ادوار فقه صفحه 491

صفحه 491

چنان خشمگین شد که عرق از پیشانیش چکید و چشمهایش سرخ گردید پس به اعرابی چنین گفت: «أ تنحّی رجلا یحبّه اللّٰه تبارک و تعالی فی السّماء و یجبّه رسوله فی الأرض؟! یا أعرابی! أ تنحی رجلا ما حضرنی جبرئیل إلّا أمرنی عن ربّی عزّ و جلّ ان أقرأه السّلام یا أعرابی! أنّ سلمان منّی. من جفاه فقد جفانی و من آذاه فقد آذانی..

یا أعرابی! لا تغلطنّ فی سلمان فانّ اللّٰه، تبارک و تعالی، قد أمرنی أن أطلعه علی علم المنایا و البلایا و الأنساب و فصل الخطاب..»

بهر حال سلمان از اکابر دانشمندان صحابه بشمار می رود که بسیار به جا بود که بطور مستقل عنوان و ترجمه می شد. سلمان

از طرف خلیفۀ دوم بر مدائن ولایت داشته و در همان زمان و در همان جا به سنّی بسیار طولانی (دویست و پنجاه تا سیصد و پنجاه سال! گفته شده) وفات یافته است.

هنگامی که بر مداین امارت داشته مردی که چیزی خریده بوده است به سلمان رسیده و گفته است: ای حمّال! این بار را با من بردار و به خانه ام بیاور سلمان بر داشته و به راه افتاده است مردم که به او می رسیده اند می گفته اند: امیر! آن را بما بده تا بیاوریم می گفته است: به خدا سوگند او را جز حمال! نباید بردارد. صاحب بار چون او را شناخته پوزش خواسته و هر چه کرده است که بار را بگیرد نتوانسته تا سلمان آن را به منزل وی رسانده است!.

سهل بن حنیف و برادرش عثمان و عمّار یاسر و حذیفه بن یمان و ابو رافع و خالد بن سعید بن عاص و عباده بن صامت نیز همه از اکابر صحابه و از فقهاء کبار بشمارند. و از مراجعه به ترجمۀ ایشان مقام علمی و درجۀ فضلشان به خوبی معلوم می گردد غالب اینان از طرف پیغمبر (ص)، یا خلفاء، به ولایت محل یا تصدی عملی برگزیده و مشغول بوده اند و این خود دلیلی است کافی برای پی بردن به عظمت علم و علوّ شأن ایشان برای نمونه مختصری از ترجمۀ حال ابو رافع و خالد بن سعید و عباده بن صامت که شاید به اندازۀ عمّار یاسر و حذیفه و دو پسر حنیف شهرت نداشته باشند در اینجا آورده می شود:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه