- مقدمه ناشر 1
- مقدمه نویسنده 3
- فصل اول: روایات نهی از توقیت 5
- اشاره 5
- معنای لغوی و اصطلاحی توقیت 6
- مقدمه 6
- جلسه اول 6
- روایت اول: ابوحمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام 7
- روایات نهی از توقیت 7
- اشاره 7
- بررسی سند 8
- دلالت روایت 9
- اشاره 12
- روایت دوم: عبدالرحمن بن کثیر از امام صادق علیه السلام 12
- جلسه دوم 12
- بررسی سند 12
- دلالت روایت 13
- اشاره 16
- روایت سوم: زراره از امام باقر علیه السلام 16
- بررسی سند 21
- دلالت روایت 21
- نظریه علامه مجلسی و احتمالات روایت 22
- جلسه سوم 24
- روایت چهارم: ابوبصیر از امام صادق علیه السلام 24
- بررسی سند 24
- اشاره 24
- دلالت روایت 25
- بررسی سند 26
- روایت پنجم: احمد بن محمد بن خالد از امام صادق علیه السلام 26
- اشاره 26
- دلالت روایت 27
- روایت ششم: فضیل بن یسار از امام باقر علیه السلام 29
- اشاره 29
- جلسه چهارم 29
- بررسی سند 30
- دلالت روایت 32
- جلسه پنجم 34
- اشاره 34
- روایت هفتم: علی بن یقطین از امام کاظم علیه السلام 34
- بررسی سند 35
- دلالت روایت 36
- روایت هشتم: ابراهیم بن مهزم از امام صادق علیه السلام 41
- اشاره 41
- بررسی سند 41
- جلسه ششم 41
- دلالت روایت 42
- اشاره 43
- روایت نهم: ابوالمرهف از امام باقر علیه السلام 43
- دلالت روایت 45
- بررسی سند 45
- اشاره 47
- جلسه هفتم 47
- روایت دهم: هارون بن عنتره از امیرالمؤمنین علیه السلام 47
- دلالت روایت 48
- بررسی سند 48
- اشاره 49
- روایت یازدهم: محمد بن نعمان از امام صادق علیه السلام 49
- بررسی سند و بحثی پیرامون تحف العقول 49
- دلالت روایت 51
- جلسه هشتم 52
- روایت دوازدهم: محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام 52
- اشاره 52
- روایات دیگر در موضوع عدم توقیت 52
- روایت پانزدهم: توقیع امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 53
- روایت چهاردهم: ابو بصیر از امام صادق علیه السلام 53
- روایت سیزدهم: ابی بکر حضرمی از امام صادق علیه السلام 53
- روایت شانزدهم: منذر جوّاز از امام صادق علیه السلام 54
- جمع بندی 54
- فصل دوم : علم اهل بیت علیهم السلام به زمان ظهور 56
- اشاره 56
- قائلین به علم اهل بیت به زمان ظهور 57
- اقوال در این مساله 57
- مقدمه 57
- اشاره 57
- جلسه نهم 57
- ج. سیدمحمدتقی موسوی 58
- ب. شیخ طوسی 58
- الف. سیدمرتضی علم الهدی 58
- د. آیت الله بهجت 59
- ه. آیت الله ناصری اصفهانی 59
- و. آیت الله جوادی آملی 60
- جلسه دهم 65
- روایت اول: دعبل خزاعی از امام رضا علیه السلام 65
- اشاره 65
- ادله نفی علم اهل بیت به زمان ظهور 65
- اشاره 65
- قیام به هنگام شنیدن نام قائم 68
- بررسی سند 70
- 1. عبدالسلام هروی 70
- جلسه یازدهم 70
- اشاره 70
- 2. دعبل بن علی خزاعی 72
- دلالت روایت 73
- اشاره 74
- جلسه دوازدهم 74
- روایت دوم: مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام 74
- بررسی سند 75
- دلالت روایت 76
- جلسه سیزدهم 77
- روایت سوم: محمد بن حنفیه 77
- اشاره 77
- بررسی سند 79
- دلالت روایت 80
- منافات نداشتن بین علم امام و ندانستن زمان ظهور 80
- جمع بندی 81
- فصل سوم: موضع علما نسبت به توقیت 82
- اشاره 82
- 1. آلوسی شافعی 83
- جلسه چهاردهم 83
- اشاره 83
- عالمانی که توقیت کرده اند 83
- 2. محمدبن محمد شعیری 84
- 3. خواجه طوسی 86
- عالمانی که نفی توقیت کرده اند 87
- جلسه پانزدهم 87
- 1. نعمانی 87
- اشاره 89
- 3. شیخ طوسی 89
- 2. شیخ صدوق 89
- پاسخ به یک اشکال 90
- جلسه شانزدهم 91
- 4. علامه مجلسی 91
- جلسه هفدهم 93
- روایت ابراهیم بن عبدالله از امام صادق علیه السلام 93
- توضیح و نقد کلام مرحوم بهجت 100
- جلسه هجدهم 100
- جمع بندی 102
- منابع 103
تضعیف شده است، این تضعیف صحیح نمی باشد و این روایت مشکل سندی ندارد. (1)
دلالت روایت
از این روایت دو نکته اساسی استفاده می شود:
اول: تعیین کنندگان وقت ظهور دروغگو می باشند؛
1- آیت الله شبیری زنجانی در مورد معلی بن محمد می فرماید: به نظر ما این شخص جزء ثقات است و روایات او نیز معتبر می باشد، زیرا یکی از راویان او حسین بن محمد، یعنی همان حسین بن محمد بن عامر می باشد که از مشایخ کلینی و کنیه اش نیز ابو عبد الله اشعری است. ابو عبد الله اشعری که خود از اجلاء ثقات است کتاب معلی بن محمد را نقل می نماید و دیگر کسی که از او نقل می نماید، احمد بن ادریس است که وی نیز از مشایخ کلینی و از اجلاء اشعری است. او نیز از معلی بن محمد، اکثار روایت دارد. و از طرفی، از اینکه کلینی رحمه اللهروایات او را در کتب خود نقل نموده است و به نظر ما روایات وارده در کافی معتبر است و خود کلینی نیز رجالی متبحّری است و همچنین با توجه به این نکته که در میان راویان رسم نبوده از کسی که اطمینان به او ندارند نقل حدیث نمایند و آنچنان که مرحوم آقای خویی قائلند که قدماء اصاله العدالتی بوده اند، نیست، با در نظر گرفتن مجموع این امور، معلوم می شود که وی شخص ثقه ای بوده است خصوصاً که نجاشی نیز تعبیر می کند که «کتبه قریبه» گویا معنایش این است که قریب به صواب است. اما اینکه در حق او گفته است که مضطرب الحدیث یا ابن غضائری می گوید یعرف و ینکر، این امور ضرری به وثاقت خود شخص نمی زند. شما الآن ملاحظه می کنید که آقایانی که جامع الاحادیث را جمع آوری کرده اند، در ضمن روایتهای آن، روایات غیر معروف و منکر را نیز جمع نموده اند با اینکه خود آنها جزء ثقات می باشند. پس مجرد اینکه کسی بعضی از روایتهایی را که مورد قبول نیست نقل می کند دلیل بر عدم وثاقتش نمی شود. (کتاب النکاح، ج 11، ص 3930)و علامه مجلسی او را ضعیف می داند، ولی می گوید ضعف او به روایات وی ضرر نمی زند لعلّه لایضرّ فی السند لکونه من مشایخ الإجازه. (الوجیزه فی الرجال، ص 181).