- مقدمه ناشر 1
- اشاره 6
- نقش زنان در صدر اسلام 6
- 2. نسیبه دختر کعب، مشهور به امّ عماره 8
- 1. امّ عطیّه 8
- 4. امّ ایمن 9
- 3. امّ ابیه 9
- 5. حمنه دختر جحش 9
- 6. ربیع دختر معوذ 10
- 7. امّ زیاد 10
- 8. امیّه دختر قیس 10
- 11. معاذه غفاریه 11
- 10. امّ سلیم 11
- 9. لیلای غفاریه 11
- 12. ام سنان اسلمیه 11
- ب. پرستاری بیماران 12
- 1. انتقال و حمل آب و غذا به جبهه 13
- اشاره 13
- 3. آشپزی 14
- 4. نگهداری وسایل رزمندگان 15
- 7. تعمیر تجهیزات آسیب دیده 16
- 6. رسانیدن مهمّات به رزمندگان 16
- 8. انتقال مجروحان به پشت جبهه 17
- 9. تخلیه شهدا 18
- اشاره 22
- اشاره 23
- الف. گفتگوی امّ سلمه با عایشه 23
- 1. دفاع از رهبری 23
- ب. شادی حفصه و گریه امّ سلمه 26
- 2. تلاش برای خنثی سازی توطئه 27
- 3. گزارش اخبار به رهبر 28
- الف. نامه امّ سلمه به امیر مؤمنان علیه السلام 28
- اشاره 28
- ب. نامه ام الفضل به امام علی علیه السلام 29
- 4. گزارش اخبار نظامی به مقام فرماندهی 29
- 5. فرستادن فرزندان به جبهه جنگ 30
- اشاره 30
- الف. گسیل فرزند به نبرد 30
- ب. نظارت مادری بر کشته شدن فرزند خود 31
- الف. اشعار مهیّج بکاره هلالیه 32
- 6. تحریک رزمندگان به جنگ با معاویه 32
- اشاره 32
- ب. تشویق برادر به جنگ با معاویه 33
- 7. برگزاری کلاس درس و جلسه تفسیر 34
- 9. چهل زن برای بردن عایشه به مدینه 35
- 8. جلوگیری از کشته شدن استاندار علی علیه السلام 35
- 10. بشارت فتح و پیروزی به ام هانی 36
- نقش زنان در دوران غیبت صغری 38
- اشاره 40
- نقش زنان در حکومت امام زمان علیه السلام 40
- اشاره 43
- ب. زنان آسمانی 43
- ج. رجعت زنان 43
- 1. صیانه ماشطه 47
- اشاره 47
- زنان سر افراز 47
- 2. سمیه، مادر عمار یاسر 48
- 5. امّ خالد 50
- 6. زبیده 51
- 7. حبّابه والبیه 51
- 8. قنواء 52
- د. بانوان منتظِر 53
- آخرین سخن 55
برآمده است و سگ های ناحیه حوأب بر او پارس می کنند. پس من دستم را از جشیش بلند کردم و گفتم به خدا پناه می برم که من باشم! پیامبر فرمود: سوگند به پروردگار، ناگزیر یکی از شما خواهید بود.ای حمیرا، از خدا بترس که صاحب آن شتر باشی. آیا این را به خاطر داری؟ عایشه گفت: آری … .(1)
ب. شادی حفصه و گریه امّ سلمه
هنگامی که نامه توهین آمیز عایشه نسبت به علی علیه السلام از بصره به دست حفصه دختر عمر بن الخطاب رسید، حفصه بسیار خوشحال گشت و به دنبال دختران و زنان فرستاد تا حضور به هم رسانند. سپس به دست کنیزان خود دایره هایی داد و دستورشان داد تا دایره بزنند و اشعار زشتی را درباره امیرمؤمنان بخوانند و دیگران شادی کرده، به ساحت مقدس آن حضرت جسارت نمودند. وقتی این خبر به گوش امّ سلمه رسید که حفصه عده ای از زنان را دعوت کرده و کف زنان به علی علیه السلام جسارت و هتاکی می کردند. او سخت گریست و فرمود لباس های مرا بیاورید تا به نزد آن ها رفته، کار زشتشان را نکوهش کنم.(2)
ج. دخالت ام کلثوم و رسوا نمودن حفصه
دختر امیرمؤمنان که گریه و بیتابی امّ سلمه را دید گفت اجازه بدهید من به نیابت از شما به سوی آنان بروم. زیرا بهتر می توانم آبرویشان را برده،
1- امّ سلمه ، ترجمه دکتر حریرچی، ص39.
2- الجمل ، ص149.