مهدی موعود، (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نه موهوم صفحه 1

صفحه 1

مقدمه


1. عن النبي (ص): اذا قال الرجل لاخيه يا كافر فهو كقتله و لعن المؤ‌من كقتله. [1] .از پيامبر گرامي اسلام (ص) نقل شده كه فرمود: وقتي كه كسي به برادر ديني‌اش بگويد: اي كافر، اين سخن مانند كشتن اوست. لعن كردن مؤ‌من نيز در حكم قتل اوست.2. قال النبي (ص): ايما رجل مسلم كفر رجلاً مسلماً فان كافراً والاكان هو الكافر. [2] .پيامبر اسلام (ص) فرمود: هر مرد مسلماني كه مسلمان ديگر را تكفير كند اگر واقعاً چنين باشد [يعني مثلاً او منكر ضروري دين شده باشد] كه هيچ وگرنه آن كه تكفير كرده خود كافر است!3. عن النبي (ص): كفوا عن اهل لااله الااللّه لاتكفروهم بذنب، فمن اكفر اهل لااله الااللّه فهو الي الكفر اقرب.از پيامبر اسلام (ص) نقل شده كه فرمود: از اهل ايمان دست بداريد و آن ها را به خاطر انجام گناهي تكفير نكنيد. پس هر كس آنان را تكفير كند خودش به كفر نزديك‌تر است.

بررسي ريشه‌اي موضوع‌

با اين‌كه بيش‌ترين حجم سخن مقاله مورد بحث مربوط به امام زمان (عج) است، ليكن به طور طبيعي بخشي از آن نيز به مسئله امامت به طور كلي ارتباط يافته، به باورهاي شيعه در اين موضوع تهاجم شده، مسئله، تقليدي معرفي شده است. [3] .بدين ترتيب پيش از پرداختن به موضوع امام عصر (عج) و مباحث مهدويت نخست بايد به مسئله امامت پرداخت؛ زيرا توجه به اين موضوع فراگير و اساسي بخشي از سؤ‌الات مربوط به مهدويت را پاسخ خواهد داد.ليكن بررسي اصل اعتقادي امامت بي مقدمه و در خلا امكان ندارد، پس بايد به طور ريشه‌اي‌تر مسئله را نگاه كرد. اين است كه رهبري امام در جامعه ديني با هدف هدايت مردم و پياده كردن دين در جامعه به جانشيني پيغمبر (ص) و پس از ايشان مطرح مي‌شود. بنابراين، مقدم بر امامت نبوت مطرح است و مقدم بر نبوت نيز «توحيد»، حكمت الهي و «هدايت عامه» رخ مي‌نمايند و ضرورت وحي و نبوت و رهبري پيامبر (ص) و امام (ع) را آشكار مي‌سازند.پيوند اساسي ميان توحيد و صفات خدا با نبوت و امامت «متكلمان» عامه و خاصه را بر آن داشته كه «قاعده لطف» را در بحث نبوت و امامت مطرح كرده طبق آن ضرورت اين اصل را نتيجه بگيرند. [4] .البته امامت ابعاد گوناگوني دارد كه در ادامه بحث، آن ها را واخواهيم رسيد.بنا بر آن‌چه گذشت نتيجه مي‌گيريم كه نويسنده يا نويسندگان مقاله مورد بحث بدون توجه به مبادي بحث امامت به باورهاي شيعه در اين موضوع حمله ور شده آن را در سطح موضوعي تقليدي فرو كاسته‌اند. در حالي‌كه اين موضوع با ركن ركين و اصل نخستين دين يعني توحيد، ارتباط كامل داشته، نفي آن به نفي توحيد، نفي واجب الوجودي حق و انكار صفات كمالي‌اش مانند حكمت خواهد انجاميد. چگونه است كسي منادي توحيد باشد و مخالفان خود را مشرك و خارج از دين بنامد، اما در عين حال خودش به ضروريات دين، روح توحيد، صفات خدا، فلسفه نبوت و ولايت و رهبري پيامبر و امام (ع) بي توجه باشد؟!

قرآن تنها حجت الهي‌

به استناد برخي آيات كريمه قرآن ادعا شده كه قرآن تنها حجت الهي بر زمين و هدايت، منحصر به آن است:نخست آيات ادعايي را مرور مي‌كنيم: آيه 120 سوره بقره مي‌گويد: «يهود و نصاري از تو يعني پيامبر (ص) راضي نمي‌شوند جز اين كه تو از دين آن‌ها پيروي كني، ولي به آن‌ها بگو هدايت تنها هدايت الله است.» در اين آيه از قرآن، سخن به خصوصي در ميان نيست، بلكه هدايت خدا و اسلام به طور كلي مطرح است. اين آيه استقلال و برتري اسلام را در قياس با يهوديت و مسيحيت مطرح كرده است و هيچ ربطي به مباحثات فرقه‌اي و درون ديني ميان مسلمانان ندارد. سياق آيات قبل و بعد اين آيه در سوره بقره نيز گواه مدعاي ماست.آيه ديگر ادعايي، آيه 71 سوره انعام است كه گويد: «... به درستي هدايت الله، هدايت است...»؛ يعني هدايت الهي هدايت راستين است. اين آيه نيز مانند آيه سابق از قرآن به خصوص سخني نگفته، در برابر بت پرستان و مشركان نه فِرق مسلمان از هدايت الهي سخني نگفته است.آيه ادعايي بعدي، آيه 203 سوره اعراف است: «... بگو تنها از آن‌چه خدايم به من وحي مي‌كند، پيروي مي‌كنم...» حصري كه در اين آيه آمده جالب توجه است، ليكن وحي الهي منحصر در قرآن نيست. افزون بر آن، مطالب ديگر از جمله تفاصيل احكام و احاديث قدسي نيز بر پيامبر اسلام (ص) وحي شده است يا در مناسبت‌هاي مختلف از حوادث و وقايع در شكل اخبار غيبي مطلع شده است و اجمالاً ترديدي نيست كه ايشان از وحي الهي كه اعم از قرآن بوده پيروي مي‌كرده است. از آيه‌هاي 6 انعام و 10 و 50 يونس نيز در اين مورد يادشده كه با مراجعه به آن‌ها روشن مي‌شود موضوع آن‌ها قرآن و وحي الهي نيست.بنابر آن‌چه گذشت قرآن مدعي نيست تنها حجت خدا روي زمين است، بلكه برعكس‌تصريح دارد كه‌سنت‌رسول (ص) يعني سخن او ورفتارش نيزحجت است. [5] رفتار حضرت ابراهيم (ع) نيز قابل پيروي است. [6] قرآن به نظر، تفكر، تعقل و تدبر نيز دعوت كرده است [7] و اين گوياي حجيت عقل نيز هست. با اين وصف اگر ثابت شد كه در موضوع امامت روايات انبوه و متواتري از پيغمبر اسلام (ص) به دست ما رسيده، طبق دستور قرآن بايد از مفاد آن‌ها و دستور رسول خدا (ص) در اين مسئله پيروي كرد. در غير اين صورت با همان تنها حجتي كه ادعا شده؛ يعني قرآني كه دستور داده از پيغمبر (ص) اطاعت كنيد مخالفت شده است.

ابعاد امامت

اشاره

در نوشته مورد بحث چنان‌چه پيش‌تر اشاره شد، امامت امري تقليدي و در نتيجه فرعي قلمداد شده و گفته شده: «توطئه امامت و وصايت براي اولين بار در تاريخ اسلام از سوي عبدالله بن سباي يهودي به ظاهر مسلمان شده مطرح شد و پس از آن انديشه امام زمان (ع) آرام آرام ساخته و پرداخته شده است». [8] ضمناً اين مورد نادرست نيز بر اساس برداشت موهومي از آيه 74 سوره فرقان:)واجعلناللمتقين اماماً (ما را پيشواي باتقوايان قرار ده، ادعا شده كه مراد از امامت عامه اين است كه هر مؤ‌مني حق دارد كانديداي رهبري شود (رك: پاورقي شماره 5 مقاله) در يك جاي مقاله هم گفته شده (ص 10): «اماميه از امام زمان بيش‌تر از خدا استعانت مي‌جويند او را ولايت تكويني داده همه جا او را حاضر و ناظر مي‌دانند». اكنون در پاسخ به موارد يادشده نكات زير يادآوري مي‌شود:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه