تاریخ عصر غیبت صفحه 266

صفحه 266

اهل بغداد بر اباحۀ خون وی اتفاق نمودند، در حالی که او دائم می گفت: خدا را در ریختن خون من در نظر آورید، ریختن خون من حرام است، ولی اهل بغداد اباحۀ خونش را نوشتند و تأیید کردند. نهایتاً وی به زندان مقتدر عباسی منتقل شد. مقتدر به صاحب شرطه امر نمود که او را هزار ضربه شلاق بزنند، اگر نمُرد هزار ضربۀ دیگر بزنند، سپس گردن او را ببُرند. وزیر او نیز به صاحب شرطه امر کرد، اگر نمُرد دو دست و دو پا و سرش را قطع کن و جسدش را بسوزان. صاحب شرطه نیز این کارها را درباره وی انجام داد. سرش را نیز بر پل بغداد نصب کردند. این واقعه در سال 309 قمری واقع شده است.(1)

9. ابودلف محمد بن المظفر الکاتب

شیخ طوسی درباره او از هبه الله بن احمد الکاتب، فرزند ام کلثوم بنت ابی جعفر عَمروی، نقل نموده که ابودلف کاتب در ابتدای امر جزء «مخمّسه» بوده است.(2)

وی در این باره گفته است: سید من، شیخ صالح - قدس الله روحه و نور ضریحه - (ابوبکر بغدادی) مرا از مذهب ابوجعفر کرخی به مذهب صحیح منتقل نمود؛(3) چرا که کرخیّون به مذهب «مخمسه» گرایش داشتند و ابودلف نیز تربیت شدۀ آنان بود.

«ابودلف» از جمله پیروان سخت و پابرجای ابوبکر بغدادی بود و از جانب او نیز به جانشینی معرّفی شده است. ابوالقاسم، جعفر بن محمد بن قولویه دربارۀ وی می گوید:

اما ابودلف کاتب، پس ما او را ملحد و غالی می دانیم. وی پس از الحاد و غلو، مجنون شد و به زنجیر کشیده شد و سپس رها شد و دیگر او را ندیدیم، مگر آن که مورد استخفاف و تحقیر واقع می شد.(4) وی حتی پس از وفات علی بن محمد سمری مدّعی نیابت بود و همین امر نزد شیعه کذب وی را می نمود.


1- تنقیح المقال، ج 3، ش 11095.
2- نک: تنقیح المقال، ج 1، ش 2079.
3- مخمّسه گروهی از غالیان بودند که معتقد بودند سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و عمرو بن امیه الضمری از جانب خداوند، برای مصالح عالم موکّل بوده اند. (نک: شیخ طوسی، الغیبه، ص413 پاورقی)
4- شیخ طوسی، الغیبه، ص413.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه