- سلام (تحيت و سلام امام بر دوستداران خود) 1
- معانقه و در آغوش گرفتن 1
- ناميدن (ياد كردن حضرت برخي از دوستداران خود را به اسم) 1
- نظارت (آگاهي از احوالات جامعهي شيعه) 1
- مقدمه 1
- آمين بر دعاهاي دوستداران خود 2
- نامه (به شيخ مفيد، سيد ابوالحسن اصفهاني و...) 2
- عيادت 2
- دعا براي دوستداران خود 2
- شريك غم و شادي 2
- مسجدها و مقامها (مسجد سهله، جمكران، امام حسن مجتبي...) 3
- پيام 3
- دفع بلا 3
- تشييع 3
- نيابت 3
- دفاع (فردي و جمعي) 4
- فريادرسي (دستگيري درماندگان و راهيابي گمشدگان) 4
- تعليم 4
- از غربت تا حكومت 4
- درس آموزي 4
- هدايت 5
- تذكر درباره مالي كه از دست داده اي 5
- شفا 5
- همسفره شدن 5
- برآوردن حاجات و رفع مشكلات 5
- زيارت و حج نيابي 6
- ديدار 6
- پاورقي 6
مقدمه
امام عصر (عج) تجلّي رحمت واسعهي حق است. بايد نمودها و جلوههاي محبّت و مهر او را به همهي انسانها، به ويژه دوستداران آن امام نشان داد.بررسي اين نمونهها، در شرايط امروز و براي انسان خستهي معاصر، از اهمّيّت مضاعفي برخوردار است؛ چه اين كه بسياري، به جاي مهر، بر قهر آن امام همام تأكيد ورزيدهاند.در يك بررسي كوتاه، بيست و شش نمونه از محبّتهاي آن كاروانْ سالار قبيلهي مهر را برشمردهايم و آنها را در سه عنوان «ياد» و «مدد» و «ديدار»، جمعبندي كردهايم.السلام عليكَ أيّها الرحمة الواسعة. [1] .إن رحمة ربكم وسعت كلَّ شئ و أنا تلك الرحمة. [2] .اللهم هب لنا رأفته و رحمتَهُ و دعاءه و خيره. [3] .و اشفق عليهم من آبائهم و أُمّهاتهم. [4] .امام، مظهر اسماي حسناي الهي و تجلّي رحمت واسع حق است. كسي كه تربيت شدهي خداي رحمان باشد، مظهر رحمت بيكران الهي است. در وسعت سينهي او كه درياها هم به چشم نميآيد، كران، تا به كران عشق به همهي انسانها موج ميزند.امام، پدري مهربان، همدمي شفيق و همراهي خيرخواه است. [5] در حجم نگاه سبز او، افق هم، رنگ ميبازد. حضرت مهديعليه السلام، شاهد همهي دردها و آلام انسانها است. دل او، دل بيداري است كه همراه هر تازيانه و هر قطرهي خون و هر فرياد، حضور دارد و درد و رنج مرا از من بهتر و بيشتر احساس ميكند و براي من بيش از خود من ميسوزد، چرا كه معرفت و محبّت من، محدود و غريزي است، در حالي كه معرفت او، حضوري و محبّت او به وسعت وجودي او باز ميگردد و تجلّي رحمت واسعهي حق است. [6] .دريغا! در گوش ما همواره، از قهر مهديعليه السلام گفتهاند و ما را از شمشير و جوي خون او ترساندهاند و از مِهر و عشق او به انسانها و تلاش و فريادرسي او به عاشقان و منتظرانِ خود كمتر گفتهاند! هيچ كس به ما نگفت كه اگر او بيايد، فقيران را دستگيري، بي خانمانها را سامان، بي كسان را همدم، بي همسران را همراه، غافلان را تذكّر، گم گشتگان را راه، دردمندان را درمان و در يك كلام، خاك نشينان عالم را تاك نشين خواهد كرد.قهر او نيز جلوهي محبّت او است، چه اينكه قهر او بر جماعتي اندك و ناچيز از معاندان و نژاد پرستاني خواهد بود كه عليرغم رشد فكري انسانها در آن عصر، و هدايتها و معجزات آن حضرت و نزول مسيح(ع) از آسمان و اقتدايش به وي، باز هم به او كفر ميورزند و حكومت عدلاش را گردن نميگذارند و در زمين فساد ميكنند، كساني مانند صهيونيستها كه دشمن انسانيّتاند و جز زبان زور، هيچ زباني نميفهمند، و اين، يعني خارها را از سر راه انسان و انسانيّت برداشتن و مهر در چهرهي قهر.آري، چه سخت است مولاي مهرباني را كه رحمت واسع حق است و در دلاش، عشق به انسانها موج ميزند، به چنين اتهامهايي خواندن و «ميرِ مِهر» را، «ميرِ قهر» نشان دادن!سزاوار است در ايّام ولادت تجلّي رحمت واسع حق، مروري به گوشههايي از جلوههاي مِهر و محبت آن امام همام و آخرين ذخيرهي الهي داشته باشيم.
ناميدن (ياد كردن حضرت برخي از دوستداران خود را به اسم)
نام هر كس، عاطفيترين، شخصيترين و مورد علاقهترين نشانهي هر كس است. آنگاه كه نام ما را ميخوانند، چه بسيار مايهي شادماني و سرور ما ميگردد. هر چه، خوانندهي ما، محبوبتر و زيباتر، شنيدن صداي دل رباي او و شنيدن اسم و نام خود از زبان او دل پذيرتر و سرور انگيزتر. به راستي چه ابتهاجي دارد آنكه نام خود را از زبان خداي عالم ميشنود: سلامٌ علي إبراهيم، سلامٌ علي نوح، سلامٌ علي آل ياسين،....مهدي(عج) همهي مردم و بويژه شيعيان خود را نيك ميشناسد و با نام تك تك آنان آشناست. [7] نامهي اعمال ما، هر هفته، به خدمت حضرتاش عرضه ميشود. او، هرگز، ياد ما را از خاطر نميبرد (ولا ناسين لذكركم). چه شعفانگيز است كه در سرزميني غريب، يكه و تنها آنجا كه راه را گم كردهاي، ناگهان، كسي با زبان آشنا، تو را بخواند و با مهرباني، تو را در آغوش نگاهاش بنشاند.روزي آيةالله العظمي بهاءالديني به من گفت: «امسال، در مكّهي معظّمه در مجلسي كه آقا امام زمان (عج) تشريف داشتند، اسم افرادي برده شد كه مورد عنايت آقا بودند، از جملهي آنان حاج آقا فخر [8] بود.»خودم را به آقا فخر رساندم و از ايشان پرسيدم: «چه كردهاي كه مورد عنايت حضرت واقع شدهاي؟» گريه كرد و پرسيد: «آقاي بهاءالديني نگفت چه گونه خبر به ايشان رسيده است؟» گفتم: «نه». حاج آقا فخر گفت: «من، كاري نداشتهام، جز اينكه مادر من، علويه است و افليج و زمينگير شده است. تمام خدمات او را خود بر عهده گرفتهام، حتّي حمام و شستوشوي او را. من گمان ميكنم، خدمت به مادر، مرا مورد عنايت حضرت قرار داده است». [9] .للأخ السديد والوليّ الرشيد الشيخ المفيد أبي عبدالله محمّد بن محمّد بن النعمان، أدام اللّه إعزازه. [10] .
سلام (تحيت و سلام امام بر دوستداران خود)
سلام، تحيّت و بركت و رحمت و سلامتي است؛ نشانهي محبت و صفا، اخلاص و يك رنگي است؛ رمز عاشق و معشوق، مريد و مراد است. سلام خدا و امام بر هر كس، مُهر تاييدي است بر كارنامهي او.«سلامٌ علي ابراهيم.» در روايت است، آن گاه كه فرشتگان الهي، نزد ابراهيم آمدند و بشارت تولّد فرزند براي او آوردند و بر او سلام كردند، لذّتي كه ابراهيمعليه السلام از سلام اين فرشتگان برد، با تمام دنيا، برابري نداشت. به راستي چه لذتي دارد سلام مولا! [11] .«سلام عليك أيّها الولي المخلص لنا في الدين، المخصوص فينا باليقين»«سلام عليك أيّها الناصر للحق، الداعي الي كلمة الصدق» [12] .چون ثلث از راه را تقريباً [برگشتم] سيّد جليلي را ديدم كه از طرف بغداد رو به من ميآيد. چون نزديك شد، سلام كرد... [13] .
معانقه و در آغوش گرفتن
چون نزديك شد، سلام كرد و دستهاي خود را گشود براي مصافحه و معانقه و فرمود: «اهلاً و سهلاً!». و مرا در بغل گرفت و معانقه كرديم و هر دو هم را بوسيديم. [14] .چرا اين طور نباشد و حال آنكه حضرت ولي عصر(ارواحنا فداه) مرا شبي در مسجد كوفه به سينهي خود چسبانيده است. [15] .در اين موقع وارد مسجد سهله شديم، در مسجد كسي نبود. ولي پدرم در وسط مسجد ايستاد كه نماز استغاثه بخواند. شخصي از طرف مقام حجتعليه السلام نزد او آمد. پدرم به او سلام كرد و با او مصافحه نمود. پدرم به من گفت: اين كيست؟ گفتم: آيا حضرتحجتعليه السلام است؟ فرمود: پس كيست؟!. [16] .