ادوار فقه صفحه 306

صفحه 306

نماز استسقاء

چنانکه ارباب سیر و اهل حدیث آورده اند در سال ششم از هجرت در مدینه سالی خشک شد مردم مدینه نزد پیغمبر (ص) رفتند و گفتند: «قحط المطر و یبس الشّجر و هلکت المواشی و اسنّت «1» الناس فاستسق لنا ربّک، عزّ و جلّ،» پیغمبر (ص) روزی را نام بر دو گفت در آن روز بیایید و صدقاتی با خود بیاورید. چون آن روز رسید پیغمبر (ص) با مردم از شهر بیرون شدند. پیغمبر (ص) با سکینه و وقار مخصوص به خود به راه افتاد تا به مصلّی رسیدند.

پیغمبر (ص) از پیش بایستاد و دو رکعت نماز، که بطور جهر قرائت می کرد، بخواند و چنانکه در نماز عیدین معمول می داشت در رکعت اول، «فاتحه الکتاب» و سورۀ «الاعلی» و در رکعت دوم «فاتحه الکتاب» و سورۀ «الغاشیه» بخواند. چون از نماز فارغ یافت رو بسوی مردم برگشت و رداء خود را پشت و رو کرد و زانوها را بلند داشت و دستها را برافراشت و تکبیر گفت و دعاء استسقاء را (اللّٰهمّ اسقنا و اغثنا مغیثا.. تا آخر آن دعا)، که در بحار و غیر آن آورده شده، بخواند. انس که راوی این واقعه می باشد گفته است: هنوز بر جای بودیم که ابرهای پراکنده در آسمان پدید آمد و بهم نزدیک گشت و باران سرازیر شد.

هفت شبانه روز این باران ادامه یافت پس مسلمین به حضور پیغمبر (ص) آمدند و گفتند: ادامۀ باران به زراعت و ساختمانها زیان می رساند خدای را بخوان که آن را منقطع سازد. پیغمبر (ص) از این

سرعت ملال مردم به خنده افتاد آن گاه دستهای خود را بلند کرده و گفت «اللّٰهمّ حوالینا «2» و لا علینا اللّٰهمّ علی رءوس الظّراب «3» و منابت الشّجر و بطون الأودیه


______________________________
(1)- ای دخلوا فی السنه و هی القحط.
(2)- ای امطر حوالینا و لا تمطر علینا. در پیراهن ما به باران نه بر ما.
(3)- جمع ظرب (بر وزن کتف) کوههای کوچک.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه