- 2- سورة البقرة 1
- متن ترجمه قرآن کریم 1
- 3- سورة آل عمران 44
- 4- سورة النساء 70
- 5- سورة المائدة 99
- 6- سورة الأنعام 118
- 7- سورة الأعراف 140
- 8- سورة الأنفال 166
- 9- سورة التوبة 176
- 10- سورة یونس 197
- 11- سورة هود 210
- 12- سورة یوسف 224
- 13- سورة الرعد 238
- 14- سورة إبراهیم 243
- 15- سورة الحجر 250
- 16- سورة النحل 255
- 17- سورة الإسراء 270
- 18- سورة الکهف 281
- 19- سورة مریم 293
- 20- سورة طه 300
- 21- سورة الأنبیاء 310
- 22- سورة الحج 320
- 23- سورة المؤمنون 330
- 24- سورة النور 338
- 25- سورة الفرقان 347
- 26- سورة الشعراء 355
- 27- سورة النمل 365
- 28- سورة القصص 373
- 29- سورة العنکبوت 384
- 30- سورة الروم 392
- 31- سورة لقمان 399
- 32- سورة السجده 403
- 33- سورة الأحزاب 406
- 34- سورة سبإ 416
- 35- سورة فاطر 422
- 36- سورة یس 428
- 37- سورة الصافات 434
- 38- سورة ص 441
- 39- سورة الزمر 446
- 40- سورة غافر 455
- 41- سورة فصلت 465
- 42- سورة الشوری 471
- 43- سورة الزخرف 477
- 44- سورة الدخان 484
- 45- سورة الجاثیة 487
- 46- سورة الأحقاف 490
- 47- سورة محمد 495
- 48- سورة الفتح 499
- 49- سورة الحجرات 503
- 50- سورة ق 506
- 51- سورة الذاریات 508
- 52- سورة الطور 511
- 53- سورة النجم 514
- 54- سورة القمر 516
- 55- سورة الرحمن 519
- 56- سورة الواقعة 522
- 57- سورة الحدید 525
- 58- سورة المجادلة 530
- 59- سورة الحشر 533
- 60- سورة الممتحنة 537
- 61- سورة الصف 539
- 62- سورة الجمعة 541
- 63- سورة المنافقون 542
- 64- سورة التغابن 544
- 65- سورة الطلاق 546
- 66- سورة التحریم 548
- 67- سورة الملک 550
- 68- سورة القلم 552
- 69- سورة الحاقة 554
- 70- سورة المعارج 556
- 71- سورة نوح 558
- 72- سورة الجن 560
- 73- سورة المزمل 562
- 74- سورة المدثر 563
- 75- سورة القیامة 565
- 76- سورة الإنسان 566
- 77- سورة المرسلات 568
- 78- سورة النبإ 570
- 79- سورة النازعات 571
- 80- سورة عبس 573
- 81- سورة التکویر 574
- 82- سورة الانفطار 575
- 83- سورة المطففین 575
- 84- سورة الانشقاق 577
- 85- سورة البروج 578
- 87- سورة الأعلی 579
- 86- سورة الطارق 579
- 88- سورة الغاشیة 580
- 89- سورة الفجر 581
- 90- سورة البلد 582
- 92- سورة اللیل 583
- 91- سورة الشمس 583
- 94- سورة الشرح 584
- 93- سورة الضحی 584
- 95- سورة التین 585
- 96- سورة العلق 585
- 97- سورة القدر 586
- 100- سورة العادیات 587
- 99- سورة الزلزلة 587
- 101- سورة القارعة 588
- 102- سورة التکاثر 588
- 104- سورة الهمزة 589
- 103- سورة العصر 589
- 105- سورة الفیل 589
- 107- سورة الماعون 590
- 108- سورة الکوثر 590
- 106- سورة قریش 590
- 112- سورة الإخلاص 591
- چاپ و نشر 591
- 109- سورة الکافرون 591
- 111- سورة المسد 591
- تاریخچه 591
- مراحل آمادهسازی 591
- 113- سورة الفلق 591
- 114- سورة الناس 591
- پینوشته ترجمه قرآن 591
- مهمترین ویژگیهای ترجمه 591
- 110- سورة النصر 591
- اصول و مبانی ترجمه 591
- همکاران 591
109- سورة الکافرون
109- سورة الکافرون
109: 0 به نام خدای گستردهمهرِ مهرورز 109: 1 بگو:» ای کافران! (1) 109: 2 آنچه را (شما) میپرستید (من) نمیپرستم، (2) 109: 3 و آنچه را (من) میپرستم شما نمیپرستید، (3) 109: 4 و آنچه را (شما) پرستیدید من نمیپرستم، (4) 109: 5 و آنچه را (من) میپرستم شما نمیپرستید؛ (5) 109: 6 دین شما فقط برای شماست، و دین [من فقط برای من است. « (6)
110- سورة النصر
110- سورة النصر
110: 0 به نام خدای گستردهمهرِ مهرورز 110: 1 هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رسد، (1) 110: 2 و مردم را میبینی در حالی که گروه گروه در دین خدا وارد میشوند، (2) 110: 3 پس با ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از او طلب آمرزش کن! [چرا] که او بسیار توبهپذیر است. (3)
111- سورة المسد
111- سورة المسد
111: 0 به نام خدای گستردهمهرِ مهرورز 111: 1 زیانکار و هلاکت بار باد، دو دست ابو لهب، و زیان دید و هلاک شد! (1) 111: 2 ثروتش و آنچه کسب کرده بود، (عذاب را) از او دفع نکرد. (2) 111: 3 بزودی در آتشی شعله ور وارد میشود (و میسوزد)؛ (3) 111: 4 و (نیز) همسرش، در حالی که هیزمکش (دوزخ) است، (4) 111: 5 در گردنش ریسمانی از لیف خرمای تافته است. (5)
112- سورة الإخلاص
112- سورة الإخلاص
112: 0 به نام خدای گستردهمهرِ مهرورز 112: 1 بگو:» خدا یکتاست، (1) 112: 2 خدایِ همواره مقصود، (2) 112: 3 نه زاییده و نه زاده شده است؛ (3) 112: 4 و هیچ کس برای او همتا نبوده است. « (4)
113- سورة الفلق
113- سورة الفلق
113: 0 به نام خدای گستردهمهرِ مهرورز 113: 1 بگو:» پناه میبرم به پروردگار بامداد، (1) 113: 2 از بدی آنچه آفریده است. (2) 113: 3 و از بدی نهایت تاریکی (شب) هنگامی که فرا رسد، (3) 113: 4 و از بدی (زنان افسونگر) دمنده در گرهها (و پیوندها و قرارها،) (4) 113: 5 و از بدی حسود هنگامی که رشک ورزد! « (5)
114- سورة الناس
114- سورة الناس
114: 0 به نام خدای گستردهمهرِ مهرورز 114: 1 بگو:» پناه میبرم به پروردگار مردم، (1) 114: 2 (همان) فرمانروای مردم، (2) 114: 3 (همان) معبود مردم، (3) 114: 4 از بدی وسوسه گر بسیار پنهان شونده، (4) 114: 5 که در سینههای مردم وسوسه میکند، (5) 114: 6 در حالی که از جن و (یا از) مردم است! « (6)
ترجمه قرآن، ج2، ص: 1
پینوشته ترجمه قرآن
درآمد
درآمد:
به نام خدای گستردهمهرِ مهرورز
خدا را سپاسگزاریم که توفیق خدمتگزاری به قرآن را به ما عنایت کرد.
ترجمه قرآن از مقدمات ضروری و اجتنابناپذیر فهم و تدبّر در آن، برای افراد غیر عرب است. این کار مشکلتر از تفسیر، و نیازمند فعالیت گروهی است.
هر یک از گروههای مختلف سنی و تحصیلی نیازمند ترجمه و تفسیری متناسب با خود از قرآن کریم هستند؛ یعنی یک ترجمه یا تفسیر نمیتواند همگان را از زلال قرآن سیراب سازد.
از علامه طباطبائی قدس سره حکایت شده که «قرآن هر دو سال یک بار، نیاز به تفسیر جدید دارد.»؛ به عبارت دیگر، به دلیل پویایی زبان و رشد علوم و تفاوت سطح درک انسانها، هر چند وقت یکبار، باید ترجمهها بازبینی شود و واژههای جدید جایگزین واژههای قبلی گردد.
ترجمهی حاضر تلاشی در این راستاست و ما کوشیدهایم با ساماندهی یک ترجمهی گروهی، گامی در راه خدمت به قرآن برداریم.
تاریخچه
تاریخچه:
از سالها قبل (در سالهای 1370- 1380 ش) در برخی مراکز، درس «روش ترجمهی قرآن» را چند بار تدریس کردیم، در آن سالها ترجمههای فارسی قرآن، را در کلاس، نقد و بررسی میکردیم. تقریباً تمام نقدهای ترجمههای موجود را خواندیم و مبانی، قواعد، روش و سبکهای ترجمهها
ترجمه قرآن، ج2، ص: 2
را بررسی کردیم «1». و متوجه شدیم که لازم است در مورد ترجمهی قرآن سرمایهگذاری بیشتری شود و ترجمههای جدید، دقیق، صحیح، روان و گویا در اختیار فارسیزبانها قرار گیرد.
در سال 1377 ش به پیشنهاد یکی از دوستان «رادیو قرآن» (جناب آقای شریفزاده) و پس از مشورت با اساتید همکار از عید غدیر 1420 ه. ق (فروردین 1378 ش) کار شروع شد؛ یعنی ما به صورت گروهی، نگارش یک ترجمهی خالص قرآن را در کنار تفسیری روان شروع نمودیم، که رادیو قرآن آن را هر روز در ساعت (30/ 6- 7) تحت عنوان «شمیم رحمت» به مدت 4 سال پخش کرد.
در مجموع با تشکیل حدود 600 جلسهی متمرکز جمعی و بیش از 000/ 10 ساعت کاری، در 23 رمضان 1423، نگارش اولیهی ترجمهی خالص قرآن به پایان رسید. البته این تلاش قرآنی چند ساله نتایج دیگری همچون تفسیر قرآن مهر، تفسیر جوان، ترجمهی واژگانی و ترجمه تفسیری نیز داشت که به زودی تکمیل، آماده، و منتشر میشوند «2». (انشاء اللَّه)
ما در طول مراحل مختلف این ترجمه از نظرات آیةاللَّه معرفت رحمة اللَّه علیه بهره بردیم و ایشان در برخی جلسات گروه شرکت داشتند و ما را راهنمایی میکردند، و بعد از اتمام ترجمه آن را ملاحظه نمودند و تقریظی محبتآمیز بر آن نوشتند. و نیز استاد محمدرضا شهیدی به این ترجمه عنایت کردند و تقریظی محبتآمیز بر آن نوشتند که از همهی این بزرگواران سپاسگزاری میکنیم.
این ترجمه اولین بار در سال 1383 ش به چاپ رسید و اینک بعد از
ترجمه قرآن، ج2، ص: 3
بازخوردگیری و بازنگری و ویرایش جدید تقدیم حضور اهل قرآن میشود.
همکاران
همکاران:
1. محمدعلی رضائی اصفهانی: دارای دکترای علوم قرآن و حدیث، فارغ التحصیل سطح 4 تفسیر و فقه حوزهی علمیهی قم، عضو هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی، ایشان دارای تألیفات متعدد، حدود 20 عنوان کتاب و 50 مقاله که عمدتاً در زمینه تفسیر و علوم قرآن است. بخش تفسیری این کار را به عهده داشتند؛ یعنی با مطالعهی تفاسیر مختلف، نکات مربوط به هر آیه را در نظر میگرفتند و با یک ترجمهی پیشنهادی در جلسه حاضر میشدند. این ترجمه در جلسه مورد بحث قرار میگرفت و تمام همکاران در مورد انطباق کلمات و جملات ترجمه با مطالب تفسیری نظر میدادند و سعی بر این بود که تا حد امکان، ترجمه با اقوال مختلف مفسران سازگار باشد و اگر تفسیرها قابل جمع نبود، با توجه به تفسیر مشهور (براساس مبانی اهل بیت علیهم السلام) ترجمه میشد.
در ضمن آقای رضایی، نگارش نهایی ترجمه را به عهده داشتند؛ یعنی پس از بحث و بررسی و جمع بندی پیشنهادات همکاران، یک جمله یا چند جمله ترجمه را مینوشتند و دوباره برای دوستان میخواندند تا با نظر اکثریت افراد به تأیید نهایی برسد.
2. جناب حجةالاسلام والمسلمین استاد شیرافکن: ایشان فارغ التحصیل رشتهی تخصصی تفسیر و مدرس حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی و دارای تالیفات متعدد هستند، و در مراکز مختلف، ادبیات تخصصی عرب را تدریس میکنند. ایشان در این ترجمه، بحث ادبیات آیات قرآن را پیگیری میکردند و تحت نظر داشتند.
3. شهید حجةالاسلام والمسلمین استاد همائی (رحمة اللَّه علیه): استادِ مراکز مختلف حوزهی علمیه و رشتهی تخصصی تفسیر که در مراکز مختلف به تدریس «واژهشناسی قرآن» مشغول بودند و تالیفاتی در این زمینه از ایشان
ترجمه قرآن، ج2، ص: 4
به یادگار مانده است. ایشان در این ترجمه ریشهیابی لغات قرآن را پیگیری میکردند. استاد همائی از جانبازان جنگ تحمیلی عراق بودند که در 14/ 3/ 1385 ش به فوز شهادت نایل آمدند.
4. جناب حجةالاسلام والمسلمین استاد اسماعیلی: ایشان که از اساتید مراکز حوزوی و دانشگاهی هستند، ترجمههای متعدد فارسی را بررسی و در جلسه مطرح، و واژههای مناسب را پیشنهاد میکردند.
5. جناب حجةالاسلام والمسلمین امینی: ایشان که از محققان مجمع جهانی اهلبیت علیهم السلام و فارغ التحصیل رشتهی علوم قرآن مرکز تربیت محقق و سطح 3 مرکز تخصص تفسیری علوم قرآن و مدرس تفسیر و علوم قرآن هستند، یکسانسازی لغات و جملات و وجوه و نظایر ترجمه را به عهده داشتند.
6. حجةالاسلام ملاکاظمی: ایشان از فضلای رشتهی تخصصی تفسیر هستند، که اصلاح و ویرایش اول ترجمه و نیز سرپرستی گروه مقابلهگران را به عهده داشتند. «1»
7. جناب آقای محمد جواد شریفی و سرکار خانم حمیده انصاری، ویرایش دوم ترجمه را به انجام رساندند.
مراحل آمادهسازی
گروه برای آمادهسازی این ترجمهی خالص هشت مرحله را پیشبینی و اجرا کرده است:
اول: مرحلهی مطالعاتی: بررسی مبانی ترجمه و آگاهی از نقدهای
ترجمه قرآن، ج2، ص: 5
ترجمههای قرآن، که این مرحله عمدتاً قبل از سال 1378 ه. ش انجام پذیرفت «1».
دوم: مرحلهی علمی: مطالعهی هر آیه و بررسی واژگان، اعراب، علوم قرآن و تفسیر آیه.
سوم: مرحلهی بحث و بررسی جمعی ترجمهی آیه و همسانسازی جملات و انتخاب واژگان.
چهارم: مرحلهی نگارش اولیهی ترجمه، که این سه مرحله در سالهای 1378- 1381 ه. ش. (عید غدیر 1420 تا بیست و سوم رمضان 1423 ه.
ق) انجام گرفت.
پنجم: مرحلهی باز خوردگیری.
ششم: مرحلهی ویرایش محتوایی.
این دو مرحله در سال 1382 ش. انجام شد؛ با نظر سنجی از دانشجویان و طلاب و برخی مراکز و اشخاص صاحبنظر، به ویرایش محتوایی ترجمه پرداختیم.
هفتم: مرحلهی ویراش صوری.
هشتم: مرحلهی مقابله، این اثر قرآنی حداقل چهار بار مقابله شده است تا احتمال خطای تایپی و محتوایی کمتری وجود داشته باشد.
چاپ و نشر
چاپ اول: چاپ اول آن در سال 1383 ش، صورت گرفت.
چاپ دوم: بعد از بازخوردگیری و بازنگری و اصلاح و ویرایش مجدد ترجمه، در سال 1386 ش انجام گرفت.
ترجمه قرآن، ج2، ص: 6
مهمترین ویژگیهای ترجمه
مهمترین ویژگیهای ترجمه:
ترجمههای قرآن را براساس مبانی و مَقْسَمهای گوناگون دستهبندی میکنند:
ترجمهی کلمه به کلمه (: تحت اللفظی)، هسته به هسته (: جمله به جمله) و ترجمهی آزاد (ترجمهی تفسیری و توضیحی).
براساس قالب زبان به نثری و شعری و نیز به نثر روان، ادیبانه و مُغلَق قابل تقسیماند. «1»
ترجمهی حاضر دارای ویژگیها و روش زیر است:
1. روش ترجمه، هسته به هسته (جمله به جمله) است؛ یعنی پیام یک جمله از زبان مبدأ به وسیلهی یک جمله به زبان مقصد منتقل شده و نه «کلمه به کلمه» و نه «آزاد» بوده است.
2. هدف این ترجمه، ارائهی برگردانی دقیق، صحیح، رسا و سلیس از قرآن کریم است، ولی مهمترین دغدغهی گروه دقت در ترجمه بوده است.
3. مخاطب این ترجمه، نسل جوان (با حداقل سطح سواد دیپلم) است و به ویژه برای فرهیختگان اهل دقت و نیز جلسات آموزش قرآن مفید است.
4. این ترجمه، (تا آنجا که ما اطلاع داریم) اولین ترجمهای است که در طول تاریخ اسلام به صورت گروهی انجام شده است «2».
5. در این ترجمه به صورت تخصصی تقسیم کار شده است و بخشهای ادبیات، تفسیر، واژهشناسی و ... به عهدهی افراد مختلف بوده که پس از بررسی، مورد بحث جمعی قرار گرفته است.
6. این ترجمه همراه تفسیر قرآن مهر نگارش یافت «3» که به زودی منتشر
ترجمه قرآن، ج2، ص: 7
میشود و نیز دارای واژه نامهی مفصلی است که برای جلسات آموزش قرآن مفید خواهد بود.
7. کل این ترجمه ازطریق رادیو قرآن و قسمتهایی از آن از طریقِ سیما پخش شده و بخشهایی از این ترجمه در مراکز حوزوی و دانشگاهی و جلسات قرآن آزمایش شده و باز خوردها گرفته و اعمال شده است.
8. دیسکت این اثر همراه با صوت و نیز تفسیر پشتیبان (تفسیر قرآن مهر) و واژهنامه و دلایل انتخاب واژگان به زودی منتشر میشود.
9. این ترجمه دارای مبانی تفسیری، کلامی، واژگانی و ادبی است که در ادامهی پینوشت تقدیم میشود.
و از مطالبی که در اینجا بیان شد و در مبانی نیز بیان خواهد شد روش این ترجمه و تفاوتهای آن با ترجمههای موجود روشن میگردد.
البته ما زحمات مترجمان قبلی قرآن را ارزشمند و همهی آنان را خادم قرآن میدانیم و معتقدیم که تا مرحلهی «ترجمهی نهایی و بدون نقص از قرآن» فاصله زیادی بوده که هر مترجم تلاش کرده گامی به آن نزدیک شود. و تلاش ما نیز گامی دیگر در این زمینه است. ان شاء اللَّه، خدای متعال این تلاشها را از همهی مترجمان قرآن و ما به نیکویی بپذیرد و پربرکت گرداند.
ترجمه قرآن، ج2، ص: 8
فهرست واژههای ترجمه نشده
ردیف- نامسور- شمارهآیه- واژه معنانشده- متنآیه
1 بقره 85 هووَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ
2 بقره 100 عهداًأَوَکُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْداً
3 بقره 189 هاوَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا
4 بقره 251 هموَلَوْلَا دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ
5 آلعمران 14 ضمیر «ه» وَاللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَئابِ
6 انعام 68 نون تأکید ثقیلهوَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ
7 انعام 120 ضمیرهبَاطِنُهُ
8 توبه 63 ضمیر «- ه» أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ- هُ مَن یُحَادِدِ اللّهَ
9 هود 27 ضمیر «ک» مَا نَرَیکَ اتّبعک
10 هود 82 یکی از دو ضمیر «هاء» جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِ- لَهَا
11 هود 92 ظِهرِیِّاً وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَکُمْ ظهْریّاً
12 یوسف 13 ضمیر «ی» قَالَ إِنِّ- ی لَیَحْزُنُنِی
13 یوسف 17 واووَلَوْ کُنَّا صَادِقِینَ
14 یوسف 23 ضمیر «ه» رادوته
15 یوسف 66 «مِن» حَتَّی تُؤْتُونِ مَوْثِقاً منَ اللَّهِ
16 یوسف 80 «مِن» قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُم مَوْثِقاً منَ اللَّهِ
17 حجر 19 ضمیر «هاء» وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا
18 حجر 74 ضمیر «هاء» فَجَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا
19 نحل 53 فاءوَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ
20 نحل 73 شیئاوَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاًمِنَ السَّموات و الأرضِ شَیْئاً
21 نحل 125 ضمیر «هی» وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هیَ أَحْسَنُ
22 اسراء 13 ضمیر «ه» أَلْزَمْنَاهُ
23 اسراء 79 فاءوَ مِنَ اللّیل فتَهَجَّد
24 طه 87 ضمیر «نا» وَلکِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَاراً ...
25 طه 130 فاءوَمِنْ آنایَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ ...
26 انبیاء 74 ضمیر «ه» وَلُوطاً آتَیْنَاهُ
27 انبیاء 83 ضمیر «ی» أنّ- ی مسّنی الضّرّ
28 انبیاء 97 هیفَإِذا هیَ شَاخِصَةٌ
29 حج 40 ضمیر «هم» وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ
30 حج 46 فاء+ ضمیر «ه» فَإِنَّهَا
ترجمه قرآن، ج2، ص: 9
ردیف- نامسور- شمارهآیه- واژه معناناشده- متن آیه
31 نور 31 ضمیر «هنّ» أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانهِنّ
32 نور 35 ضمیر «هاء» کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌ
33 نور 41 لهأَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ
34 نمل 6 ضمیر «ک» وانّک لَتُلَقّی
35 عنکبوت 56 فاءفَایّای فَ- اعبدُونِ
36 روم 46 واووَلِیُذِیقَکُم
37 یس 12 ضمیر «ه» وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ
38 زمر 66 فاءبَلِ اللَّه فَ- اعْبُد
39 غافر 8 واورَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی ...
40 غافر 21 ضمیر «هم» کَانُوا هُمْ أَشَدَّ قُوَّةً وَآثَاراً
41 فصّلت 53 ضمیر «ه» أَنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ
42 محمّد (ص) 35 ضمیر «کم» وَلَن یتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ
43 فتح 20 واووَلِتَکُونَ 44 ق 7 ضمیر «ه» مَدَدْنَاهَا
45 ذاریات 48 ضمیر «ها» وَالأَرْضَ فَرَشْنَاهَا
46 طور 21 ضمیر همأَلَتْنَاهُمْ
47 قمر 24 ضمیر «ه» فَقَالُوا أَبَشَراً مِنَّا وَاحِداً نَتَّبِعُهُ
48 قمر 49 ضمیر «ه» إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنهُ بِقَدَرٍ
49 الرحمن 7 ضمیر «ها» وَالسَّماءَ رَفَعَهَا ....
50 الرحمن 10 ضمیر «ها» وَالأَرْضَ وَضَعَهَا
51 مدثّر 3 فاءوَرَبَّکَ فَکَبِّرْ
52 مدثّر 4 فاءوَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ
53 مدثّر 5 فاءوَالرُّجْزَ فَ- اهْجُرْ
54 مدثّر 7 فاءوَلِرَبِّکَ فَ- اصْبِرْ
55 نبأ 29 ضمیر «ه» وَکُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْنَاهُ
56 نازعات 30 ضمیر «ها» وَالأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحَاهَا
57 نازعات 32 ضمیر «ها» وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا
58 انشراح 8 فاءوَإِلَی رَبِّکَ فَارْغَب
59 توحید 1 هوقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
ترجمه قرآن، ج2، ص: 10
اصول و مبانی ترجمه
اصول و مبانی ترجمه
هر ترجمهی قرآنی مبتنی بر اصول و مبانی راهبردی ویژهای است که مترجم یا مترجمان در طول ترجمه به آن پایبند هستند و براساس آن اصول، قواعد و مبانی، ترجمه شکل میگیرد؛ «1» از این رو لازم دیدیم که در اینجا مهمترین «اصول و مبانی» این ترجمه را بیان کنیم:
الف) مبانی تفسیری ترجمه:
1. این ترجمه مبتنی بر یک تفسیر قرآن (: تفسیر قرآنمهر) است که به زودی منتشر میشود. بنابراین «انتخاب» و «ترجیح» برخی واژگان و معانی جملهها براساس نتایجی بوده که در آن تفسیر به آنها دست یافتهایم.
2. این ترجمه به تفسیرهای مختلف توجه داشته است؛ از جمله: مجمع البیان، تفسیر ابوالفتوح رازی، تفسیر شبّر، تفسیر المیزان، تفسیر نمونه، تفسیر کشّاف و ....
3. این ترجمه براساس حجیت سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام شکل گرفته است. این مطلب در مبانی کلامی ترجمه مشهود است.
4. در مواردی که مفسران قرآن، دیدگاههای متفاوتی در تفسیر آیهای داشتهاند، این ترجمه به صورتی ارائه شده که با همهی دیدگاهها سازگار باشد.
5. در مواردی که جمع نظرهای مفسران ممکن نبوده، دیدگاه مشهور مفسران مد نظر قرار گرفته است.
6. توضیحات تفسیری مورد نیاز و ضروری در فهم آیه، داخل پرانتز قرار گرفته، تا با متن ترجمه مخلوط نشود.
ترجمه قرآن، ج2، ص: 11
7. ما استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا را جایز میدانیم؛ «1» بنابراین، گاهی یک لفظ را به دو معنا ترجمه کردهایم که معنای اظهر در متن و معنای دیگر در کروشه آمده است.
ب) مبانی کلامی ترجمه:
1. این ترجمه براساس دیدگاههای عقیدتی و آموزههای «مذهب اهل بیت علیهم السلام» شکل گرفته است. «2»
2. در این ترجمه دیدگاه «اختیار و آزادی» انسان مبنا بوده است؛ بنابراین، آیاتی که ظاهر آنها بر جبرگرایی دلالت دارد، به وسیلهی توضیحات داخل پرانتز، طوری ترجمه شده که معنای جبر منتفی شود. «3»
(مانند: ابراهیم، 4، «فَیُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ»؛ و خدا هر کس را (به خاطر اعمالش) بخواهد، در گمراهی وامینهد، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) راهنمایی میکند،).
3. یکی از مبانی این ترجمه آن است که خدا جسمگونه نیست؛ از این رو در این ترجمه آیات مربوط به خدا به صورتی ترجمه شده که مستلزم دیدگاه تشبیه و تجسیم نباشد. «4»
(مثل: فتح، 10؛ «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» دست (قدرت) خدا بر فراز دستان آنان است).
4. این ترجمه براساس عقیده به «عصمت پیامبران» الهی شکل گرفته است؛ از این رو، در مواردی که ظاهر آیه موهم گناه آنان بوده، با توضیحات داخل پرانتز رفع توهم شده است و نیز با ترجمهی «ذنب» به «پیامد» برخی مشکلات حل شده است.
ترجمه قرآن، ج2، ص: 12
(مثل: فتح، 2؛ «لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ»؛ تا خدا آنچه از پیامد (کار) تو مقدم شده و آنچه مؤخّر شده را برایت بیامرزد).
ج) اصول و مبانی ادبی ترجمه:
1. در این ترجمه، از «نثر معیار» فارسی استفاده شده و سلاست و روانی جملات، همراه با رسایی و دقت کامل مورد توجه قرار گرفته و از کاربرد واژههای غریب و نامأنوس و نیز از عبارتپردازیهای شاعرانه پرهیز شده است.
2. در ادبیات عرب از منابع اصیل و متنوع، از جمله: تفسیر کشاف، جوامع الجامع، الجدول فی اعراب القرآن و ... استفاده شده است.
3. در موارد اختلافیِ ادبیات عرب در مورد آیات، دیدگاه مشهور مد نظر قرار گرفته بوده است، مگر در مواردی که متخصص ادبیات عرب گروه، نظر خاصی را براساس دلیل ترجیح دادهاند.
4. در این ترجمه، زمان فعل معلوم و مجهول، و نیز جمع و مفرد و تثنیه بودن فعلها و اسمها دقت و رعایت شده است، مگر در مواردی که برای سلاست جمله زیان داشته است؛ مثلًا در فارسی فعل مفرد برای جمع غیر جاندار به کار میرود و گاهی فعل جمع زیبنده نیست.
5. به لغزشگاههای ادبی (صرف، نحو، ترکیب جملات) توجه ویژه شده است.
6. ضمیر فصل در این ترجمه، به معنای «تأکید و حصر» به کار رفته است، همانطور که ادیبان بزرگ عرب تصریح کردهاند. «1»
(مثل: بقره، 13؛ «أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ»؛ آگاه باشید که فقط آنان سبک سرند).
7. معنای واژهی «لو» و «ان» در ادبیات عرب متفاوت است؛ چون واژهی «لو» در مواردی به کار میرود که کاری انجام نخواهد شد؛ از این رو این واژه به صورت «اگر (بر فرض)» معنا شده است.
(مثل: هود، 118؛ «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ»؛ و اگر (بر فرض) پروردگارت میخواست).
8. واژهی «لن» و «لا» یکسان معنا شد و ویژگی «نفی ابد» در معنای «لن» لحاظ نشد؛ چرا که معنای «نفی ابد» آن، برای برخی مفسران بزرگ معاصر و ما ثابت نگردید.
ترجمه قرآن، ج2، ص: 13
البته در برخی موارد، خود موضوع به گونهای است که نفی ابد، لازمهی آن است، که در این موارد، واژه «هرگز» را به نوعی ذکر کردهایم.
(مثل: اعراف، 143؛ «لَنْ تَرَانِی»؛ (خدا) گفت: [هرگز] مرا نخواهی دید). «1»
9. دراین ترجمه «صیغهی مبالغه» و «صفت مشبهه»، در معنای فارسی منعکس شده است، مثل: «رحمن» به «گستردهمهر» و «رحیم» به «مهرورز» ترجمه شده است. «2»
10. واژهی «سمیع و علیم و عزیز» و مانند آن، که معمولًا در آخر آیات میآیند، اگر معرفه (مثل السمیع) باشند، در کروشه با [و] به یکدیگر عطف میکنیم تا مجبور نشویم «ی» را در آخر کلمه بیاوریم که یکی از نشانههای نکره بودن کلمه است؛ و اگر نکره باشند (مثل سمیع)، از «ی» استفاده میکنیم و عطف لازم ندارد، مگر آنکه جمله سلیس نباشد که عطف میکنیم.
(مثل: ابراهیم: 1، «إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»؛ به سوی راه (خدای) شکستناپذیر [و] ستوده.)
و (مثل: ابراهیم، 5؛ «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» [چرا] که حتماً در آن (یادآوریها) برای هر بسیار شکیبای بسیار سپاسگزار، نشانههای (عبرتآموزی) است.)
11. برای سلیس بودن ترجمه، «ما» مصدریه را به صورت فعلی ترجمه کردهایم. (مثل: یوسف، 3).
12. واژهی «انّما» برای بیان حصر آخرین جزء کلام است (بر خلاف انّما)؛ از این رو تلاش شده معنای حصر به طور واضح بیان شود (مانند: توبه، 18).
د) مبانی، اصول و قواعد واژگانی:
1. در این ترجمه به «ریشهیابی لغات» توجه ویژه شده و تلاش گردیده که ریشهی لغات تا حد امکان از منابع نزدیک به صدر اسلام استخراج شود.
2. در این ترجمه از منابع متنوع و متعدد و قدیمی، در ریشهیابی واژگان
ترجمه قرآن، ج2، ص: 14
بهرهبردهایم؛ از جمله: مفردات، راغب اصفهانی؛ مجمع البیان؛ العین، خلیل بن احمد؛ مقاییس اللغة، ابن فارس؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی (که پس از نقل لغات قدیمی جمع بندیهای خوبی دارد).
3. در ترجمهی واژهها و جملات فقهی (آیات الاحکام)، توجه خاصی شده است که قوانین قرآن به صورت صحیح و دقیق ترجمه شود، و از کتابهای فقهی که بر مذهب اهل بیت علیهم السلام نگاشته شده کمک گرفتهایم (ر. ک:
سورهی نساء، نور و ...)
4. در این ترجمه به «همسان سازی» واژهها و ترکیبهای مکرر قرآن توجه ویژه شده است، و تا حد امکان واژهها را یکسان به کار بردهایم.
5. در این ترجمه به «وجوه و نظایر» توجه شده است (مانند واژههای فتنه، امت، قضی و ...) و از منابعی همچون وجوه ونظایر دامغانی، و ... استفاده کردهایم.
(مانند: فتنه به معنای آزمایش (بقره، 102) و آشوبگری (بقره، 191- 193) و فتنهجویی (آل عمران، 7) و ...).
6. در این ترجمه، در انتخاب معنای لغات، به دیدگاه مشهور لغویین توجه شده و در مواردی که اختلاف داشتهاند براساس سیاق جمله و نظر متخصص گروه عمل شده است و در مواردی که یک واژه دو معنا داشته است، معنایی که به نظر صحیحتر میرسیده در متن و معنای دوم در پرانتز آمده است.
7. در این ترجمه همهی واژگان قرآن (کلمه، فعل، حرف) ترجمه شده است، مگر در مواردی (به طور عمده از حروف) که گروه موفق به ترجمه نشده و یا ترجمهی آن را مخّل سلاست و روانی معنا دانسته است، که این موارد را لیست و پیوست ترجمه کردهایم.
(مانند: قل هو اللَّه احد (توحید، 1) و ربّک فکبّر (مدثر، 3) و ...).
8. در مورد ترجمهی «حروف تأکید» تناسب تأکید با واژهی معادل، در نظر گرفته شده و قواعد زیر رعایت شده است:
ترجمه قرآن، ج2، ص: 15
انّ در واقع- در حقیقت- به راستی (انتخاب واژهی معادل، براساس تناسب جمله و معنا صورت گرفته است.)
انّ+ لام تاکید قطعاً (مثل هود، 9 و 10 و ...)
نون تاکید+ لام قطعاً (مثل هود، 10 و ...)
لام تاکید حتماً (مثل هود، 118 و ...)
9. واژهی «تقوا» به معنای خودنگهداری ترجمه شده است؛ چرا که تقوا در اصل، از «وقی»، به معنای حفظ خود از ضرر (جسمی و روحی) است «1» و معنای ترس یا پرهیز و ... گاهی از لوازم آن است.
10. در مواردی که «انّ» برای تعلیل است، حالت تعلیل مخفی و حالت تأکید آشکار است؛ چرا که اصل کلمهی «انّ» برای تأکید است؛ از این رو « [چرا] که» معنا میشود تا هم تعلیل و هم نوعی تأکید را برساند.
(مانند: هود، 17؛ «إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَبِّکَ»؛ [چرا] که آن حق است [و] از جانب پروردگار توست).
11. واژهی «قد» و «لقد» هر دو برای تأکید است؛ از این رو آنها را به معنای «به یقین» آوردهایم، ولی گاهی برای تأکید بر تحقّق مطلب است، که در معنای «تحقق بخشید» و با تأکید خفیف «که» متبلور میشود.
(مثل: یوسف؛ 100 «قد جعلها ربّی حقّاً»؛ که پروردگارم آن را تحقق بخشید).
12. واژه «ملک» هرگاه در مورد انسان بوده به معنای «سلطان» مثل (یوسف 43، و هرگاه در مورد خدا بوده به معنای «فرمان روا» (مثل طه، 114) به کار رفته است.
13. دو واژهی «اثم» و «ذنب» را معمولًا به معنای گناه ترجمه میکنند؛ ولی ما با توجه به ریشهی لغوی آنها، به معانی متفاوت ترجمه کردهایم؛ اثم: گناه و ذنب: پیامد (گناه).
14. بین واژهی «واحد و احد» تفاوت گذاشته شده، و در مواردی که هر دو صفت خداست، واژهی «واحد» به «یگانه» (مثل: بقره، 163) و واژهی
ترجمه قرآن، ج2، ص: 16
«أحد» به «یکتا» (مانند: توحید، 1) ترجمه شده است.
15. «اولوالقربی» به «نزدیکان» ترجمه شده (مثل: نساء، 8) و «اولوالا رحام» به «خویشاوندان» ترجمه شده است؛ (مانند: انفال، 75) تا بین این دو واژه تفاوت در ترجمه باشد.
16. واژهی «بئس» اگر همراه با تعجب باشد، به « [چه بد» ترجمه شده (مثل: بقره، 126) و اگر با تعجب همراه نباشد به معنای «بد» ترجمه شده است (مثل: کهف، 29).
17. واژهی «بنی» و مشتقات آن در مواردی که شامل دختر و پسر است به «فرزندان» ترجمه شده؛ (مانند «بنی آدم» در اعراف، 26)؛ و اگر تنها شامل فرزندان پسر باشد، به «پسران» ترجمه شده است (مثل: کهف؛ 46).
18. واژهی «بور» در مورد انسانها، به «هلاکت» ترجمه شده (مثل: فرقان، 18)؛ و درمورد تجارت، به «کسادی» ترجمه شده است (مانند: فاطر، 29).
19. واژهی «تلاوت» از ریشهی «تلی» به معنای «از پی درآمدن» است؛ از این رو به «خواندن و پیروی کردن» ترجمه شده است (مثل: بقره، 121).
البته گاهی که «پیروی» مصداق نداشته، به معنای «خواندن» ترجمه شده است (مانند: بقره، 252).
20. واژهی «جنة»، در مورد باغهای دنیوی، به «باغ» ترجمه شده (مثل:
بقره، 266)، و در مورد بهشت اخروی، به «بوستان یا بوستانهای (بهشتی)» ترجمه شده است (مانند: نساء، 122).
21. واژهی «جهل» در مواردی که در مقابل علم است به «ناآگاه» ترجمه شده (مانند: بقره، 273) و در مواردی که در مقابل عقل است به «نادان» ترجمه شده است که بار منفی دارد (مثل: فرقان، 63).
22. واژهی «حرّمنا» اگر حکم شرعی تحریم باشد، به «حرام» ترجمه شده (مثل: نساء، 160) و اگر در مورد ممنوعیت تکوینی و یا شخصی باشد، به «ممنوع کردن» ترجمه شده است (مانند: آل عمران، 93).
23. در تعبیر «الحیوة الدنیا»، «الدنیا» صفت «الحیوة» است پس به صورت صفت و موصوف معنا میشود، از این رو «زندگی پست (دنیا)» معنا شد. البته در
ترجمه قرآن، ج2، ص: 17
صورتی که حالت مضاف و مضاف الیه داشته باشند (حیوة الدنیا) به «زندگی دنیا» معنا میشود، ولی تمام موارد این تعبیر در قرآن حالت صفت و موصوف دارد، از آنجا که واژهی «دنیا» ممکن است به معنای «پس» یا «نزدیک» باشد و در همهی موارد لزوماً به معنای «پس» به کار نرفته است، بر اساس عرف زبانفارسی، تعبیر تسامحی «زندگی دنیا» در ویرایش دوم ترجمه، جایگزین شد.
24. چهار واژهی «خوف» و «خشی» و «حذر» و «رعب» که معنای نزدیک به هم دارند، هر یک به ترتیب به «ترس»، «هراس»، «بیم» و «وحشت» ترجمه شدهاند (مثل: مائده، 23، یخافون: میترسیدند؛ رعد، 21، یخشون: میهراسند؛ و بقره، 19، حذر الموت: از بیم مرگ؛ و کهف، 18، رعباً: وحشت).
25. واژهی «اللَّه» در فارسی معادل کامل ندارد و واژهی «خدا» یکی از معادلهای نزدیک آن است، هر چند تمام معانی لغوی و اصطلاحی اللَّه را برنمیتابد. اما از واژهی «خداوند» بهتر است، چرا که معنای اول «خداوند»، صاحب است (مثل خداوند کشتی) و معنای دوم آن خدای مصطلح است؛ از این رو در این ترجمه واژهی «خدا» به جای «خداوند» به کار رفته است.
26. واژهی «ذکر» اگر ثلاثی مجرد باشد به معنای «یاد کردن/ ذکر کردن» است (مثل: بقره، 152؛ «فاذکرونی»؛ پس مرا یاد کنید، و اگر به باب تفعیل رفته باشد به معنای «تذکر دادن» است (مانند: رعد، 19؛ «یتذکّر»؛ متذکر میشوند).
و اگر به معنای «قرآن» باشد، به آگاه کننده (قرآن) ترجمه شده است (مثل:
نحل، 44).
27. واژهی «الذّل» اگر دارای بارمثبت باشد، به معنای «فروتنی» است (مثل: اسراء، 24) و اگر دارای بار منفی باشد به معنای «خواری» است (مانند:
اسراء، 111).
28. واژهی «رؤیت» اگر به معنای دیدن با چشم باشد، به معنای نظر کردن و دیدن است، (مثل: نحل، 48؛ «اوَلَم یَرَوا» آیا نظر نکردهاند) و اگر به معنای دیدن با دل و عقل باشد، به معنای «اطلاع یافتن» است. (مانند: انعام، 6؛ «أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِمْ مِن قَرْنٍ»؛ آیا اطلاع نیافتهاند).
29. واژهی «زفیر» در مورد انسانها، به «فریاد» معنا شده (مثل: هود،
ترجمه قرآن، ج2، ص: 18
106)، و در مورد آتش به «خروش» معنا شده است (مانند: فرقان، 12).
30. واژهی «سخّر» در مورد ماه و خورشید به « (منافع) خورشید و ماه را مسخّر کرد.» (مثل: ابراهیم، 33) معنا شده و در مورد کشتی و دریا، به «رام شما کرد» معنا شده است (مانند: ابراهیم، 32) تا تفاوت نوع استفاده وتسخیر در این دو مورد نشان داده شود.
31. واژهی «شراء» و «اشتراء» اگر خرید و فروش کالا به کالا باشد، به «مبادله» معنا شده (مثل: بقره، 86)؛ ولی اگر کالا در برابر بهای آن باشد به «فروش» معنا شده است (مانند: نحل، 95؛ «وَلَا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا»؛ و پیمان الهی را به بهای اندکی نفروشید).
32. تعبیر «عمل صالح»، به دو صورت در قرآن به کار رفته است: «عَمِلَ صَالِحاً» که به « (کار) شایسته انجام دادند.» (مثل: بقره، 277) و «عَمِلَ عملًا صَالحاً» که به «کار شایسته انجام دادند.» معنا شده است (مثل: فرقان، 70).
33. واژهی «الصور» در مورد صور اوّل، به «شیپور» معنا شده (مثل: انعام، 73) و در مورد صور دوم، به «شیپور (رستاخیز)» معنا شده است (مانند: ق، 20).
34. واژهی «الضراء» به همراه «بأساء»، به «زیان (جسمی)» معنا شده است (مثل: بقره، 177) و بدون «السّراء»، به «سختی (و ناراحتی)» معنا شده است (مانند: آل عمران، 134)؛ زیرا «بأساء» به معنای سختی است و قرینهی مقابله در این دو معنا رعایت شده است.
35. واژههای «طائفه» و «قوم» و «فریق» هر یک به معنای خاصی هستند.
36. واژهی «ظنّ» اگر همراه با «أنّ» یا «أنْ» باشد، به معنای «علم» است (مثل: توبه، 118 و بقره، 46) و اگر همراه «إن» باشد، به معنای پندار (مانند:
اسراء، 52) و به معنای گمان (بقره، 230) است. «1»
37. دو واژهی «عدل» و «قسط» به ترتیب به «عدل» و «دادگری» ترجمه شدهاند (مثل: انعام، 152؛ «فاعدلوا»؛ پس عدالت را رعایت کنید، و مائده، 42؛ «فَاحْکُم بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ»؛ پس به دادگری در میانشان حکم کن).
38. واژهی «عدو» اگر در باب افتعال به کار برده شده باشد، به معنای
ترجمه قرآن، ج2، ص: 19
«تجاوز» است (مثل: توبه، 10؛ «وَأُولئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ»؛ و تنها آنان تجاوز کارانند).
و اگر در باب تفعّل باشد، به معنای «تعدّی» است (مانند: بقره، 229؛ «تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون»؛ اینها مرزهای خداست؛ پس، از آنها تجاوز نکنید. پس هر کس از مرزهای خدا تعدّی کند، پس فقط آنان ستمکارند).
39. سه واژهی «عالمون» و «ذی علم» و «علماء» به ترتیب: «دانایان» و «دانشمند» و «دانشوران» ترجمه شدهاند تا بین ترجمهی آنها تفاوت گذاشته شود (مانند: عنکبوت، 43؛ یوسف، 68 و فاطر، 28).
40. واژهی «افتراء» به معنای تهمت زدن و دروغ بستن بر دیگری است، ولی در موارد مختلف ترجمهی خاصی لازم است؛ از این رو اگر در مورد «شرکاء» باشد، به «نسبت دادن» ترجمه شده (مثل: انعام، 24؛ «کانوا یفترون»؛ همواره (بر خدا شریک) میبستند.)
و در مورد «معبود» به «به دروغ ساختن» ترجمه شده است (مانند: اعراف، 53؛ «مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ»؛ و آنچه را همواره (از معبودها، به دروغ) میساختند.)
(مثال دیگر: آل عمران، 94؛ «فَمَنِ افْتَرَی عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ»؛ و کسانی که بعد از این بر خدا دروغ بندند).
41. واژهی «قتال» همراه «فی سبیله»، به «جنگ» معنا شده (مثل: آل عمران، 13؛ «تقاتل فی سبیل اللَّه»؛ در راه خدا جنگ میکرد.) و بدون «فی سبیله» به «پیکار» معنا شده است (مانند: بقره، 217؛ «لایزالون یقاتلوکم»؛ پیوسته با شما پیکار میکنند.)
42. واژهی «کوکب» به «سیاره» معنا شده (مثل: انعام، 76) و واژهی «نجم» به «ستاره» معنا شده است (مثل: انعام، 97).
43. واژگان «کانَّه» به معنای: «چنانکه گویی» و «کَان» به معنای: «گویا» و «کانّ» به: «گویی که» ترجمه شدهاند، تا تفاوت ترجمهی آنها رعایت شود.
44. واژهی «مکر» در مورد خدا، به «ترفند» ترجمه شده (مثل آل عمران، 54؛ «مَکَراللَّه»؛ خدا ترفند کرد) و در بقیهی موارد به «فریبکاری» معنا شده است (مانند: آل عمران، 54).
ترجمه قرآن، ج2، ص: 20
این تفاوت معنا، به خاطر رعایت حرمت الهی و دوری از بار منفی کلمهی «فریب» در فارسی است.
45. واژهی «انتصار» اگر با «مِن» متعدی شود، به معنای «انتقم» است و اگر با «علی» متعدی شود به معنای «استظهر» است و اگر بدون این دو باشد، به معنای «غلب» و «فاز» و «امتنع من الظالمین» است؛ از این رو به چند صورت ترجمه شده است.
(مانند: محمد، 4؛ «وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ»؛ و اگر (بر فرض) خدا میخواست، حتماً از آنان انتقام میگرفت.)
شوری، 41؛ «وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ»؛ و هرکس که بعد از ستم (دیدگی) اش یاری جوید (تا آن را دفع کند).
46. واژهی «هلک» اگر برای مردم باشد، به معنای «هلاکت» است، (مثل: اعراف، 164؛ «مهلکهم»؛ هلاک کنندهی ایشان). و اگر برای آبادیها و شهرها باشد، به معنای «نابودی» است (مانند: انعام، 131؛ «مهلک القری»؛ نابود کننده (مردم) آبادیها).
47. واژهی «هون» اگر نسبت به خود انسان باشد، به معنای «فروتنی» است (مثل: لقمان، 63) و اگر نسبت به دیگران باشد؛ به معنای «خواری» است (مانند: بقره، 90).
48. واژهی «اسرائیل» به معنای «یعقوب پیامبر» است و «بنی اسرائیل» به معنای فرزندان و نسل یعقوب هستند؛ از این رو با توجه به مشهور شدن لغت بنی اسرائیل در فارسی، همان را در ترجمه به کار میبریم و «فرزندان یعقوب» را در پرانتز به عنوان توضیح میآوریم (مثل: بقره، 83؛ از بنی اسرائیل (: فرزندان یعقوب) پیمان محکم گرفتیم).
49. واژهی «امیّ» به «درس ناخوانده» ترجمه شد، نه به معنای «بیسواد»؛ چون معنای اخیر در فارسی بار منفی دارد (مثل: اعراف، 157).
50. واژهی «زکات» گاهی به معنای بخششهای مستحبی (بیشتر در سورههای مکی) و گاهی به معنای مالیات خاص اسلامی است؛ از این رو به دو صورت ترجمه شد.
(مثل: بقره، 43؛ «واتوا الزکوة»؛ و [مالیات زکات را بپردازید).
ترجمه قرآن، ج2، ص: 21
(مثل: مومنون، 4، «الذین هم للزکوة فاعلون»؛ کسانی که آنان [بخشش زکات را [پرداخت کنندهاند).
51. واژهی «غیب» در لغت به معنای چیزی است که از حواس انسان پوشیده است و مصادیقی همچون خدا و ... دارد ولی واژه غیب در فارسی رایج است از اینرو این معنا در پرانتز آورده شد (مانند: بقره، 3؛ «الذین یومنون بالغیب»؛ همان کسانی که به غیب (: آنچه از حسّ پوشیده)، ایمان میآورند).
البته گاهی نیز به مناسبت «نهان» و «پنهان» ترجمه شد.
52. واژهی «انفاق» به معنای هزینه کردن و مصرف کردن اموال و غیر آن در راه خداست. «1»
(مثل: بقره، 3؛ «و ممارزقنا هم ینفقون»؛ و از آنچه روزی آنان کردهایم (در راه خدا) هزینه میکنند).
53. واژهی «صلی- یصلی» به معنای وارد شدن (در آتش) و سوختن است، که در این ترجمه به صورت کامل معنا شده است.
(مانند: مسد، 3؛ «سَیَصْلَی نَاراً ذَاتَ لَهَبٍ»؛ به زودی در آتشی شعلهور وارد میشود (و میسوزد).
54. برخی واژهها که در فرهنگ انقلاب اسلامی دارای قداست و ارزش والاست، در این ترجمه، در جای مناسب خود، مورد استفاده قرار گرفته است.
(مثل: نساء، 71؛ «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِیعاً»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! آمادگیتان را (در برابر دشمن حفظ کنید و اسلحهتان را) برگیرید و گروه گروه (برای جهاد) بسیج شوید، یا دستهجمعی (برای کارزار) بسیج شوید).
55. تا حد امکان مفعول مطلقها ترجمه شده و در برخی موارد از واژهی «کاملًا» استفاده شده است، مگر در مواردی که به سلیس بودن جمله ضربهی جدّی وارد میشده است.
(مثل: اسراء، 16؛ «فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً»؛ و آن (شهر) را کاملًا درهم
ترجمه قرآن، ج2، ص: 22
میکوبیم).
(مثل: بقره، 100؛ «أَوَکُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْداً»؛ و آیا [چنین نیست که یهودیان هرگاه پیمانی بستند).
در این مورد واژهی «عهداً» ترجمه نشده است، که اینگونه موارد ترجمه نشده در لیست پیوست ترجمه مشخص شدهاند.
56. واژهی «غنی» معمولًا به «بینیاز» ترجمه میشود، که یک معنای منفی است، در حالی که معنای آن مثبت است؛ از این رو در این ترجمه به معنای «توانگر» آمد؛ و «غنی عن» به معنای «دفع عن» است که در این ترجمه رعایت شده است.
(مثل: آل عمران، 116؛ «لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ»؛ اموالشان و فرزندانشان، هیچ چیزی از [مجازات خدا را از آنان دفع نخواهد کرد).
والحمدللَّه ربّ العالمین
محمدعلی رضائی اصفهانی
ویرایش اول: 5/ 8/ 1382
ویرایش دوم: 14/ 10/ 1386
ترجمه قرآن، ج2، ص: 23
تقریظ دانشمند و قرآنپژوه بزرگ معاصر حضرت آیةاللَّه معرفت- رحمة اللَّه علیه.
الحمدللَّه و سلام علی عباده الذین اصطفی محمّد و آله الطاهرین
از آنجا که رسالت قرآن، جاویدان و برای همه در همه زمانها است ترجمه آن به زبانهای مختلف و متنوّع جهان همواره یک ضرورت تبلیغی قرآنی به شمار میآید و از همان روز نخست قرآن به زبان فارسی بر دست حضرت سلمان و به دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای ایرانیان مقیم یمن صورت گرفت و این همان ضرورت کار را میرساند. البته ترجمهها بسیار و گوناگون است بویژه به زبان نغز فارسی شیرین و روان که در حجمی وسیع انجام گرفته است و هر چه به پیش میرویم بهتر و شیواتر میگردد که از بهترین و شیواترین آنها همین ترجمه حاضر است که به دست توانای جناب فاضل محترم آقای دکتر محمدعلی رضائی اصفهانی و گروه متخصّص همراه انجام گرفته است و به حقّ، عَمَلی ارزشمند و در خور تقدیر صورت گرفته و توانسته است به خوبی رسالت جاوید قرآن را در عرصه تاریخ و پهنای زمان عرضه کند وفقّهم اللَّه و سدّد خطاهم و أجزل ثبوتهم فی الدارین.
قم- محمدهادی معرفت
30206
ترجمه قرآن، ج2، ص: 24
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم الحمد للَّهربّ العالمین و الصّلاة والسّلام علی محمّد و آله الطّاهرین
ضمن تقدیر از زحمات تمامی خدمتگزاران ساحت قرآن به ویژه در حوزه ترجمه و توضیح آیات قرآن کریم، ترجمهی حاضر که توسط فاضل محترم و قرآنپژوه فرهیخته جناب آقای دکترمحمدعلی رضایی و سایر دوستان فاضل همراه ایشان انجام گرفته ملاحظه گردید، الحقّ و الانصاف کاری ارزشمند و در خور تقدیر میباشد.
توصیهی اینجانب به جوانان عزیز به ویژه قاریان و حافظان قرآنکریم، استفاده از این اثر ارزشمند در کنار سایر ترجمههای متقن برای درک بهتر معانی و مفاهیم قرآن میباشد.
توفیق روز افزون تمامی شیفتگان فرهنگ قرآنی در تمسّک به ثقلین را از درگاه ایزد منّان خواهانم.
محمدرضا شهیدی
12/ 1/ 1383