- پیشگفتار 1
- اشاره 2
- بخش اول: پیداترین 2
- مقدمه 3
- اشاره 3
- سبب خیر 4
- واکسن 5
- مهمات 6
- مهدی شناسی 7
- اشاره 7
- بالا و عمیق 8
- نام 9
- شهرت 10
- پنهان 11
- شگفت 12
- بی تردید 13
- قادر 14
- دوران اختفاء 15
- دیدار 16
- تا ظهور 17
- امتحان 18
- کوتاه 19
- جانشین 20
- بهره 21
- تشرّف 22
- دوران ظهور 23
- ویژگی 24
- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن 25
- اشاره 25
- مُفسِّر 26
- معرفی 27
- قطع آب 28
- احساس 29
- خانه ی دل 30
- غلبه 31
- حاکمیّت صالحان 32
- وعده 33
- ادیان، فِرق و مذاهب 34
- اشاره 34
- منجی 35
- عالِم 36
- بشارت ظهور 37
- تذکره ی عمره 38
- پسر انسان 39
- عترت 40
- نیش 41
- گستره ی حکومت 42
- انصاف 43
- دلیل 44
- چند نکته 45
- اشاره 45
- حاج آقا 46
- عَرضه 47
- عمر جاویدان 48
- حاکم زمان 49
- قدرت بی نهایت 50
- افسانه ی خضراء 51
- حجّت خدا 52
- اشاره 53
- بخش دوم: فانوس هدایت 53
- این یعنی انتظار 54
- اشاره 54
- دمپایی سفید 55
- بوسه باران 56
- هنرمندی 57
- م ع ا د 58
- بر بال وظایف 59
- اشاره 59
- شناخت 60
- الگو پذیری (1) 61
- الگو پذیری (2) 62
- یاد (1) 63
- یاد (2) 64
- حفظ ایمان (1) 65
- حفظ ایمان (2) 66
- زمینه سازی 67
- وصال یار 68
- اشاره 68
- اضطرار 69
- مصلحت 70
- راستی و انصاف 71
- مهم تر 72
- اشاره 73
- رضایت دلدار 73
- فُوت 74
- خاک و آسمان 75
- اوّلِ اوّل 76
- آتش 78
- کتاب جگرکی 80
- گوارا 81
- کشیدنی 82
- روی ماه دعا 83
- اشاره 83
- اسلحه 84
- عشقِ ناب 85
- بی دریغ 87
- برخی از منابع 87
راستی و انصاف
بالاخره بعد از مرارت های فراوان، گفتند: «فلان ساعت در بازار آهنگران، مغازه ی پیرمردِ قفل ساز باش!»
به مغازه ی پیرمرد که رسیدم، امام عجل الله تعالی فرجه الشریف سلامم را جواب دادند و امر به سکوت نمودند.
پیرزنی آمد و گفت: «برای رضای خدا، این قفل را از من به سه شاهی بخر که گره کارم به کمتر، باز نمی شود.»
پیرمرد، قفل را گرفت و نگاهی کرد و گفت: «قفلِ به درد خوری است. هشت شاهی می ارزد... من کاسبم و باید نفعی ببرم، از هشت شاهی بیش از یک شاهی منفعت بردن هم بی انصافی است؛ این را هفت شاهی برمی دارم.»
پیرزن که از اوّل بازار، به هر کس رو زده بود چون نیازمندش دیده بودند، قفل را بیشتر از دو شاهی برنمی داشتند، هفت شاهی را گرفت و خوشحال رفت.
امام عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند: «این طور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم... هفته ای بر او نمی گذرد، مگر آنکه من به سراغ او می آیم و از او دل جوئی و احوال پرسی می کنم.» (1)
1- .نک: ملاقات با امام عصر، (سید جعفر رفیعی)، ص 268 - 271.