- پیشگفتار 1
- چرا کاوش برای شناختن امام واجب است؟ 2
- امامت چه مفهومی دارد و چگونه شرح و تفسیر می شود؟ 3
- امامت بر حسب اصطلاح 4
- امامت و رهبری 6
- نظام امامت، با «توحید» خداوند متعال چه رابطه ای دارد؟ 6
- چه نیازی است به رهبری و نظام امامت و ولایت؟ 8
- نظام امامت چگونه نظامی است؟ نظام سلطنتی موروثی است یا نظام... 9
- حکومت سلطنتی 10
- حکومت انتخابی 12
- فرق امامت با رژیم انتصابی انقلابی که در کنفرانس باندونگ نیز... 15
- چه مانعی دارد که برای حکومت اسلامی دو دوره معتقد باشیم، دوره... 17
- مسأله اکثریت 19
- شوراها 20
- حاکمیت ملی 21
- امام انسان مافوق است یا مافوق انسان است؟ و به عبارت دیگر... 22
- آیا پیغمبر به فرمان خدا کسی را به مقام ولایت و رهبری نظام، و... 26
- چه کس و چند نفر را پیغمبر بر حسب مأموریت الهی به امامت منصوب... 27
- آیا غیر از علی نام و نسب سایر ائمه اثنی عشر اعلام و معرفی شد 27
- آیا منحصر بودن عدد به دوازده نفر، مؤید این نیست که نظام امام... 29
- این ترتیبی که در امامت این دوازده نفر است، برای بعضی این... 29
- چنانکه می دانیم نظام امامت بعد از رحلت حضرت رسول اعظم جز... 35
- آیا مهدی علیه السلام از ائمه اثنی عشر است که حضرت رسول معظم اسلام امت را... 37
- دلایلی که بر وجود امامت حضرت صاحب الزمان مهدی علیه السلام منتظر اقامه شد 37
- تعلیقات 41
اسلام ثابت است، و در اعمال آن، تشکیل شورا و هم پیمان شدن و همکاری در حدودی که اعمال این حاکمیّت به آن محتاج است لازم است و بقاء و ترقّی و سعادت و آزادی و حفظ حقوق هر جامعه ای بسته به إعمال این حاکمیت است.
امام انسان مافوق است یا مافوق انسان است؟ و به عبارت دیگر...
چنانکه بر حسب آیه (انما أنا بشر مثلکم یوحی الیّ) [1] (ای رسول ما به مردم بگو) «همانا من مانند شما بشری هستم که به من وحی می رسد». و آیات دیگر، پیغمبر بشری است که به او وحی می شود و معجزه و خصائص دیگر دارد، امام نیز بشر است.
برخی گمان می کنند اگر قبول کنند که بر پیغمبر یا امام، علم غیب [2] و علوم لدنّی دیگر، و معجزه و کرامت و مقامات و خصائص، عطا شده و آنان واجد کمالاتی بوده اند که دیگران به آن کمالات نرسیده اند و ارواح و طینت و جوهر وجودشان را صاحب کمالات، و مورد عنایات بیشتر بدانند، با انسانیّت آنها منافی است، زیرا این کمالات در مافوق انسان قابل قبول است نه در انسان و انسان ما فوق.
ولی این گمان صحیح نیست، و منشأش جهل به کمالات انسان، و مراتب انسانیّت است. لذا بسا شخص نا آگاه فضیلتی را در کسی می بیند و چون در انسانهای متعارف یا آدمهائی که در محیط خود یدیه، آن چنان فضیلت و کمال و شخصیت ندیده و حدود کمالات انسان را هم بیشتر از آن تصوّر نمی کرده، او را مافوق انسان می شمارد. مثلاً عیسی بن مریم، که بدون پدر و بطور خارق العاده متولد شده انسان است و انسان
مافوق، ولی آدم جاهل او را مافوق انسان گمان می کند، و پسر خدا می شمارد.
همچنین اختصاص بعضی انسانها به وحی و به علوم لدنّی، و به معجزات و کرامات و کمالات و ملکات عالی انسانی، مثل رسول اکرم (ص) و ائمه طاهرین: موجب غلو بعضی در حق آنها شده، که گمان می کنند این مراتب و مقامات، خارج از مرز انسانیّت است; ولی اگر مقام انسانیّت را بشناسند و امکان وسیعی را که انسان در ترقّی و تعالی مادّی و معنوی و تقرّب به درگاه الهی دارد می شناختند، اندیشه غلو در آنها پیدا نمی شد، و به جای این اندیشه ها سعی می کردند که خودشان نیز در این آسمان آزاد انسانیّت به پرواز در آیند، و به حدیث شریف مروی از حضرت صادق (ع) که در توصیف انسان می فرماید: «الصوره الانسانیه هی أکبر حجه الله علی خلقه وهی الکتاب الذی کتبه الله بیده» [3] توجه نمایند.
از سوی دیگر بعضی به عکس برای اینکه این مقامات را ما فوق انسان تصور می نمایند، و انبیاء و اولیاء را بشر می دانند و از بیم اینکه مبادا قبول این درجات برای آنها غلو باشد، حقایق مسلّم را انکار کرده و در فضایل و خصایصی که به موجب تواریخ و احادیث معتبر و ادعیه و زیارات ائمه: ثابت است، اظهار شک و تردید می نمایند.
انصاف این است که این دو گروه هر دو در اشتباه افتاده و از جهل به مقامات انسانیّت، که از آن جمله مقام امامت و ولایت و خلیفه اللهی است، در دو طرف افراط و تفریط واقع شده اند.
گفته نشود: