غرب و مهدویت صفحه 20

صفحه 20

1. اصالت انسان (Humanism)

در زبان فارسی، «اومانیسم» به معنای انسان گرایی، انسان مداری، مکتب اصالت انسان و به تعبیری انسان پرستی است.

بارزترین صفت غرب مدرن، بشرانگاری «خود بنیادی نفسانی» است. ریشۀ اومانیسم در اصل به چند قرن پیش از میلاد و فرهنگ یونان باستان برمی گردد. در فرهنگ یونانی، این تلقی وجود داشت که انسان، رقیب وار در مقابل خدایان قرار دارد و در این بین، اصالت به خدایان داده می شد. به دنبال این اعتقاد بود که عده ای طرف دار اصالت انسان شدند و نظریۀ انسان مرکزی یا خودمحوری به وجود آمد. اومانیسم حرکتی فلسفی و ادبی بود که در نیمۀ دوم قرن چهاردهم میلادی در ایتالیا پدیدار شد و به دیگر کشورهای اروپایی، سرایت کرد و سرانجام یکی از عوامل تشکیل دهندۀ فرهنگ مدرن شد.(1)

اومانیسم، یکی از اصول بنیادین و مؤلفۀ جدایی ناپذیر تمدن غرب و روح حاکم بر این تمدن است. از آغاز رنسانس، اومانیسم یا انسان محوری، اساس فکری بسیاری از جریان های هنری و ادبی بوده و به تدریج در جریان های مذهبی، فلسفی و سیاسی نیز نفوذ کرده و توانسته است جنبش های بسیاری را در مقابل وضعیت گذشته و آموزه های آن به وجود آورد. اساساً «اومانیسم» به معنای اصالت دادن به انسان و محور قرار گرفتن انسان در تمام مناسبات و معادلات زندگی فردی و اجتماعی است. اومانیسم در بدو پیدایش، به معنای احیای کرامت و ارزش انسان تلقی می شد، اما به تدریج به حذف و نادیده گرفتن هر قدرتی ماورای بشر و اصالت بخشیدن به انسان منجر شد تا آن جا که بشر، مرکز کائنات و محور همۀ امور قلمداد شد و انسان نقش خداوند را در تدبیر و مدیریت آدم و عالم به خود نسبت داد.


1- شمس الله مریجی، سکولاریسم و عوامل اجتماعی شکل گیری آن درایران، ص68.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه