نیست که مدّت غیبتهای آنها به سر آید. خداوند عزّوجل فرمود: همانا، همهی شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل میشوید»؛ یعنی، سنّتهای پیشینیان، دربارهی شما هم جاری است.».البته روایات دیگری به این مضمون وارد شده که در ادامهی مبحث،بدان اشاره میشود.
خدا نمیخواهد امام در میان قوم ستمگر باشد
حدیث یکم - العطار، عن أبیه، عن الأشعری، عن أحمد بن الحسین بن عمر، عن محمد بن عبدالله، عن مروان الأنباری، [8] قال: خرج مِن أبی جعفرعلیه السلام: «إنَّ اللهَ إذا کَرِهَ لَنا جِوارَ قومٍ نَزَعنا مِنْ بینِ أظهُرِهِم.». [9] .مروان انباری گوید: از ابوجعفر (امام باقرعلیه السلام) نامهای رسید که نوشته بود:«همانا، خداوند، اگر ناخوش بدارد و دوست نداشته باشد که ما، در مجاورت و کنار قومی باشیم، ما را از میان آنها بیرون میبرد.».حدیث دوم - محمّدُ بنِ یحیی عن جعفرِ بنِ محمّدٍ، عَن أحمَدَ بنِ الحسینِ، عَنْ مُحمّدِ بنِ عبداللهِ، عَنْ محمّدِ بنِ الفَرَجِ؛ [10] قال: کَتَبَ إلَیَّ أبوجعفرعلیه السلام: «إذا غَضِبَ اللَّهُ تَبارکَ وَتَعالی عَلی خَلقِهِ نَحّانا عَنْ جِوارِهِم.».محمد بن فرج گوید: ابوجعفر (امام جوادعلیه السلام) به من نوشت: «هنگامی که خداوند تبارک و تعالی، بر خلقاش خشم کند، ما را از میانشان دور میکند.». [11] .