- فصل 1 - بررسی عقلی علت غیبت 1
- درس اول: برهان لطف (1) 1
- درس دوم: برهان لطف (2) 7
- درس سوم: برهان لطف (3) 14
- درس چهارم: برهان لطف (4) 24
- پرسشهای مفهومی از درسهای 1 تا 4 31
- درس پنجم: ناسپاسی مردم و غیبت امام علیه السلام 33
- درس ششم: بررسی رابطه ناسپاسی مردم با غیبت امام علیه السلام (1) 43
- درس هفتم: بررسی رابطه ناسپاسی مردم با غیبت امام علیه السلام (2) 50
- پرسشهای مفهومی از درسهای 5 تا 7 57
- درس هشتم: قابل کشف نبودن حکمت غیبت (1) 58
- درس نهم: قابل کشف نبودن حکمت غیبت (2) 67
- درس دهم: بررسی آراء مرحوم سید مرتضی 73
- درس یازدهم: بررسی آراء مرحوم شیخ طوسی و علامه خواجه نصیر الدین طوسی 79
- پرسشهای مفهومی از درسهای 8 تا 11 86
- فصل 2 - بررسی ادله نقلی علت غیبت 87
- درس دوازدهم: علل نقلی غیبت (1) 87
- درس سیزدهم: علل نقلی غیبت (2) 94
- درس چهاردهم: علل نقلی غیبت (3) 102
- درس پانزدهم: علل نقلی غیبت (4) 110
- فصل 3 - نارسایی ادله نقلی ادعایی بر علت غیبت 118
- درس شانزدهم: آیا آماده نبودن جامعه بشری علت غیبت دانسته شده است؟ 118
- درس هفدهم: بررسی نظریه «نبودن 313 یار» به عنوان علت غیبت (1) 128
- درس هجدهم: بررسی نظریه «نبودن 313 یار» به عنوان علت غیبت (2) 134
- درس نوزدهم: بررسی نظریه نبودن 313 یار به عنوان علت غیبت (3) 141
- درس بیستم: بررسی نظریه نبودن 313 یار به عنوان علت غیبت (4) 147
- پرسشهای مفهومی از درسهای 16 تا 20 153
کسی در این بحثها دقت کند و در ابواب آن تأمل ورزد، در می یابد که کبرای این قاعده صحیح و تمام است و فقط اشکال، در احراز صغرای آن است و تمام اشکالها به صغرای این قاعده بر می گردد.
ناقد پس از بیان توضیحی درباره کبرای استدلال متکلمان، در نقد صغری چنین می گوید:
آری سزاوار است که اشاره شود به این که از آن جا که عقول بشر، به تمامی مصالح و مفاسد چیزها احاطه ندارد و آن عقول، مقتضیات و موانع اشیاء را – که متعلق به نظام آن امر است – نمی شناسد (چه شخصی باشد یا نوعی و یا مربوط به نظام کلی) به همین جهت در احراز صغرای قاعده لطف، دچار مشکل می شود. بنابراین چه بسیار قاعده های صحیح و مسلمی هستند که در برخی از موارد جزئی، نمی توان به آنها استدلال کرد، زیرا در این که آن مورد از جله موارد تطبیق آن قاعده باشد، تردید هست و یا چون علم بر خلاف هست، قاعده شامل آن صغری نمی شود.(1)
ایشان در مقام بیان این صغری و کبری فرموده اند:
بعد از آن که ثابت شد که غرض به چیزی (از قبیل اطاعت و بندگی) به طور مطلق تعلق گرفته است... در این صورت عقل بالضروره حکم می کند به این که واجب است آن امور که غرض، متوقف بر آن است، اتیان شود.(2)
1- 1. آیة الله خرازی به نقل از شهید قاضی طباطبایی در تعلیقه بر جنة المأوی فصلنامه انتظار، شماره های 8 و 9، ص: 82 و 83.
2- 2. همان.