غرب و مهدویت صفحه 60

صفحه 60

13. اصالت عدم جدایی دین از سیاست

مقصود از این اصل، این است که دین در جایگاه مکتبی جامع، علاوه بر پاسخ گویی به نیازهای مادی و معنوی بشر دربارۀ مسائل اجتماعی، از جمله حکومت که یکی از نیازهای اساسی حیات سیاسی و اجتماعی بشر است، نیز برنامه داشته و پاسخ گوست. برخلاف منطق سیاسی غرب که کار قیصر را به قیصر و کار کلیسا را به پاپ وا می نهاد، در منظومۀ فکری و اعتقادی اسلام، دین در ذات خود آبستن سیاست است. اسلام با ارائۀ نوعی از حکومت، قوانین کلی حکومت را بیان کرده و دربارۀ عنصر حکومت، بی تفاوت نبوده است.

اگرچه انبیا و اولیای الهی برای حکومت کردن و سیاست ورزی بر بشر مبعوث نگردیده و متکفل اطلاق و ایمان انسان ها بوده اند، اما اخلاق جمعی و ایمان اجتماعی در پاره ای مواقع، جز با تمسک به تأسیس حکومت دینی و اعمال سیاست و تدبیر مذهبی ممکن نبود؛ بنابراین، اصل عدم جدایی دین از حوزۀ سیاست، اصلی پذیرفته شده در اسلام و فرهنگ اسلامی است، زیرا سیاست جزئی از برنامه های کلان اسلام برای رشد و تعالی بشر است و احکام سیاسی اسلام از سایر احکام جدا نیست، بلکه احکام سیاسی جزء تار و پود شریعت اسلامی است. در جای جای فقه اسلامی، سخن از احکام سیاسی است و اساساً فقه سیاسی، بخش عمده ای از فقه اکبر ماست.

14. اصالت برادری و برابری (مساوات)

اصل مساوات و برابری، نخستین پایۀ نظام اجتماعی اسلام است. هیچ دین و مکتب فلسفی دیگری، تا این حد برای انسان، ارزش اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی قائل نشده است و این نوع تفاوت، از اختلاف بینش در شناخت و ارزش های والای انسان ناشی می گردد. در فرهنگ اسلامی، همۀ انسان ها از هر قبیله، نژاد و ملیتی که باشند، با هم برادر و برابرند و تنها معیار فضیلت آن ها بر هم، ایمان به خدا و تقوای الهی است:((إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه