- تقديم به 1
- متن تأئيديه حضرت آيةاللّه محمد يزدي 2
- متن تائيديه حضرت آيةاللّه مرتضي مقتدايي 3
- مقدمه ناشر 4
- متنتأييديه حضرت آيةاللّهسيدعلياصغردستغيب نماينده محترمخبرگانرهبريدراستانفارس 4
- مقـدمـه مـؤلـف 6
- فصل اول :بستر ظهور اسلام (دوره جاهليت عرب) 9
- زندگي خانوادگي در ايام جاهليت 11
- حكومت در جاهليت 12
- اوضـاع اجتماعي و عـقيدتي عـرب قـبل از اسلام 13
- اختلافات طبقاتي قبل از ظهور اسلام 14
- آداب و احكام و معتقدات جاهلي 17
- زنده به گور كردن دختران در ايام جاهليت 19
- زن در عقايـد جاهليت 20
- علم در جاهليت 22
- ماههاي حرام در جاهليت 23
- تقويم دوره جاهليت 24
- جابجائي ماههاي حرام در جاهليت 26
- چهار ماه حرام 26
- منشأ تغيير ماههاي حرام در جاهليت 27
- زيـادتي در كـفر 28
- بنيانگذار رسوم جاهلي در مكه 29
- قـربانيهـاي دوره جـاهـليت 30
- بتهاي عصـر جاهليت 32
- فصل دوم:شروع دعوت اسلام 33
- صحنه اولين دعوت و رويارويي با قريش 35
- اظهار علني برائت از مشركين 36
- شرايط لازم براي دعوت ديني 38
- دستور دعوت بدون مسامحه و مداهنه 39
- دستـور دعوت از طريق ترساندن 41
- دعـوت عـام و جهاني اسلام 42
- نامه پيامبر اسلام به شاهان 43
- فصل سوم:قريش، و معتقدات و گمراهي آنها 44
- 1 - جـحود و انـكار ربوبيت خدا 45
- بررسي انواع كفر 45
- 2 - جحود بر معرفت 46
- 3 - كـفـران نـعـمـت 46
- 4 - كفر ترك دستورات الهي 47
- 5 - كفر برائت 47
- كفار صدر اسلام 48
- رسول خدا در برابر كفار قريش 49
- وضع روحي و عناد كفار قريش 53
- قريش در خانه ابوطالب 56
- پيكـار اسلام با بـتپرستي 57
- روش توحيدي 60
- حجـاب حايل بين رسول اللّه صلياللهعليهوآله و كفار 62
- مصايب موعود كفار مكه 64
- عجز قريش در مبارزه با قرآن 65
- دليل هلاك نكردن قريش 67
- مقابله تاريخي اقوام كافر در برابر پيامبران 68
- ابراهيم و رسول اللّه، دو مبارز عليه كفار 69
- ارثيه يكتاپرستي در نسل ابراهيم 70
- دليل عدم نزول قرآن بر اشراف قريش 71
- فصل چهارم :مسلمانان اوليه دوران شكنجه، مبارزه و مهاجرت 72
- شكنجه مسلمانان اوليه 75
- ماجراي شكنجه و قتل سميه و ياسر 76
- شكنجـه به خاطـر ايمان 78
- فشـار مشركين براي برگشت مسلمانان بـه كفر 81
- پارهكنندگان قرآن در صدر اسلام 83
- بريده باد دو دست ابيلهب 83
- مرا با آن كس كه خلقش كردم واگذار! 85
- دستور اغماض نسبت به كفار اصلاحناپذير 88
- توطئه اخراج رسول اللّه صلياللهعليهوآله از مكه 89
- مهاجرت مسلمانان به حبشه 90
- مـاجراي شـب هـجرت 95
- مقدمات هجرت، و پيمان با اوس و خزرج 96
- دوازده نقيب اوس و خزرج 97
- توطئه در دارالندوه 99
- شبي كه علي در بستر پيامبر خوابيد! 101
- در تعقيب محمد صلياللهعليهوآله تا غار ثور 102
- مهاجران يثرب 103
- فصل پنجم:هجرت رسول اللّه صلياللهعليهوآله 105
- علي به ياد آن شب شعر ميسرايد! 105
- جزئياتي از هجرت رسول اللّه صلياللهعليهوآله 107
- تعقيـب تـا غار 108
- همراهي ابوبكر 108
- اقامت در غار تا حركت به مدينه 109
- پيام رسول اللّه صلياللهعليهوآله به علي عليهالسلام 110
- حوادث بين راه مدينه 111
- استقبـال مدينـه از رسـول اللّه صلياللهعليهوآله 112
آنگاه جبرئيل آمد و دست رسول اللّه صلياللهعليهوآله را گرفته و از منزل بيرون برد، و از ميان قريشيان كه همه در خواب رفته بودند، عبور دادند، در حالي كه رسول خدا صلياللهعليهوآله مـيخـوانــد: «وَ جَعَلْنـا مِـنْ بَيْـنِ اَيْديهِـمْ سَـدّا وَ مِــنْ خَلْفِهِــمْ سَدّا فَاَغْشَيْناهُــمْ فَهُـمْ لا يُبْصِـــرُونَ!» (9 / يس)
جبرئيــل گفـت: راه «ثـور» در پيــش گـيـر!
(«ثــور» كوهــي اسـت بر سر راه مِنـي، و از اين جهــت «ثــور - گــاو» مينامنــد كه كوهاني نظير كوهـان گـاو دارد.) رســول خدا صلياللهعليهوآله وارد غــار شد و در آنجــا ماند.
(182) تاريخ صدر اسلام
وقتي صبح شد، قريش به درون خانه ريخته و يكسره به طرف بستر رفتند. علي عليهالسلام از رختخواب پريده و در برابرشان ايستاد و گفت: چه كار داريد؟ گفتند: محمد كجاست؟ گفت: مگر او را به من سپرده بوديد؟ شما خودتان ميگفتيد كه او را از شهر و ديار خود بيــرون ميكنيم. او هم قبل از اينكه شما بيرونش كنيد خودش بيرون رفت. قريش رو به ابولهــب آورده و او را به باد كتــك گرفتند و گفتنــد: اين نقشــه تو بود كه از سر شــب ما را به آن فريــب دادي!
در تعقيب محمد صلياللهعليهوآله تا غار ثور
قريش به ناچار راه كوهها را پيش گرفته و هر يك به طرفي رهسپار شدند. در ميان آنها مردي بود از قبيله خزاعه به نام ابوكرز كه جاي پاي اشخاص را خوب تشخيص ميداد. قريشيان به او گفتند: امروز روزي است كه تو بايد هنرنمايي كني. ابوكرز به در خانه رسول خدا صلياللهعليهوآله آمد و به قريشيان جاي پاي رسول خدا صلياللهعليهوآله را نشان داد و گفت:
در تعقيب محمد صلياللهعليهوآله تا غار ثور (183)
به خدا سوگند اين جاي پاي مانند جاي پايي است كه در مقام است. (منظور جاي پاي ابراهيــم عليهالسلام در مقام ابراهيـم است).
ابوبكــر آن شب به طرف منزل رسول خدا صلياللهعليهوآله ميآمد. حضرت او را برگردانيده و با خـود به غـار بـرده بـود. ابوكرز گفــت: اين جاي پاي مسلمــا جاي پــاي ابوبكــر و يا جاي پاي پدر اوست. آنگاه گفت شخص ديگري غير از ابوبكر نيز همراه او بوده است.