غرب و مهدویت صفحه 137

صفحه 137

2. استراتژی ساخت دشمن فرضی و ترسیم جهان دو قطبی

ساخت دشمن فرضی و دشمن سازی را می توان ضرورت اجتناب ناپذیر جهان غرب دانست. دشمن سازی به منزلۀ اقدام سازمان یافته ای است که جهان غرب برای بالندگی و بقای تمدنی خود، زمینه های مقابله با گروه هدف را فراهم می سازد. طی سال های بعد از جنگ جهانی دوم، امپراتوری هالیوود و نظام رسانه ای و مطبوعات غربی، تلاش گسترده ای را به انجام رساندند تا نمادهای دشمن سازی علیه ایالات متحدۀ آمریکا و انگلستان را گسترش دهند. در این روند، آنان توانستند قالب ها ی ایدئولوژیک لازم برای نهادینه سازی تفکر جدال بین غرب و فاشیسم را فراهم آورند. این روند از اواسط دهۀ 1940 میلادی به بعد دگرگون گردید. کشورهای غربی به این نتیجه رسیدند که می بایست دشمن جدیدی برای هم آوردی خود معرفی کنند؛ به همین دلیل، از اواسط دهۀ 1940، شاهد افزایش جدال گرایی علیه کمونیسم بوده ایم. با پایان یافتن جنگ سرد و تک قطبی شدن جبهۀ غرب، این نگرانی پدید آمد که در سایۀ نبود دشمن مشترک، ممکن است یک پارچگی جهان غرب به خطر افتد و در اثر نداشتن رقیب، تمدن غربی، پویایی خود را از دست بدهد و دوران افول آن آغاز شود، زیرا با وجود رقیب سیاسی قدرتمند و دشمن واقعی، یک پارچگی تمدن غرب و پویایی آن حفظ می شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1989میلادی، که تهدید کمونیستی دیگر نمی توانست توجیه گر مداخلۀ نظامی باشد، ایالات متحده نیازمند پوست اندازی با ایجاد دشمن سازی جدید بود. تروریست های مسلمان، دشمن ایده آل غرب برای جای گزینی کمونیست ها به شمار می آمدند، زیرا بهانۀ مناسبی برای فتح امپریالیستی از خاورمیانه تا آسیای مرکزی را فراهم می آوردند؛ هم چنان که مارگارت تاچر، نخست وزیر اسبق انگلستان، پس از حوادث یازده سپتامبر، اسلام را «بلشویسم» جدید خواند.(1)


1- Diana Rolp, 200,: 277.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه