- روشهاي مبارزه با مهدي باوري 1
- آثار انتظار و اميد 1
- ثمرات مهدي باوري 1
- مقدمه 1
- انكار مهدويت 2
- فيلم پيشگوييهاي نوسترا داموس يا مردي كه آينده را ديد 2
- تحريف 2
- اشاره 2
- زندگي نامهي نوسترا داموس 2
- تخريب 2
- آينده 3
- بررسي اشعار نوسترا داموس 3
- احتمال اشتباه 3
- امنيت و آرامش 4
- صلح و شايسته سالاري 4
- رفاه 4
- منجي 4
- به اوج و نهايت رسانيدن 4
- صلح و آرمانشهر 5
- نجات از يوغ فرمان برداري 5
- اميد مستضعفان 5
- شادماني شورانگيز 5
- آغاز گران جنگ، هدف از جنگ 5
- پاورقي 6
- خشونت و وحشت آفرينان 6
- نتيجهي جنگ؛ پيروزي يا شكست؟ 6
- جايگزين سازي 6
- دو رهبر بزرگ 6
خشونت و وحشت آفرينان
در سانتوري 6، رقم 21 آمده است:«به هنگامي كه قدرتهاي قطب شمالي زمين،با يك ديگر يار و يگانه ميشوند، وحشتي فراتر از پندار، در مشرق زمين، حاكم خواهد شد. مردي جديد كه مردي بلند جاه و وحشت آفرين، از او حمايت ميكند. انتخاب ميشود. خاكهاي «رد زيا» [62] و «بيزانتيوم» [درياي مديترانه و تركيه] از فوران خون بربرها لكهدار ميشود.»در سانتوري 8، رقم 17 آمده است:«كساني كه توانمندانه زندگي ميكنند، به ناگهان، دگرگوني مييابند. گيتي، از سه برادر، آرامش خود را از دست ميدهد. دشمنان برادران، بيشتر بنادر دنيا را تسخير ميكنند. زان پس، آتش و خون و گرسنگي همه جا را فرا خواهد گرفت و آن چه كه از سياه روزگاري در اين جهان است، افزايش مييابد».منظور از «سه برادر»، در برخي تفسيرها، قدرتهاي جهان نام برده شدهاند. [63] .در سانتوري 1، رقم 79 آمده است:«از قوانين و از جدلها و خودسالاريها، بر شهرهاي «باراس» [64] «لكتور»... [65] .آسيب هولناكي وارد خواهد آمد. «كاركاسون» و... [66] در آن هنگام كه كشتار دوبارهي مردم را آرزومي كنند. خود، به تمام نابود ميشوند.»نوسترا داموس در جايي، به صراحت، هشدار ميدهد و خواستار تغيير شيوه و رويهي ددمنشي غرب ميشود.در سانتوري 1. رقم 8 آمده است:«چه گونه، بارها و بارها تسخير ميشود؟ آه! اي خورشيد شهر آيينهاي خود بينانه و وحشي گرانهات را دگر سازي كن كه سرنوشتي بس تاريك دنبالت ميكند.»در گذشته، پاريس را خورشيد شهر نيز ميناميدند. [67] .در سانتوري 8، رقم 60 آمده است:«آنها نخست بار، در «گُل» و «رومانيا» از راههاي زميني و دريايي. در برابر قواي انگليس و فرانسه قرار ميگيرند، از آن سپاه نيرومند، كنشهاي بس شگفتانگيز برخواهد آمد. حيوان وحشي، از خشونتگريهاي خويش، منطقهي «لورن» [منطقهاي در فرانسه] را از دست خواهد داد.»در سانتوري 6، رقم 21 آمده است:«به هنگامي كه قدرتهاي قطب شمالي زمين، با يك ديگر يار و يگانه ميشوند، وحشتي فراتر از پندار، در مشرق زمين، حاكم خواهد شد، مردي جديد، كه مردي بلند جاه و وحشت آفرين از او حمايت ميكند، انتخاب ميشود، خاكهاي. «ردزيا» و «بيزانتيوم» [تركيه] از فوران خون بربرها، لكه دار ميشود.»در سانتوري 6، رقم 57 آمده است:«آن مرد كه سر كردهاي سرخ خواهد داشت كه به جايگاه قدرت، بسيار نزديك است. او كه سخت دل و تند و خشن شده است، در قالب وحشت آفرينترين موجودات، فرورفته و برنشيمن گاه، خود كامهي قدسي، قرار خواهد گرفت.».در اين شعرواره. تنها، يك نشانه وجود دارد و آن، عبارت «سرخ است» است. حال بايد ديد، سركرده يا رئيس سرخ را به چه ميتوانيم تصوير كنيم. به يك رهبر كمونيست و يا پاپي كه رداي سرخ برتن ميكند؟ امّا چون سخن از جايگاه قدرت و به ويژه مسندگاه يا نشيمن گاه است، ذهن، بيشتر، به سوي يك مركز ديني كشانيده ميشود كه جز واتيكان نميتواند باشد.به هر سان، ذهن پوياي پيشگو، در اين پرواز، بيشتر روي به جانب مركز كاتوليسم جهان داشته است. [68] .جالب است. اين وحشي كه سومين ضد مسيح است و از سوي سركردهي سرخ (پاپ) مورد حمايت قرار ميگيرد، در جاي ديگر، بيشتر معرفي شده است.در سانتوري 1، رقم 12 آورده است:«به زودي، مردي خشن و وحشي، آوازه خواهد يافت كه بشتاب به فرمان روايي رسيده است، امّا دوران قدرتمندي او بسيار كوتاه است و به ناگاه، چهرهي مردي را از خود نشان خواهد داد كه بسي ناسپاس و سبك طبع است. او، بر «ورونا» حكومت خواهد راند.».«ورونا» از شهرهاي شمالي ايتاليا، نزديك به قلهي «آلپ» [69] است كه تا درهي «پو» [70] ادامه مييابد. [71] .اگر اين بار هم، ايتاليا را مظهر غرب بدانيم، به خوبي روشن خواهد شد كه آن پادشاهي كه جنگ آفرين و وحشت زا است، جز حاكمي از حكمرانان غرب نخواهد بود.آري، وحشت و جنگ از ديدگاه نوسترا داموس، پيامد پادشاهاني است وحشت زا و غفلت زده و خود كامه و اين جاست كه آداموس، خود از دردها و رنجهايي كه انديشمندان و دانشياران بايستي عمل كنند، آه و افسوس ميكشد در سانتوري 1 رقم 62 آمده است:«فسوسا كه دانشياران، پيش از به پايان آمدن گردش ماه، بايد چه زيانهايي را بپذيرند! سيلي سرگردان و آتشي شعله بار، از سوي فرمان روايان غفلتزده و گذارهي قرون و اعصار، پيش از آن كه، دگر باره بازسازي شوند، چه دراز مدت خواهد نمود.»
نتيجهي جنگ؛ پيروزي يا شكست؟
بر خلاف آنچه گفته شده است، نتيجهي جنگ را نيز نوسترا داموس مشخص كرده است، امّا نه آنچه كه در فيلم «پيشگوييهاي نوسترا داموس» يا «مردي كه آينده را ديد» آمده است.در فيلم، پيروزي را از آن مخالفان فرزند پيامبر مسلمانان (حضرت مهدي) اعلام ميكند و مخاطب را براي برنامه ريزي و براي جلوگيري از مهدي، به ياري ميخواند، در حالي كه اشعار او چيزي ديگر ميگويد.در سانتوري 2، رقم 86 آمده است:«در نزديك درياي آدرياتيك، تمامي كشتيها غرق ميشوند، از لرزههاي سخت، زمين به آسمان پرتاب شده، باز رفته و باز ميآيد، كشور مصر، پرآشوب ميشود. مسلمانان بالنده و سرافراز ميشوند.»در سانتوري 3، رقم 20 آمده است:«... پيروان دين محمّدي صليب را رد خواهند كرد...»در سانتوري 3، رقم 23 آمده است:«... هواداران دين محمّدي در برابر تو، ايستايي خواهند كرد.»در سانتوري 5، رقم 25 مده است:«فرمانرواي عرب... حكومت كليسا، در آب دريا، نابود خواهد شد...»در سانتوري 6، رقم 80 آمده است:«به زودي، دامنهي نفوذ، از فاس به كشورهاي اروپايي كشانده ميشود.شهرها، در آتش ميسوزد و شمشيرها، درخشش مييابند. بزرگ مردي از آسيا، با سپاهي بزرگ، از خشكي و دريا ميرسد. با او، مرداني هستند كه مانند مردگان، چهرهايي رنگ پريده دارند و صليبها را نابود ميكنند.» [72] .«فاس»، شهري در مراكش است كه مسجد و دانشگاه معروف «القرويّين» - يكي از بزرگترين و قديميترين مساجد و مراكز علمي جهان، در آن واقع است - اين مركز فرهنگي، در سال 850 م داير شد و شهر فاس، خود در سال 808 م به دست «ادريس دوم» بنا گرديد.اوج شكوه و رونق فاس، در قرن چهاردهم ميلادي بود. به طوري كه دانشجويان رشتههاي گوناگون علمي را از تمام نقاط جهان اسلام و بعضي كشورهاي اروپايي جذب مينمود...گزينش فاس از سوي نوسترا داموس در اين قسمت از رباعي، به خاطر درخشندگي تمدن اسلامي در اين منطقه ميباشد. تلألو اين تمدن با شكوه، در آينده، تمام اروپا را در خود فرو خواهد برد. اين سرزمين، در طول تاريخ، از موقعيت فرهنگي و علمي ممتازي برخوردار بوده است. زماني كه فاس، در اوج بالندگي به سر ميبرد، بسياري از كشورهاي اروپايي مجاور آن، در تاريكي جهل و ناداني دست و پا ميزدند. [73] آنهايي كه نوسترا داموس، از ايشان به عنوان همراهان اين مرد بزرگ نام برده است، چه كساني ميتوانند باشند؟ افرادي رنگ پريده به سان مردگان!، اينها گرسنگان و پا برهنگان جهان سوم هستند. آنها، انبوه بينوايان و محروماني هستند كه براي اعادهي ارزشهاي انساني از دست رفته و حقوق غصب شده شان قيام كردهاند تا انتقام خود را از شكم بارههاي مرفه و كاخ نشين بستانند. براي همين است كه آنان، صليبها را نابود ميكنند، صليبهايي كه دزدان آدمكش، سالها، با حيله و نيرنگ، خود را پشت آنها پنهان كردهاند تا با تمسّك به آنها، تيره بختي را در ميان ملّتهاي مستضعف گسترش بخشند. چه بسيار خونها كه به زمين ريخته شد و چه بسيار ويرانيهايي كه به اسم صليب مقدّس و به افتخار پاپ، در اقصي نقاط جهان صورت گرفت. مستضعفان به رهبري فرماندهي بزرگ خود، اين بازي صليبي را به پايان خواهند برد و ساحت عيسيعليه السلام را از تهمتهاي ناروايي كه به او نسبت داده شده است، پاك خواهند كرد. [74] .البته احتمال ديگري هم درباره رنگ چهرهاي همراهان امام زمان ميتوان مطرح نمود: و آن رنگ پريدهگي در اثر تهجّد و راز و نياز با خدا است.در سانتوري 9، رقم 60 آمده است:«مردي بزرگ از فرزندان اسماعيل، به اوج قدرت ميرسد...» [75] .در سانتوري 1 رقم 79 آمده است:«... از قوانين و از جدلها و خود سالاريها، بر شهرهاي «باراس»، «لكتور» و... آسيب هولناكي وارد خواهد آمد. «كار كاسون» «بوردو» و... در آن هنگام كه كشتار دوبارهي مردم را آرزو ميكنند. خود به تمام نابود ميشوند».شهرهاي مذكور، همگي از شهرهاي كوچك جنوب فرانسه هستند و چنانكه گفتيم، ميتوانند به عنوان سمبل غرب باشند.در سانتوري 9 رقم 36 آمده است:«... سه برادر، جراحت خورده و از پاي در ميآيند.»اين سه برادر كه در سانتوري 8، رقم 17 كساني معرفي شدهاند كه گيتي بدست آنان، آرامش خود را از دست خواهد داد، سرنوشتي جز نابودي نخواهند داشت. همانها كه به نظر ميرسد دولتهاي سلطه گر و متجاوز و ظالماند.جالب است، پيشگو، اين پيروزي را نيز به ياري غربيها ميداند.در سانتوري 4، رقم 39 آمده است:«امپراتوري عرب... به يارمندي غربيها... زنده ميشود؛»چرا كه بيشتر افراد از جمله مردم خسته از فرهنگ غرب و...، با ميل و رغبت، به امام خوبيها ميپيوندند و با جان و دل، پذيراي او بوده، درها، به روي او گشاده خواهد بود.سانتوري 1، رقم 34:«... تمامي دروازهها، در زمان وحشت، پيوسته به روي آن مرد گشاده خواهند بود.»
دو رهبر بزرگ
در سانتوري 2، رقم 88 آمده است:«سرانجام، در يك زمان، دو رهبر بزرگ، به يكديگر نزديك شده و تواناييهاي متّحدانهي آنان در پيشرويهاي بالنده، فرا ديده خواهد شد.سرزمين تو، به فرازگاهي توانمند ميرسد. از آن پس براي فردي كه تباري بس بلند دارد، شمارهها تكرار خواهد شد.»البته چنان كه گفتيم، نيازي به پيشگوييهاي نوسترا داموس نيست. قرآن و روايات، به خوبي ترسيمگر ظهور و حكومت صالحان هستند، لكن اشعار مطرح شده، به خوبي، تداعيكنندهي برخي از روايت است و يا لااقل، سخن دشمن را رد ميكند. شعري كه مطرح شد، تداعي كنندهي اين روايت ميتواند باشد كه عيسيعليه السلام به كمك مهدي(عج) خواهد آمد و آن گاه، حضرت عيسيعليه السلام پشت سر حضرت مهديعليه السلام نماز خواهد خواند و حكومت، از آن مهدي خواهد بود. او كه فرزند رسول خداست و داراي تباري بس بلند است.در انوار التنزيل، در تفسير «وانه لعلم الساعه» روايتي چنين آورده است:ينزّل عيسيعليه السلام علي ثنية بالأرض المقدّسة يقال لها افيق و بيده حربة بها يقتل الدجال فيأتي بيت المقدس و الناس في صلاة الصبح فيتأخر الإمام فيقدّمة عيسي و يصلّي خلفه علي شريعة محمد، عليه الصلوة و السلام» [76] .حضرت عيسيعليه السلام در سرزمين مقدس كه آن را «افيق» گويند، نزول ميكند، در حالي كه اسلحهاي به دست دارد و با آن دجال را ميكشد. آنگاه به بيت المقدس ميآيد. مردمان، در نماز صبحاند، عيسيعليه السلام، امامعليه السلام را مقدّم ساخته و مطابق شريعت محمدصلي الله عليه وآله به او اقتدا ميكند.در كتاب تقضيل آمده است، آن چه تمام شيعيان و برخي از محدّثان اهل سنّت روايت كردهاند اين است كه:إنَّ المهدي إذا ظهر أنزل الله تعالي المسيحعليه السلام فإنَّهما يجتمعان. فإذا حضرت الصلاة الفرض، قال المهديعليه السلام للمسيح: «تقدّم يا روح الله، يريد تقدم الإمامه.» فيقول المسيح: أنتم أهل البيت لايتقدكم أحد، فيقدّم المهدي ثمّ يصلي المسيح خلفه، صلي الله عليها [77] .چون مهدي ظهور ميكند، خداوند مسيحعليه السلام را ميفرستد. پس آن دو، در كنار يكديگر ميآيند. هنگامي كه وقت نماز ميرسد، مهديعليه السلام به مسيحعليه السلام ميگويد: «اي روح الله! پيشنماز شو!» مسيح گويد: بر شما اهل بيت، احدي حقّ تقدّم ندارد. بنابراين مهديعليه السلام امام گشته و مسيحعليه السلام پشت سر او نماز ميگذارد.نكته:گاه، برخي تعابير نوسترا داموس، گويي حاكي از شكست مسلمانان است.در سانتوري 3 رقم 97، آمده است:«امپراتوري بشكوه بربرها پيش از آن كه سدهي خورشيدي به پايان خود برسد، سقوط ميكند».البته اگر مانند دكتر شرف الدين اعرجي، در كتاب «پيشگويهاي نوسترا داموس با تحليل اسلام گرايانه» بپذيريم كه منظور نوسترا داموس از بربرها، مسلمانان هستند، و الاّ، چنان كه مانند برخي مفسّران ديگر بينديشيم، ديگر سخني حاكي از شكست مسلمانان نخواهيم داشت.خانم پوران فرخ زاد، در كتاب «پيشگوييهاي نوسترا داموس يا مردي بر بالهاي آينده» آوردهاند، منظور از امپراتوري بزرگ بربرها، همان آمريكا است و پيشگو، سقوط امريكا را پيش بيني كرده است.به هر حال، حتي اگر بگوييم، منظور از بربرها، مسلمانان هستند، موارد زياد ديگري - چنان كه در صفحات گذشته ذكر گرديد - وجود دارد كه پرده از پيروزي مسلمانان بر ميدارد. بنابراين، اگر شكستي براي مسلمانان مطرح باشد، گويي مقطعي و مربوط به زمان يا مكان خاصي بوده است، چنان كه در ابتداي همان شعر، (يعني سانتوري 3، رقم 98) آمده است:«در پيرامن خاكهاي «سيريا»، قانوني نوين بر سرزمين نوين، حاكم ميشود. امپراتوري بشكوه بربرها، پيش از آن كه سدهي... سقوط ميكند.»منظور از «سيريا» [78] ميتواند همان كشور آشناي سوريه باشد و نوسترا داموس، اشاره به اسراييل دارد؛ [79] يعني، نوسترا، از اين واقعيت پرده بر ميدارد كه در اين منطقه، اسراييل حاكم شده و به زور، مسلمانان را در اين جا به سقوط ميكشاند و در اينجا «غدهاي سرطاني» [80] خواهد گرديد، ولي هيچ گاه، اين شعر، به معناي نتيجهي نهايي جنگ مسلمانان و دشمنان آنان نيست؛چرا كه گفتيم، نوسترا داموس، به صراحت ميگويد:«كه مسلمانان بالنده شده و سرافراز ميگردند» و «پيروان دين محمّدي، صليب را رد خواهند كرد» و «حكومت كليسا در آب دريا نابود خواهد شد» و هيچ كس... قدرت آسيا را در حال نابودي نخواهد ديد»در سانتوري 3 رقم 86 و سانتوري 3، رقم 20 و سانتوري 3، رقم 23 و سانتوري 5، رقم 25، سانتوري 6، رقم 80 و سانتوري 1، رقم 33 و سانتوري 1، رقم 34 و سانتوري 2 رقم 28 و سانتوري 1، رقم 18 و سانتوري 4، رقم 50تأسف و هوشياريفيلم پيشگويهاي نوسترا داموس، نمونهي كوچكي است از صدها فيلم و سريال كه هاليودها عهده دار ساخت و پخش هنرمندانهي آن اند تا حقيقت را به گونهاي كه خود ميخواهند تفسير كنند و آينده را آن چنان كه با اميالشان سازگار است، تغيير دهند:نمونهي ديگربازي كامپيوتري «جهنم خليج فارس» «معروف به يا مهدي».The Persian Gulf Infernoاين بازي، عهده دار هدف سوم است، يعني، برنامه ريزي براي نسل آينده و ايجاد تنفّر در ميان آنان، بدين صورت كه كودك، به جاي قهرمان بازي كه فردي است آمريكايي، قرار ميگيرد و بايد با كشتن مسلمانان كه با صداي نفرت آوري «الله اكبر» و «يا مهدي» ميگويند، امتياز به دست آورد و در نهايت، به مراحل بالاتري رود والاّ، با غفلت از آنان، كشته شده و امتياز از دست داده و يا از بازي اخراج ميگردد. بنابر قضيهي شرطي شدن پاولوف، كودك، چنان ميشود كه با شنيدن «الله اكبر» و «يا مهدي»، تيراندازي ميكند و... بالاخره در روح كودك، بذر نفرت، از اين دو واژه كاشته ميشود تا روزي استكبار بتواند از محصول آن فايده برد و...نكتهامروزه، اينترنت و پايگاههاي متفاوتي كه در دشمني و ايجاد شك و ترديد در مهدويت رخ نمودهاند؛ هوشياري بيشتري از همه ميطلبد.
جايگزين سازي
حربهي چهارم دشمن، شخصيتپردازي و مدّعي سازي و حمايت از مدّعيان و فرقهها است. ساختن شخصيتهايي مانند سيّدعلي محمّد باب، حسينعلي بهاء، سيّد محمّد نوربخشي در ايران، و ميرزا غلام احمد قادياني، در پاكستان، و سيّد محمّد جونپوري، در هند، و محمّد بن عبدالله القحطاني، در حجاز و... نمونه هايي ازاين حربهي دشمناند.
پاورقي
[1] برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري، فصلنامهي انتظار، ش 2، ص 37. نقل از روزنامهي جهان اسلام 9/11/72.
[2] محمد حكيمي، در فجر ساحل، ص 113. (نقل از پيام، مجلهي يونسكو، آبان 1348).
[3] همان (نقل از مباني روحي تطوّر ملل) ص 200.
[4] لطف الله صافي گلپايگاني، انتظار، عامل مقاومت و حركت، ص 95 - 112.
[5] برگرفته از در فجر ساحل، محمّد حكيمي، ص 73 - 120.
[6] سيد رضا صدر، راه مهديعليه السلام، ص 89.
[7] براي توضيح بيشتر، ر.ك: محمدرضا حكيمي، خورشيد مغرب، (مبحث انتظار)؛ صافي گلپايگاني، انتظار، عامل مقاومت و حركت، ص 62، 63؛ مكارم شيرازي، انقلاب جهاني مهدي، ص 103، 113.
[8] مقام معظم رهبري، فصلنامهي انتظار، ش 2، ص 59، نقل از روزنامهي رسالت 16/10/78.
[9] مهدي از صدر اسلام تا قرن سيزده هجري. دارمستر، ترجمهي محسن جهان سوز، ص 38، 39.(به نقل از فصلنامهي انتظار، ش 1، ص 97). [
[10] در دسامبر 1948، مطابق با 1365ه. ش، در دانشكدهي تاريخ دانشگاه تل آويو (فلسطين اشغالي) با همكاري مؤسسّهي مطالعاتي شيلوهه - كه يك مؤسسهي مطالعاتي غير انتفاعي است و متصّل به صهيونيسم - كنفرانسي، با حضور سيصد شيعه شناس درجهي يك جهان، برگزار شد و ظرف مدّت سه روز، در آن، سيصد مقالهي صددرصد تفصيلي، تحقيقي و مبتني بر عمدهترين متد تحقيقي و عميقترين روشها ارائه شد. به قول «مارتين كرامر» - كه يكي از شيعه شناسان جهان و دبير اين كنفرانس بود - هدف اصلي از برپايي اين كنفرانس، شناخت مفاهيم محوري در تمدّن شيعهي اثناعشري و بعد، بالطبع، شناسايي انقلاب اسلامي سال پنجاه و هفت ايران بود. در اين كنفرانس، افرادي مانند دانيل برومبرگ، ماروين زونيس، مايكل ام جي فيشر و ديگر شيعه شناسان و شرق شناسان و اسلام شناسانيغربي حضور داشتند. ر.ك: حسن بلخاري، تهاجم يا تفاوت فرهنگي، ص 93، 94.
[11] حسن بلخاري، تهاجم يا تفاوت فرهنگي، ص 93، 130.
[12] حسن بلخاري، تهاجم فرهنگي، ص 131.
[13] فصلنامهي انتظار، ش 2، ص 36.
[14] مقام معظم رهبري، فصلنامهي انتظار، ش 2، ص 36، نقل از روزنامهي جمهوري اسلامي، 19/10/74.
[15] مقام معظّم رهبري، انتظار، ش 2، ص 36، نقل از جمهوري اسلامي 19/10/74.
[16] مقام معظّم رهبري، انتظار، ش 2، ص 37، نقل از جهان اسلام 9/11/72.
[17] مقام معظّم رهبري، انتظار، ش 2، ص 38، نقل از كيهان 8/10/75.
[18] مقام معظم رهبري، فصلنامهي انتظار، ش 2، ص 38، نقل از كيهان 8/10/75.
[19] مقام معظمرهبري، فصلنامهي انتظار، ش 2، ص 38 - نقل از جمهوري اسلامي، 15/9/77.
[20] مقام معظم رهبري، انتظار، ش 2، ص 32، نقل از روزنامهي رسالت 26/9/76.
[21] مقام معظّم رهبري، انتظار، ش 2، ص 32، نقل از روزنامهي رسالت 26/9/76.
[22] مجلّهي موعود، ش 19، فروردين و ارديبهشت 79، ص 26 - 28 (نقل از بريتانيكا، ترجمهي دكترينهاي مذاهب و اصول مذهبي آخرالزمان در مذاهب غرب، واژهي «اسلام و زرتشت» «مهدي»، مرتضي دهقان و بهروز علي زاده).
[23] همان.
[24] ناصرالدين، صاحب الزماني، ديباچه بر رهبري، ص 200 - 201.
[25] ناصرالدين، صاحب الزماني، ديباچه بر رهبري، ص 200 - 201.
[26] منير بعلبكي، موسوعة المورد، واژهي مهدي المنتظر.
[27] بغدادي، عبدالقاهر، الفرق بين الفرق، باب چهارم، ص 234، 235. ترجمه و اقتباس.
[28] براي تحقيق بيشتر، خوانندگان گرامي را به كتاب عبدالله بن سبا، اثر انديشمند گرانقدر «علامه عسكري» ارجاع ميدهيم.
[29] ابن خلدون كه متخصّص در جا معهشناختي و تاريخ است، نه در علم حديث، تنها نوزده حديث از بيست و سه حديثي كه بررسي كرده، مورد تحقيق قرار داده است و صرفاً، از هفت نفر نام برده است كه احاديث مهدي(ع) را روايت كردهاند و بدين ترتيب، سخنان چهل و هشت تن از علماي راوي احاديث المهدي را از مدار محاسبه خارج كرده است. نخستين ايشان، ابن سعد، صاحب طبقات (230هجري) و آخرين ايشان، نورالدين هيثمي (م 807 هجري) است. چنان كه از صحابهي رسولخدا (ص) كه احاديث مهدي به آنها استناد داده ميشود، فقط از چهارده نفر ياد كرده و سي و نُه تن ديگر را فرو ميگذارد. ر.ك: در انتظار ققنوس، سيد ثامر هاشم العميدي، ترجمه و تحقيق مهدي علي زاده، ص 207.
[30] سيد ثامر، هاشم العميدي، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقيق مهدي عليزاده، ص 207 (نقل از تاريخ ابن خلدون، ج 1، فصل 52، ص 555، 556).
[31] ناصرالدين، صاحب الزماني، ديباچه بر رهبري، ص 201.
[32] مجلهي موعود، ش 19، فروردين و ارديبهشت 79، ص 26 - 28 (نقل از بريتانيكا، ترجمهي دكترينهاي مذاهب و اصول مذهبي آخرالزمان در مذاهب غرب، واژهي «اسلام و زرتشت» «مهدي»، مرتضي دهقان و بهروز علي زاده).
[33] حسن بلخاري، تفاوت يا تهاجم فرهنگي، ص 130.
[34] مقام معظم رهبري، فصلنامهي انتظار، ش 2، ص 32 نقل از رسالت 26/9/76.
[35] همان.
[36] مجلهي تخصصي كلام اسلامي، شمارهي 43، انتظار فرج 2، نگارنده.
[37] همان.
[38] همان.
[39] براي روشن شدن برخي ازاين ديدگاهها، ر.ك: در شناخت جذب قاعدين زمان، ع، باقي؛ مجلهي تخصصي كلام اسلامي، شمارهي 43. مقالهي انتظار فرج 2، نگارنده.
[40] منهاج السّنه. ج 1، ص 10و 20 (نقل از آخرين تحوّل، ص 90).
[41] احمدكسروي، بخوانند و داوري كنند، ص 79، 82. (نقل در «انتظار، بذر انقلاب»؛ حسين تاجري، ص 186).
[42] مباني و مفاهيم ماركسيسم، سازمان چريكهاي فدايي خلق تهران، ص 93 (نقل در «انتظار بذر انقلاب»، حسين تاجري، ص 13).
[43] مقام معظم رهبري، انتظار، ش 2، ص 33 - 35، نقل از رسالت 26/9/76.
[44] گفتني است برنامههاي دراز مدّت، هميشه، مد نظر دشمن بوده است. اخبار سيماي جمهوري اسلامي، شبكهي يك، از «نيويورك تايمز» چنين آورده است: «عرب نسبت به آمريكاييها بد بين هستند بايستي كاري كرد كه نسل آيندهي آنان نسبت به ماخوش بين گردند.» جمعه 25/5/81.
[45] پيشگوييهاي نوسترا داموس، تحقيق دكتر شرف الدين اعرجي، مترجم سيد يوسف عزيزي، ص 16، (چاپ پنجم).
[46] (Nostradamus and the Nazis(Ellch Ow.
[47] پيشگوييهاي نوسترا داموس، ترجمه و تفسير پوران فرخ زاد، چاپ اول، زرياب، ص 173.
[48] همان، سانتوري 2، رقم 36.
[49] Provence.
[50] Montpellier.
[51] Toulouse.
[52] Salon.
[53] De Mysterus Agyptorum.
[54] پيشگوييهاي نوسترا داموس، ترجمه و تفسير پوران فرخ زاد.
[55] همان.
[56] سانتوري 5 رقم 54، سومين ضد مسيح (پادشاه وحشت) اين گونه معرّفي ميشود: «از ماوراي درياي سياه و «تارتار» بزرگ گرانمردي برخواهد خاست كه از كشور فرانسه ديدار خواهد كرد. او دستوارهي خونين خويش را در بيزانتيوم به زمين خواهد گذاشت.» اين شعر اشاره به سومين ضد مسيح دارد و تفسير گران، «تارتار» را همان كشور چين دانستهاند. ر.ك: پيشگوييهاي نوسترا داموس؛ ترجمه و تفسير پوران فرخ زاد.
[57] البته در ادامه آمده است «امّا پس آن گاه، دگر باره، جنگها آغاز ميگردد» كه به نظر ميرسد يا اشتباه است و يا مانند برخي اشعار ديگر او پارهاي است جدا از شعر پيش، و يا منظور مسئلهي ديگري است. به هر حال، قسمت اوّل شعر، بسيار گويا است.
[58] منتخب الأثر، فصل هفتم، باب چهارم، ص 592.
[59] پوران فرخ زاد، ترجمه و تفسير پيشگوييهاي نوسترا داموس.
[60] روز دوشنبه، ممكن است به دليل روز رحلت پيامبرصلي الله عليه وآله يا روز عاشورا باشد. و ممكن است روز اتفّاق ديگري هم باشد كه مرتبط با ظهور حضرت رخ ميدهد. (اتّفاق محدثان و سيره نويسان شيعه بر اين است كه رحلت پيامبر اسلام نيمروز دوشنبه در 28 ماه صفر بوده است و در سيرهي ابن هاشم، ج 2. ص 658، هم، به صورت قولي نقل شده است فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام استاد جعفر سبحاني، ص 535).
[61] پيشگوييهاي نوسترا داموس، تحليلي اسلام گرايانه در آيندهي تاريخ، ترجمهي يوسف غريزي؛ و ترجمهي عباسعلي براتي.
[62] Rhodes.
[63] پيشگوييهاي نوسترا داموس، دكتر شرف الدين اعرجي، مترجم يوسف غريزي؛ عباسعلي براتي.
[64] Baras.
[65] Lecture.
[66] شهرهاي فرانسه، سمبل غرب.
[67] پيشگوييهايي نوسترا داموس، ترجمه و تفسير پوران فرخ زاد.
[68] همان.
[69] Alpe.
[70] Po.
[71] پيشگوييهاي نوسترا داموس، ترجمه و تفسير پوران فرخ زاد.
[72] برگرفته از پيشگويهاي نوسترا داموس، تفسير دكتر شرف الدين اعرجي، ترجمهي عباسعلي براتي، ص 172 - 171 و ترجمهي يوسف عزيزي، ص 207.
[73] پيشگوييهاي نوسترا داموس، تحقيق از دكتر شرف الدين اعرجي، مترجم يوسف عزيزي، ص 209 - 207.
[74] همان.
[75] پيشگويهاي نوسترا داموس، تحقيق دكتر شرف الدين اعرجي، مترجم يوسف عزيزي، ص 200.
[76] منتخب الأثر، ص 392.
[77] منتخب الأثر، ص 391.
[78] Syria.
[79] برگرفته از تفسير خانم پوران فرخ زاد، در پيشگويهاي نوسترا داموس.
[80] به تعبير امام رحمة ا... عليه.