پژوهشی پیرامون تدبردر قرآن صفحه 251

صفحه 251

(پروردگارا دلهایمان را بعد از آنکه ما را هدایت نمودی، منحرف مگردان و از پیشگاه خویش برایمان رحمتی بخش، چرا که به یقین فقط تو یگانه بخشنده ای).

بگذریم، از اصل خدایی بودن لفظ و چینش قرآن، اصولی منشعب می شود:


1- عدم لغو و زیادی در آیات

«لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کُنَّا فاعِلِینَ». (انبیاء/ 17) خداوند حکیم علی الإطلاق است و از حکیم لغو و بیهوده گویی، سر نمی زند پس باید تمامی نکات کوچک و بزرگ، حتی وجود «واو» یا عدم آن در آیه، بدقت مورد توجه قرار گیرد.

مثلا، در آیه «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» (انعام/ 75)، بنظر می آید «واو» بر سر «لیکون» زیادی است، چرا که بر سر جمله تعلیل و یا کلمه تعلیل (مفعول له)، «واو» در نمی آید، حال آنکه دقت در بلاغت آیه نشان می دهد، ارائه ملکوت هستی به ابراهیم علیه السلام نتایج و علل بیشماری داشت که از عظمت قابل ذکر نیست و فقط به اشاره، یکی را مطرح می نماید که حصول یقین تام برای حضرت می باشد (عطف به «مفعول له» محذوف).


2- عدم مترادف در آیات

حکیم بجا و هدفدار سخن می گوید و هر کلامی و لفظی در سخن حکیم، جایگاهی مناسب خویش دارد و هرگز در مورد خداوند دو تعبیر مشابه بدون افاده معنی تازه ای، سر نمی زند که همان زیاده گویی و لغوگویی را نتیجه می دهد که ذات مقدسش بری است خصوصا قرآنی که همچون نظام تکوین هر جزئش در ساختمان زیبا و شکیل و عمیق و بنیادین آن، بر اساس محاسبه ای دقیق و حکمتی عمیق بکار رفته است، قرآنی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه