در انتظار آفتاب صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیمسخن گفتن از مهدویت و ظهور یک منجی و مصلح که با قیام شکوهمندش جهان را دگرگون کرده، توحید و عدالت همگانی را در پهنه گیتی بگستراند، در واقع سخن گفتن از امید و پر کردن دلها از سرور و شادی است... سخن از آینده ای است که در آن از کفر و شرک و تبعیض و ظلم و استثمار، نشان و اثری باقی نخواهد ماند... سخن از نورانیتی است که بر جوامع بشری احاطه یافته، زندگی انسانها را درخشان خواهد نمود... سخن از اراده جهان است به دست توانای شخصیتی الهی و معصوم که با به همراه داشتن دو سلاح مهم، یعنی علم و قدرت ما فوق بشری، جهان را به سامان خواهد آورد نابسامانیها را خواهد زدود و چهره فرو افتاده در بدبختیها و شقاوتها و تباهیهای جهان را به چهره ای شاد و سرزنده و شاداب از ایمان و سعادت و تقوا مبدل خواهد نمود. آری، سخن از مهدویت، سخن از امیدی است که هرگز نخواهد [ صفحه 4] مرد و یادآور خورشیدی است که هیچ گاه از دلها غروب و افول نخواهد کرد. بلا تردید انسان زمان ما، با گفتگو و بحث از ظهور مصلحی دادگر، به فردایی دل خواهد بست که چندان دور نیست و احتمال آمدنش هر روز وجود می دارد. اعتقاد و باور به بزرگ انقلابگری که همه انبیا به پیروان خویش مژده ظهورش را داده اند، و هر کس به زبانی سخن از وصف وی گفته و به ویژگیهایی او را ممتاز کرده است، یکی از مشترکات همه ادیان الهی است. و از سوی دیگر اندیشمندان و متفکران سترگ نیز درباره امید به آینده و نیاز بشر به حکومت جهانی و راه رسیدن به جامعه ایده آل سخن گفته اند و نتایج دریافتهای ذهنی خویش را در دسترس انسانهای حق جو نهاده اند. و لذا در کتب گوناگون آسمانی و غیر آسمانی نشانه های فراوانی از چنین مطلبی را می یابیم که قدر مشترک تمام آنها در این کلام خلاصه می شود: جهان سرانجام به کار پارسایان خواهد گردید و چهره فعلی دنیا دگرگون خواهد شد. برای آنکه این کلام بدون دلیل تلقی نگردد، سیری سریع در مساله مهدویت و ظهور منجی و مصلح خواهیم داشت. نخست از سوی متفکران و اندیشمندان بشر، و آنگاه از منظر ادیان به این قضیه نظر خواهیم افکند. [ صفحه 5] ظاهرا نخستین اندیشمندی که این مساله، یعنی زندگی در محیطی ایده آل را مطرح ساخته افلاطون است. او تجسم این آرزو را در شهری خیالی به نام مدینه فاضله یا اوتوپیا بیان نموده است. خلاصه سخن او درباره مدینه فاضله، یعنی اجتماعی که در سطحی محدود تحقق بخش نیازهای انسانی است، چنین است: اگر مکردمان سادگی را در پیش گیرند، عدالت موضوعی سهل و ساده خواهد بود. و زندگی در چنین جامعه ای اینگونه است که این مردمان باید برای زیست خویش غله و نوشابه و لباس و کفش تهیه کرده و برای خود منازلی را بسازند. کافی است که در هنگام تابستان غالب برهنه و بدون کفش کار کنند و در زمستان به قدر کافی کفش و لباس بپوشند. غذای آنها از جو و گندم خواهد بود که از این دو یا به صورت بریان شده و یا نان استفاده کنند. به این ترتیب خود و کودکانشان - با رعایت محدودیت در تولید مثل - به عیش و خوشی زندگی می کنند و از نوشابه هایی که خود ساخته اند استفاده می نمایند و تاجی از برگ گل درختان بر سر می گذارند و همواره سپاس خدای را می گویند. و به این ترتیب سالیان درازی را در صحت و آرامش حقیقی به سر می برند و پس از مرگ، یگ چنین زندگی را که کمال مطلوب است، برای فرزندان خود به ارث می گذارند. اما اینکه چرا تاکنون چنین اجتماعی به وجود نیامده است، علت آن حرص و آز مردم و تفنن و تجمل پرستی آنان است. [ صفحه 6] مردمان به زندگی ساده قناعت نمی کنند و سودپرست و جاه طلب و رقابت جو و حسود هستند. آنها از آنچه خود دارند زود سیر می شوند و در آتش حسرت آنچه ندارند می سوزند. در نتیجه طایفه ای به طایفه دیگر تجاوز می کنند و از همین رهگذر جنگ درگیر می شود. در این هنگام نقش حکام و زمامداران بسیار مهم خواهد بود. زیرا هر دسته و گروهی که بر مردم حکم برانند، این احتمال و خطر وجود دارد که آن جماعت و گروه در راستای تامین منافع خود مشکلات تازه ای را به وجود آورده، برخوردها را تشدید نمایند. پس تنها ره هدایت اجتماع و تشکیل مدینه فاضله آن است که حکام و فرمانروایان از فلاسفه باشند. این مطلب، یعنی بر پایی جامعه سراسر عدالت، از سوی دیگر اندیشمندان نیز مطرح و پیشنهاد گردیده و طرحهایی مشابه افلاطون ارائه کرده اند. و از آن جمله اسکار وایلد نویسنده انگلیسی است که چنین عبارتی را بیان می نماید: نقشه جهان نمایی که مدینه فاضله را نشان ندهد، حتی ارزش این را ندارد که به آن نگاه کنند. زیرا این نقشه مملکتی را که انسانیت در آن فرود آمده است کنار گذاشته است. هنگامی که انسانیت در چنین مملکتی فرود آمد، به اطراف نظر می اندازد و همین که ناحیه بهتری پیدا کرد، کشتی خود را به [ صفحه 7] سوی آن می برد. پیشرفت، تحقق مدینه فاضله است. [1] اسکار وایلد معتقد است که انسانیت با وجود مدینه فاضله محقق خواهد شد و بدون آن اساسا انسانیتی وجود نخواهد داشت، پس برای آنکه پیشرفت را تحقق بخشیده باشیم، باید که مدینه فاضله را بسازیم. در مورد نگرانیهایی که بزرگان عرصه علم و فلسفه از وضعیت نابسامان جهان و قرن پیشرفت تکنولوژی داشته اند و دلهره هایی که نسبت به وقوع یک جنگ همه گیر دیگر با وسعتی وحشت انگیز و با قدرت ویرانگر و اهریمنی سلاحهای هسته ای ابزار نموده اند، مسائل فراوانی را می توان یافت. و از جمله آن مسال اینکه: برای پیشگیری از چنین حادثه ای هستی سوز چه باید کرد و چه تمهیدی باید اندیشید؟ در باسخ به این سوال، متفکران بشری پاسخهایی داده اند که با رعایت اختصار به آنها توجه می کنیم: راسل فیلسوف انگلیسی نام آور معاصر، در کتابی تحت عنوان آیا بشر آینده ای هم دارد چنین ابزار عقیده می کند: شبحی بر ما سایه افکن است. گروهی مرغان وحشی دریایی آرام در امتداد مدار قطب شمال پرواز می کنند و در پرد را دار [ صفحه 8] شوروی یا ایالات متحده پدیدار می شوند. [2] پرده را دار گروه مرغان را موشکهای طرف نشان می دهد. حکومت ایالات متحده و یا شوروی هر کدام بیدرنگ حمله انتقامی را آغاز می کنند. علاوه بر احتمال خطای بشری، همیشه احتمال خطای مکانیکی هم در کار است. مکانیسم ذی مدخل در این کار بسیار بغرنج است و پس از آنکه بمب افکنها بر اثر اشتباه روانه مقصد شدند، کسی نمی تواند تضمین کند که دستور فراخواندگی به موقع بدان برسد. اگر به موقع این دستور دریافت نشود، نژاد بشر از میان رفته است... من در لحظه های تاریک ژوئیه 1971 به نوشتن مشغولم و نمی دانم نژاد بشر آن قدر دوام می کند که نوشته من منتشر یا در صورت انتشار قرائت شود یا نه. اما هنوز امیدواری هست. و تا امید وجود دارد، ناامیدی از بزدلی است.... این متفکر زمان ما که از وقوع جنگ سوم که منجر به از بین رفتن نژاد بشر می شود تا این اندازه هراسناک است، در کتاب دیگری که به نام امیدهای نو در دنیای متغیر ترجمه شده است چنین می گوید: هر روز این احتمال هست که نائره جنگ سوم جهانی مشتعل شود. کسانی از ما که آرزو دارند جهانی را که بشر می تواند به وجود آورد ببینند، نباید اگر جنگ سوم هم روی داد از امید و ایمان خود دست بردارند. وظیفه ما این است که هر قدر هم [ صفحه 9] ظلمت و ماتم و غم بر جهان مستولی شود، امید خود را زنده نگاه داریم و افکار خود را علی رغم بدبختیهای حال، متوجه آینده کنیم... پس موجبات جنگ را باید از میان برد و بهترین راه حل آن است که دولتهای مختلف و متعددی وجود نداشته باشند تا میان آنها جنگی در گیرد. ترتیبی باید داد که دولتهای متعدد از بین رفته و تمام خلق دنیا یک کاسه و یکجا اتباع یک حکومت واحد جهانی گردد.... هماهنگی ملتها تا آنجا برسد که همگی هدفشان تاسیس یک حکومت جهانی باشد.... مادام که دولت جهانی تشکیل نشده، وقوع جنگهای عظیم اجتناب ناپذیر است. می بینیم که آقای راسل بزرگترین گرفتاری بشر وا جنگ و عظیمترین نیاز او را صلح می داند و برای بسط و جایگزینی صلح در اجتماعات بشری، تنها راه حل را تشکیل یک حکومت جهانی واحد و تسلیم شدن انسانها در پهنه گیتی به آن حکومت می داند. سیاستمدار و دانشمند فقید هند جواهر لعل نهرو هم در این عرصه وارد شده و چنین امید بخشی می نماید: در دنیایی که پر است از کشمکش و نفرت و خشونت، اعتقاد بستن به سرنوشت انسانی ضروریتر از هر زمان دیگر است. هر گاه آینده ای که ما برای آن کار می کنیم سرشار از امید برای بشریت باشد، بابسامانیهای دنیای کنونی چندان اهمیتی [ صفحه 10] ندارد و کارکردن برای آن آینده دارای حقانیت است. [3] و فیلسوف انگلیسی به نام بنتام برای به سامان رسیدن نا بسامانیهای زمانه ما اینگونه راهنمایی می کند: اگر بتوان این چهار نوع حقوق یا قانون (حقوق طبیعی یا قانون طبیعت، حقوق اخلاقی یا قانون اخلاق، حقوق سیاسی یا قانون دولت، حقوق مذهبی یا قانون دین) را با یکدیگر ترکیب کرده و مبدل به یک کد واحد نمود، مسلما بشر به عالیترین نقطه کمال خواهد رسید. [4] مراد بنتام آن است که از پراکندگی و تنوع قوانین گوناگون باید اجتناب نمود و این همه تشتت و تنوع را به کناری نهاد و همه را یگپارچه و یک کاسه کرد و در چنین صورتی است که بشریت در منتهای سعادت زیست نموده، به عالیترین نقطه کمال خواهد رسید. متفکر دیگر به نام هندریک. و. وان لون چاره و درمان بیماریهای انسانیت را چنین بیان می دارد: مقصود از تمام بیانات این است که دنیا احتیاج شدید به اشخاصی دارد که بتوانند سکان و زمام اختیار کشتی تمدن را در دست بگیرند. این اشخاص باید با جرات و ایمان باشند و بدانند که نوع بشر تازه در ابتدای مسافر خویش است و برای رساندن کشتی به بندر مراد باید به سبک و شیوه جدید [ صفحه 11] کشتیرانی آشنایی حاصل نمایند. این اشخاص باید مدتی در مدرسه زمانه شاگردی نمایند و به زور بازو راه خود را هموار ساخته، خود را به جلو کشتی که محل حکمفرمایی ناخدایان است برسانند. احتمال هم می رود که ملاحان و زیر دستان بیخرد و ناراضی از اطاعت اوامر آنها سرپیچیده، آنها را به تل برسانند، ولی عاقبت روزی می رسد که ناخدای بزرگی کشتی را به مقصد می رساند و در تاریخ نوع بشر به نام قهرمان بزرگ بنی نوع انسان مشهور خواهد گردید. [5] پروفسور آرنولد توین بی مورخ معروف و فیلسوف نامور انگلیسی، ضمن نطقی در کنفرانس صلح نیویورک گفت: تنها راه صلح و نجات بشر، تشکیل یک حکومت جهانی و جلوگیری از گسترش سلاحهای اتمی است. یکی از شگفت ترین اظهار نظرها، مطلبی است که فیلسوف بسیار مشهور فرانسوی ژان پل سارتر بنیانگذار نوین اگزیستانسیالیزم در مصاحبه ای که با وی به عمل آورده اند اظهار داشته است. در این کتاب که تحت عنوان آنچه من هستم ترجمه شده، چنین می خوانیم: برای اینکه توافق اجتماعی حقیقی ایجاد شود، باید هر کسی کلا برای همسایه اش وجود داشته باشد و همسایه اش نیز کلا برای او. و این امر امروزه تحقق پذیر نیست. اما به عقیده من [ صفحه 12] هنگامی که دگر گونیهای اقتصادی و فرهنگی و عاطفی میان مردم ایجاد شد، این نیز تحقق خواهد یافت. ابتدا با حذف کمبودهای مادی که به نظر من اساس کلیه تضادهای دیروز و امروز آدمیان است. ان روز هم بی شک تضادهای تازه ای در برخواهد داشت، تضادهایی که در تصور من و هیچ کس دیگری نمی گنجد، اما مانع ایجاد اجتماعی نخواهد بود که در آن هر کس خود را به تمامی تسلیم کسی کند که خود را تسلیم او خواهد کرد. چنین جامعه ای مسلما جامعه جهانی خواهد بود. سارتر بدون آنکه اعتقادی به مذهب و آیینی داشته باشد، در این مصاحبه، جهانی بدون تزاحم و تضاد را ترسیم می کند که همه چیز از آن همه کس بوده و در آن جهان انسانها در برابر یکدیگر حالت ایثارگری خواهند داشت. رابیند رانات تاگور شاعر اندیشمند هندی، در این ارتباط چنین عنوان داشته است: اکنون من مرتکب این گناه نمی شوم که اعتقادم را نسبت به انسان از دست بدهم و شکست کنونی بشریت را شکست نهایی بشمارم. من به آینده می نگرم و زمانی را در نظر می آورم که این فاجعه عظیم به پایان می رسد و زمانی را در نظر می آورم که تاریخ ورق می خورد و آسمان دوباره سبک می گردد و از شهوات تهی می شود. شاید سپیده این صبح روشن فردا از افق شرق برخیزد که خورشید نیز از آنجا [ صفحه 13] می دمد. در آن هنگام انسان شکست نایافته میراث از چنگ رفته خودرا دوباره به چنگ خواهد آورد. آری، با وجود تمامی دشواریها و مشکلات و تیرگیها در زندگی کنونی، نباید امید را از دست داد. چرا که در پس این شب تا روزی روشن تجلی و ظهور خواهد کرد و این ظهور از مشرق زمین خواهد بود. چندین سال پیش یک روانشناس ایرانی با اشتیاقی فراوان به ملاقات جامعه شناسی بزرگ دست می یابد. این جامعه شناس نامور قرن بیستم کسی نیست جز پیتریم الکساندرویچ سوروکین. وی در انقلاب بلشویکی سال 1917 در روسی از همکاران لنین به شمار می رفت و در به ثمر رساندن انقلاب سوسیالیستی نقشی بزرگ را ایفا می کرد. ولی پس از استقرار سوسیالیسم در روسیه، مخالفتهای وی با خود کامگیها و ستمها و قتلهای سردمدران آن رژیم آغاز می شود و او را به جرم این مخالفتها، با تخفیف در مجازات، از روسیه به آمریکا تبعید می نمایند. و در آمریکا از او استقبال شده، و برای تدریس کرسی جامعه شناسی در دانشگاههای هاروارد و مینه سوتا از وی دعوت به عمل می آید که در آنجا نیز به خاطر بیان حقایق مورد بیمهری قرار می گیرد. و سر انجام به علت ابتلا به بیماری سرطان ریه در دهم فوریه 1968 از دنی می رود. به هر حال این جامعه شناس، اندیشمندی است پر آوازه که دو مسلکو ایدئولوژی را به چشم خویش دیده و دو نوع زندگانی [ صفحه 14] اجتماعی را شاهد بوده و در هر دو کشور روسیه شوروی سابق و آمریکا تدریس نموده است و فردی است که دنیا سخنانش را ارج فراوان می نهد. اینک برخی از سخنان او را در مصاحبه با آن روانشناس ایرانی که در کتاب خداوند دو کعبه آمده است ذکر می نماییم: در ارزیابی تمدن مادی، ما باید بدانیم که آن هرگز بهترین و کاملترین نوع تمدن بشری نیست، خالی از نقصها و عاری از نارساییها نیست. ضمنا در راهی هم که گام نهاده است در آن حد کمال نهایی کافی و جامع مادی وجود ندارد. راهش به بن بست می خورد مگر آنکه از خشونتها، نابیناییها و انکارهای خود بکاهد. و این کاستن جز با پیوند داشتن با موالید و گرایشهای فرهنگ مذهبی و معنوی میسر نیست. چون تمدن معنوی و فرهنگ مذهبی نیز در حد خود از برنایی ها و آفرینندگیهای پر ارزش و دلربایی برخوردار بوده و هست. این دانشمند پس از اعلام تاثر و افسوس خویش از آنچه در دو قطب بزرگ جهان ما می گذرد، در عین حال از امید خویش نسبت به آینده بشر دست بر نمی دارد و جالب آنکه برای ادیان بزرگ نسبت به آینده نقشی بسیار با اهمیت و قابل ملاحظه قائل است. به برخی از سخنان وی در این زمینه و از همان کتاب توجه فرمایید: در این آینده با شکوه، همچنانکه علم و فلسفه نقشی به عهده دارند، ادیان بزرگ را نیز سهمی بس گرانقدر است. [ صفحه 15] همواره در گذشته هنگام فروریخت کاخ فرسوده تمدنهای مادی، طلایه امید بخش فرهنگی معنوی و مذهبی، از رنج انتظار مردمی که در شوق جهانی بهتر سوخته اند آشکارا کاسته اند. ادیان بزرگ عموما، همه در دوره های نهایی بحرانهای عمیق تمدنهای مادی پدید آمده اند. رستاخیز این ادیان، با عرضه داشت ارزشهای معنوی تازه و یا تحکیم مبانی ارزشهای روحانی سست شده، در برابر ما دیگری افراطی فرهنگ منحط زمان خود بوده است. آری، این چنین است که اندیشمندان راه نجات بشر را از مخمصه های کنونی و گرفتاریهای فعلی، تشکیل یک حکومت واحد جهانی که در آن بحث بهره وری و بهره کشی انسانها از انسانها مطرح نباشد، عنوان داشته اند و به عنوان یک عامل بسیار مهم در اداره چنان حکومتی، از آیین و مذهب نام برده اند. و این همان سخنی است که کلیه ادیان الهی در آثار خویش به آن ناطقند و پیروان خویش را به چنان سعادتی نوید داده اند. و به تعبیر دگر، آنچه صاحبنظران و اندیشمندان دلسوز بشر پس از تفکر و اندیشه و تجربه های تاریخی به آن دست یافته اند، ادیان بزرگ الهی عموما و آیین مقدس اسلام خصوصا، در موارد گوناگونی مژده و بشارت تحقق و وقوعش ر داده اند که در قسمت بعدی این نوشته به آن خواهیم پرداخت. [ صفحه 16]

ادیان و مهدویت

همه انبیا و ادیان الهی به شهادت آثار باقیمانده، به پیروان خویش بشارت و مژده آمدن روزی را داده اند که در آن روزگار جهان به کام اهل صلاح و ایمان گردیده، نابسامانی و فساد و بیدادگری از جهان رخت بربندد. نهایت آنکه ادیان به تناسب قدمتشان، دستخوش تغییر و تحریف و دگرگونی قرار گرفته و دست بشر در محتویات آنها راه یافته است. به همین دلیل هر چه بیشتر به عقب بر می گردیم، اصالت آثار بر ای مانده از ادیان بیشتر مخدوش می گردد. ولی به هر حال از جمله امور مشترک و مسلمی که در تمامی ادیان آسمانی وجود دارد، همین مساله اعتقاد به ظهور منجی و مصلح است، یعنی اعتقاد به شخصیتی الهی که با نیروی ما فوق الطبیعه خود چهره جهان را دیگر کند و انسانی را تحولی نو عنایت نماید. گر چه این موعود در زبان ادیان به نامهای گوناگون نامیده شده است، ولی کاری که انجام خواهد داد و تحولی که ایجاد خواهد نمود، در همه کتب به یک شکل و با یک مضمون آورده شده است. در آغاز این بحث به دین ایران باستان عنایت می کنیم، یعنی آیین حضرت زردشت که قطعا در آغاز آیینی توحیدی بوده ولی در گذر ایام و زمانه توسط حوادث گوناگون دستخوش تغییرت و تحریفات فراوانی واقع شده است. [ صفحه 17] در کتب مقدسه منسوب به آیین زردشت، به امور و مسائل فراوانی درباره مصلح عالم برخورد می کنیم که خلاصه و ما حصل آن این است که نبرد دائمی ما بین نیکی و بدی - ی سپنتامینو و انگره مینو - به پایان نخواهد رسید مگر به ظهور شخصیتی بزرگوار به نام سیائوشیانس و یاسائوشیانت پیروزگر و اوست که به دست توانایش عدالت و راستی و نیکی را بر پهنه زمین گسترده خواهد نمود و بشریت را از این همه نابسامانی و ظلم و ستم و زشتی خواهد رهانید. در این مورد به عباراتی از کتب مقدسه زردشتیان توجه فرمایید: کی مزدا سپیده رخشان پیروزی جهان را در بر خواهد گرفت؟ کی رخشندگی آفتاب دین همه جا را تابان خواهد ساخت؟ کی سوشیانت ها فراوانی و زیادگی خواهند یافت تا از پرتو کار و کردارشان دین گسترده شود؟ [6] و نیز در یشت ها که قسمتی از او ستاست چنین می خوانیم: فر کیانی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم... هنگامی که استوت - ارته (یکی از سه پسر آینده زرتشت می باشد) از مادرش ارد - فذری زاده می شود و موسوم است به سئوشینته که در آخر زمان ظهور می کند و با ظهور او رستاخیز مردگان شروع شده و عمر جهان به سر می رسد. و در کتاب زند که از کتب مذهبی زردشتیان است نیز اشاره به انقراض اشرار و وراثت صلحا نموده گوید: [ صفحه 18] لشکر اهریمنان با ایزدان دائم در روی خاکدان محاربه و کشمکش دارند و غالبا پیروزی با اهریمنان باشد اما نه به طوری که بتوانند ایزدان را محو و منقرض سازند. چه، در هنگام تنگی از جانب اور مزد که خدای آسمان است به ایزدان که فرزندان اویند یاری می رسد و محاربه ایشان نه هزار سال طول می کشد، آنگاه فیروزی بزرگ از طرف یزدان می شود و اهریمنان را منقرض می سازند. و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند. و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست. پس بر حسب مندرجات کتابهای مقدس زردشتیان، به دست توانای سوشیانس پیروزگر سرانجام لشکر اهریمنان هزیمت کرده و سباه ایزدان جهان را خواهد گرفت. و جالب آنکه زردشتیان دعایی دارند به نام دعای زود آمدن سوشیانس که جهت تسریع در آمدن این شخصیت آن را می خوانند. در کتابهای مذهبی هند و نوشته شده که: در اواخر دوران چهارم، مردم روی زمین به فساد گراییده و بیشترشان کفر ورزیده و مرتکب گناهان بسیار شوند و فرومایگان به نامداری رسیده و بسن گرگ درنده به جان دیگران می افتند و هر چه را به دست بیاورند به یغما می برند. کاهنان و روحانیان هم مانند آنها فاسد می گردند و اکثریت با دزدان می شود و مردم پرهیزکار و پارسا همه جا مورد تحقیر [ صفحه 19] و اهانت قرار می گیرند. آنگاه شخصیتی بنام برهمن کلا - به معنی روحانی نیرومند - با شمشیر آخته و با نیروی مقاومت ناپذیر مفسدان را از میان بر می دارد و زمین را از پلیدیها پاک می سازد و نیکان و پاکان را باقی می گذارد تا به تناسل ادامه دهند. [7] و نیز در کتاب بهگودگیتا (نغمه آسمانی) از کتابهای مذهبی هندو آمده است: وقتی که تقوا و عدالت از میان مردم برود و گناه شیوع یابد، من خود در دنی ظاهر می شوم برای حفظ خوبیها و هلاک بدکاران و استقرار عدالت و پرهیزکاری. [8] البته مراد از آمدن من ممکن است آمدن بزرگواری باشد که از سوی خدا می آید و قدرت و توان او از خدا نشات می گیرد و به دست توانمندش ریشه فساد را از زمین بر می کند. در بیان منسوب به حضر ادریس پیغمبر آمده: در عصر ظهور مصلح عالم چنان برکات آسمانی و زمین را نازل می کنم که زمین از جهت خوب بودن نباتات درخشندگی خاصی پیدا می کند. تمام میوه ها و انواع گیاهان خوشبو به دست می آید. و بین مردم الفت و محبت ایجاد می کنم چنانکه همه با هم مساوی گردند و ارزاق بین آنان [ صفحه 20] به طور مساوات تقسیم شود، به نحوی که فقیر بی نیاز شود. و دیکر کسی بر کسی برتری نمی جوید و بزرگی نمی کند. بودائیان نیز (اگر بودا را پیامبر بدانیم که البته این مطلب احتمالش بسیار بعید است) همانند دیگر امتها معتقدند که در آخرالزمان، بزرگی تحت عنوان بودای پنجم ظهور گرده، جهان را از حیطه ظلم و ستم به سوی عدالت و دادگری خواهد کشاند. و اما در کتابهای آسمانی دیگر که به نامهای عهد قدیم و عهد جدید موسوم است، از پیامبران گوناگون چون داوود و اشعیاء نبی و حضرت عیسی مسیح علیهم السلام مطالبی که آینده روشن بشریت را نوید می دهند آمده. و عجیب آنکه این بشارات با موعود اسلام یعنی حضرت حجه بن الحسن علیه السلام و نیز آمدن حضرت عیسی مسیح علیه السلام کاملا تطابق دارد. در زبور یا مزامیر داوود علیه السلام دو بشارت است که به ترتیب آن دو بشارت را ذیلا می آوریم: به سبب شریران خویش را مشوش مساز... زیرا که مثل علف بزودی بریده می شوند... و بر خداوند توکل نما و نیکویی بکن... زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود - هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود - و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی و سلامتی متلذذ خواهند گردید... شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیده اند تا مسکین و فقیر را بیندازند و راست روان را مقتول سازند. شمشیر ایشان به بدن خودشان [ صفحه 21] فرو خواهد رفت و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد... زیرا که بازوی شریران شکسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تایید می کند... زیرا شریران هلاک می شوند. [9] در این بشارت واضح می گردد که بدکاران و شریران از بین رفته و حلیمان و منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود و سرانجام صالحان با تایید خداوندی پیروز خواهند گردید. و اما در بشارت دیگر در مورد فراوانی سلامت و وفور نعمت و نجات دادن فرزندان فقیر و زبون ساختن ظالمان، مطالب جالبتر و جامعتری در همین مزامیر داوود آمده است به شرح ذیل: ای خدا، انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خویش را به پسر پادشاه. و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف. آنگاه کوهها برای قوم سلامتی را باز خواهند آورد و تل ها نیز در عدالت مساکین قوم خود را دادرسی خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. از تو خواهند ترسید مادامی که آفتاب باقی است و مادامی که ماه هست تا جمیع طبقات. او مثل باران بر علفزار چیده شده فرو خواهد آمد و مثل بارشهایی که زمین را سیراب می کند، در زمان او صالحان خواهند شگفت وفور سلامتی خواهد بود. و او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دری و از نهر تا اقصای جهان. به [ صفحه 22] حضور وی صحرانشینان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاک را خواهند لیسید. پادشاهان ترشیش و جزایر هدایا خواهند آورد. پادشاهان شبا و سبا ارمغانها خواهند رسانید. جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امتها او را بندگی خواهند نمود. زیرا چون مسکین استغاثه کند او را رهایی خواهد داد و فقیران را که رهاننده ندارد. بر مسکین و فقیر کرم خواهد فرمود... و فراوانی غله در زمین بر قله کوهها خواهد بود. [10] ببدون کمترین تردیدی، از این بشارات گسترش یک حکومت جهانی بلا منازع استفاده می شود به گونه ای که تمام زمین مطیع و مسخر یک فرمانده واحد خواهد گردید و زمانی خواهد رسید که صالحان خواهند شگفت و سلامتی به وفور یافت شود. و قدر مسلم آنکه این حکومت به دست توانمند شخصیتی استقرار خواهد یافت که عظمتش با هیچ یک از پیامبران و بزرگان قابل مقایسه نیست. و تمام بشرتها نیز به صیغه آینده بیان گردیده و این چنین فر و عظمت و شکوهی تا کنون در زمین در هیچ زمانی موجود نگردیده است. لذا با توجه به وسعت و عظمت قضیه از یک سو، و به وجود نیامدن چنین حکومتی تا کنون از سوی دیگر، براحتی می توان این مطلب را دریاف که بشریت در آینده شاهد وقوع چنین رخدادی عظیم خواهد گردید، حکومتی که به دست توانمند آخرین حجت خدا [ صفحه 23] و واپسین امام راستین تشکیل شده و در آن صالحان وارثان زمین خواهند شد. در کتاب اشعیاء نبی از کتابهای منضمه تورات نیز چنین می خوانیم: و نهالی از تنه یسی [11] بیرون آمده و شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و در جهت مظلومات زمین به راستی حکم خواهد نمود و جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لبهای خود خواهد کشت. کمر بند کمرش عدالت خواهد بود و کمر بند میانش امانت. گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد بود و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه های آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد و طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل از شیر بازداشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت. [12] آنچه را از آیات مذکور استنباط می گردد، می توان به صورت ذیل [ صفحه 24] خلاصه نمود.1 - شخصیتی عظیم الشان از فرزندان حضرت داوود علیه السلام ظهور خواهد کرد.2 - او مورد عنایت خاص خداوند است به گونه ای که روح حکمت و فهم و مشورت و قوت و معرفت و ترس از خداوند بر او قرار خواهد گرفت.3 - در داوری بی نظیر خواهد بود.4 - سلوک او با عدالت و امانت همراه است.5 - در زمان وی آن چنان عدالت استقرار می یابد که دشمنان قطعی و جبلی چون گرگ و بره و پلنگ و بزغاله، گوساله و شیر و گاو و خرس با هم زندگی خواهند کرد. مسلم است که این بشارات جز بر وجود مقدس آخرین پیشوای الهی حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه منطبق نیست. زیرا آن بزرگوار از سوی مادر و الا تبارش نرگس خاتون نسبش به حضرت داوود علیه السلام می رسد. و نکته دگر آنکه در هیچ یک از ادوار بشری شخصیتی با چنان قدر و منزلت و با این همه امتیاز و کرامت الهی ظاهر نشده که بتواند عدالتی با این گستردگی و وسعت را در پهنه گیتی به وجود آورد و چنین زندگی ایده آلی را برای انسانها فراهم نماید. در اناجیل فعلی نیز علاوه بر آنکه از بازگشت حضرت مسیح به صورتی قطعی و یقینی گفتگو به عمل آمده است - که این مطلب در منابع اسلامی نیز موجود است که به هنگام ظهور حضرت صاحب الامر علیه السلام حضرت عیسی مسیح علیه السلام آمده، در پشت سر حضرت [ صفحه 25] مهدی علیه السلام نماز خواهد خواند - مطالبی دیگر نیز به صورتی مجزا و مستقل از رجعت حضرت عیسی علیه السلام در این کتاب وجود دارد که برای نمونه به یکی از آنها اشاره می کنیم: اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خویش آید، آن گاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از هم دیگر جدا می کند به قسمی که شبان میش ها را از بزها جدا می کند. [13] از آنجا که بشارت دهنده خود عیسی مسیح علیه السلام است، پس پسر انسان نمی تواند آن بزرگوار باشد و قطعا مراد شخص دیگری است که در آینده ای خواهد آمد و به گاه آمدنش تمام امتها در حضور وی جمع شوند و آمدن وی با شکوه و جلال هر چه تمامتر بوده و فرشتگان نیز در محضرش حاضر آیند. و این بزرگوار و صاحب شخصیت عظیم پسر انسان که بر کرسی جلال خواهد نشست و تمام امتها در حضور او جمع شوند کسی نیست جز موعود اسلام و جهان و ادیان حضرت بقیه الله صاحب العصر و الزمان. آن چه از این بررسی فوق العاده اجمالی روشن شد آن که وعده های تمام انبیای عظام الهی، دائر و ناظر به گسترش و بسط توحید و عدالت و آزادی و فراوانی نعمت و بهره وری مناسب از زندگانی و حیات و سر سبزی جهان و... می باشد و این وعده ها به دست با کفایت یک بزرگ مرد الهی و شخصیتی که موید به تاییدات خداوندی [ صفحه 26] است محقق خواهد گردید. این بزرگوار در ادیان گوناگون و مکاتبی که رنگ دین گرفته اند، چنین نامگذاری و یا تعبیر شده است:1 - سوشیانس پیروزگر از نظر زردشتیان.2 - بوادی پنجم از نظر بودائیان.3 - برهمن کلا از دیدگاه برهمانیان.4 - نهالی از تنه یسی و پسر پادشاه در زبور حضرت داوود.5 - پسر انسان از نظر مسیحیان.اکنون زمان آن است که این بحث را از نظر آیین مقدس اسلام عموما و از دیدگاه تشیع خصوصا دنبال کنیم.

مهدویت از نظر منابع اسلامی

همان گونه که می دانیم در اسلام دو مرجع جهت اخذ مسائل مذهبی وجود می دارد. و این دو مرجع همانها هستند که رسول اکرم (ص) در حدیث بسیار معروف و متواتر ثقلین به این مضمون معرفیشان فرموده اند: مردم، من از میان شما می روم ولی دو چیز ارزشمند و گرانبها را در میان شما به یادگار می گذارم. و این دو چیز عبارتند از کتاب خدا یعنی قران کریم و اهل بیتم. و این دو هرگز از هم جدا نشوند تا آنکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. و هر که به این دو چنگ زند هرگز گمراه نشود. [ صفحه 27] بنابر این در زمینه موعود و مصلح جهان نیز باید به سراغ این دو مرجع رفت و اصالت آن را از طریق آیات قران و احادیث و روایات صحیحه معصومین سلام الله علیهم اجمعین دریافت.

آیات قرآنی در مورد مهدویت

الف) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند، چنین وعده فرموده که ایشان را در روی کره زمین خلافت بخشد، همان گونه که پیشینیان دارنده این صفت را خلافت بخشید، و دین پسندیده خود را برای ایشان بر همه ادیان عالم پیروزی عنایت فرماید و ترس و هراس آنان را به امنیت و آرامش خاطر تبدیل فرماید. پس از این رخدادها فقط مرا عبادت کنند و هرگز به من شرک نورزند. هر که پس از این امور کافر شود، به حقیقت از بدکاران خواهد بود. [14] در این آیه پروردگار متعال چند وعده را نسبت به آینده بیان فرموده است:1 - خلافت و زمامداری مومنان و دارندگان اعمال شایسته.2 - جهانی شدن اسلام علوی و پیروزی یافتن این آیین بر همه ادیان جهان.3 - تبدیل شدن ترس و هراس مومنان به امنیت و آرامش خاطر. [ صفحه 28] 4- گسترش توحید و یکتا پرستی در پهنه و صحنه گیتی.با نگاهی و لو به اجمال در می یابیم که هیچ زمانی پس از رسول مکرم اسلام و نزول وحی را نمی توانیم در تاریخ اسلام سراغ بگیریم که این وعده ها در آن محقق گردیده باشد. و از آنجا که این وعده ها از سوی خدای متعال داده شده و مطمئنا خلاف نخواهد شد، پس بشریت عموما و اهل ایمان و عمل صالح خصوصا، باید روزی را شاهد باشند که در آن روز این وعده های چهارگانه محقق شده باشد. تحقق وعده های داده شده در این آیه، با قیام و ظهور حضرت مهدی علیه السلام صورت خواهد پذیرفت و توحید و امنیت خاطر و آرامش و پیروزی اسلام بر همه ادیان، به دست با کفایت آن بزرگوار خواهد بود. چنان که در تفسیر صافی از امام سجاد علیه السلام نقل گردیده که می فرماید: مومنان در آیه - به خدا قسم - شیعیان ما اهل بیت می باشند که خداوند وعده داده است به آنها و آن را به دست مردی از ما که مهدی این امت است انجام خواهد داد.ب) و می خواهیم بر کسانی از شما که در زمین ضعیف گردیده اند منت گذاشته و ایشان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم. [15] در این آیه نیز پروردگار مهربان اراده قطعی خویش را دائر بر [ صفحه 29] نجات مستضعفان بیان می فرماید که سرانجام بر ایشان منت نهاده و آنان را رهبران و وارثان زمین خواهد گرداند. و می دانیم که چنین امری تا کنون واقع نگردیده است و وعده خدا هم تخلف پذیر نیست. بنابر این زمین باید روزی را شاهد باشد که ارث برندگانش مستضعفان باشند. از حضرت علی علیه السلام در بحارالانوار حدیثی در ذیل آیه فوق آمده به این شرح: کسانی که در روی زمین ضعیف گشته اند آل محمدند. و خدای تعالی مهدی ایشان را مبعوث نموده، ایشان را عزیز خواهد گرداند و دشمنانشان را ذلیل خواهد فرمود.ج) اوست خدایی که پیامبرش را با مشعل هدایت و دین حق فرستاد تا آنکه آن دین را بر همه ادیان برتری بخشد گر چه کافران و حق پوشان و مشرکان از این مساله کراهت داشته باشند. [16] در این آیه خدای متعال وعده فرموده است که آیین مقدس اسلام و شریعت حضرت رسول اکرم (ص) را بر همه ادیان پیروز و غالب فرماید و این مطلب حتما واقع خواهد شد و لو آن که مشرکان آن را ناخوش بدارند. و ما می دانیم که از زمان پیدایش این آیین آسمانی چنین روزگاری را مسلمانان به خود ندیده اند که دین مقدس اسلام بر تمام ادیان چیره گردد و در پهنه گیتی حکومت نماید. لذا شکی باقی نمی ماند که این وعده همانند دیگر وعده های خدای سبحان محقق [ صفحه 30] خواهد شد و بشریت روزی را شاهد خواهد بود که نور درخشنده آیین خدا سراسر گیتی را روشن نماید. و تایید بر این برداشت روایتی است که از حضرت باقر علیه السلام در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه شریفه آمده است: این وعده به هنگام ظهور مهدی از آل محمد (ص) خواهد بود. پس کسی باقی نمی ماند مگر اینکه اقرار به رسالت و نبوت رسول اکرم. حضرت محمد (ص) خواهد کرد. در کتاب کمال الدین شیخ بزرگوار صدوق از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که: نازل نگردیده تاویل این آیه و نازل نخواهد شد تاویل آن تا قائم آل محمد (ص) قیام کند. پس چون قیام کرد نه کافری باقی خواهد ماند و نه کسی که مشرک به امام باشد. مگر اینکه از خروج وی ناراحت باشد.د) هر آینه در کتاب زبور که پس از تورات فرو فرستاده شده چنین مقرر کردیم که زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد. [17] این آیه شریفه مژده می دهد که چنین نخواهد ماند که جهان همواره به کام فاسدان و تبهکاران و جانیان باشد، بلکه زمانی خواهد رسید که بندگان صالح خدا صاحب و وارث این زمین خواهند گردید. این مهم به دست توانای حضرت ولی عصر ارواحنا فداه انجام خواهد پذیرفت. چنان که در تفسیر صافی از تفسیر علی بن ابراهیم [ صفحه 31] نقل می کند که بندگان صالح در آیه حضرت قائم علیه السلام و اصحاب آن حضرت می باشند. و در مجمع البیان چنین آمده که امام باقر علیه السلام فرمودند: بندگان صالح در آیه اصحاب مهدی علیه السلام در آخر الزمان می باشند. [ صفحه 32]

نگاهی به مهدویت از طریق اهل سنت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه