نسیم زندگی صفحه 27

صفحه 27

هزار درهم به حضرتش بپردازند. امام علیه السلام پول ها را نگاه داشت تا اینکه آن مرد به خدمتش رسید.

فرمود: این مال را بگیر، قرض خود را بپرداز، باقیمانده آن را برای خانواده ات مصرف کن، و عذر ما را بپذیر. مرد روستایی گفت: ای فرزند رسول خدا! به خدا سوگند که امید و آرزوی من به کمتر از ثلث این مال بود. امّا: «الله اعلم حیث یجعل رسالته». و آن مال را گرفت و رفت.(1)

13 _ امام حسن عسکری علیه السلام

حسین بن حسن، یکی از نوادگان امام صادق علیه السلام بود که در قم می زیست و علنا شراب می نوشید. روزی برای رفع نیازی به خانه احمدبن اسحاق اشعری (وکیل امام حسن عسکری علیه السلام درقم) رفت و اذن ورود خواست. احمد به او اجازه نداد و سیّد، اندوهگین به خانه خود بازگشت.

مدّتی بعد، احمدبن اسحاق به سفر حج رفت، پس از آن در سامرّا به خدمت امام عسکری علیه السلام شتافت و اجازه خواست. آن جناب به او اجازه ورود نداد. احمد گریست و تضرّع کرد، تا آنجا که حضرتش اجازه داد.


1- بحارالانوار، ج 50، ص 175، منتهی الآمال، ج 3، باب 12، فصل 2.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه